به گزارش خبرنگار مهر، برقراری امنیت عمومی و جلوگیری از نقض قانون، فرایندی همگانی است که هر یک از مجموعه های دخیل در آن سهم و نقشی اساسی دارند. در این بین مردم و پلیس و نحوه تعامل آنها با یکدیگر مهم ترین و حیاتی ترین بخش این فرایند همگانی است.
بر همین اساس اولین قدم در شکل گیری و ارتقای این تعامل، شناخت و درک متقابل پلیس و مردم از حقوقی است که هر یک بر دیگری دارند، حقوق متقابلی که درک آنها با کمک رسانه ها منجر به تعامل بیشتر و در نتیجه امنیت و قانون مداری بیشتر خواهد شد و برای رسیدن به این موضوع باید پرسید حق مردم بر پلیس و حق پلیس بر مردم چیست؟
حق مردم بر پلیس: حفظ امنیت عمومی
سرهنگ محمدقربان عسگری معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان قزوين، در تشریح حقوق مردم بر نیروهای انتظامی به خبرنگار مهر گفت: حفظ امنیت عمومی، حفاظت از قانون، پاسداشت احترام و تکریم مردم، برخوردی توامان با رافت اسلامی و پاسخگویی به موقع و هدفمند به خواست های شهروندان از مهم ترین رئوس حقوق مردم است که ادای آنها بر عهده نیروی انتظامی قرار دارد.
از بین بردن زمینه جرم
دکتر حسین طاهری استاد جامعه شناسی دانشگاه قزوین، از زاویه ای دیگر به بحث حقوق متقابل مردم و نیروی انتظامی می نگرد، وی معتقد است که "نیروی انتظامی فراتر و ضروری تر از استفاده از ابزار قهری و فیزیکی"، می تواند با استفاده از دستاوردها و تحقیقات دانش علوم اجتماعی و آسیب شناسی جامعه، محیط بزه کاری و زمینه های بروز جرم را کنترل و محدود کند و این کنترل و محدودسازی محیط جرم و جنایت، مهم ترین حقی است که مردم بر نیروی انتظامی و البته سایر نهادها و دستگاه های مرتبط دارند.
وی به خبرنگار مهر اظهارداشت: متاسفانه عده ای که تنها به برخوردهای قهری و به دور از اندیشه اعتقاد دارند این گونه القا می کنند که گویی ما با هر گونه مجازات مجرم مخالفیم، در حالیکه چنین نیست، ما هم می گوییم مجرم باید مجازات شود اما این مجازات باید با جرم تناسب داشته باشد و فراتر از آن نباشد که نتیجه عکس می دهد.
طاهری معتقد است پلیس پیش از آن که بخواهد متوصل به شیوه های قهری شود، باید با کمک دیگر بخش های جامعه، ریشه های جرم را شناسایی کند و بعد با کمک همان بخش ها، این ریشه ها را بخشکاند تا دیگر شاهد بروز جرم نباشیم.
این جامعه شناس ادامه می دهد: قاعده غلط "بهترین راه از بین بردن جرم از بین بردن مجرم است" بزرگ ترین ضربات را به جامعه ما، حقوق مردم و حتی تشکیلات پلیس وارد می کند چرا که این قاعده مانند این است که مثلا بخواهیم برای رهایی از یک درخت آفت زده تنها میوه های فاسد آنرا بچینیم و بعد دلخوش باشیم که "شکر خدا آفت را از بین بردیم"، در صورتی که هر چه میوه های فاسد یک درخت فاسد چیده شود اما دوباره میوه های فاسد خواهد داد.
طاهری می گوید: چاره کار این است که با تدابیر و تلاش های مداوم باید این درختی که فساد در او راه یافته، یعنی جامعه را از فساد و جرم عاری کرد تا دیگر مجرمی ظهور نکند در غیر این صورت تمام امکانات و سرمایه های جانی و مالی نیروی انتظامی باید برای چیدن میوه های فاسدی هزینه شود که با برقرار بودن اصل فساد در درخت، دوباره به ثمر خواهند رسید.
رعایت کرامت شهروندان با درک و شناخت کافی
حجت الاسلام صمد مرادی کارشناس مسائل دینی در رابطه با مراعات کرامت انسانی مردم توسط پلیس به خبرنگار مهر می گوید: خداوند همه انسانها را آزاد و با کرامت خلق کرده و این حق اولیه هر انسانی است که احترامش مخدوش نشود و در این بین بدون اینکه بخواهیم موضوع مجازات و کنترل را محدود کنیم، باید بدانیم که حتی یک زن خیابانی، یک معتاد، یک جیب بر و برخی دیگر از مجرمین هم در اصل نظیر من روحانی و یک فرد نظامی و مانند همه شهروندان جامعه، روزی برای خود دارای شرافت، غرور و احترام بوده و اصولا هیچ انسان عاقلی خودخواسته اسیر کار خلاف نمی شود.
وی ادامه می دهد: حال که به دلیل شرایط تحمیلی و اجتناب ناپذیر، فردی مرتکب جرم و قانون شکنی شده است نباید کسی آنها را در انظار عمومی و یا در خفا و در محکمه کتک بزند، دشنام بدهد و مورد تحقیر و بی حرمتی قرار دهد.
به عقیده مرادی اگر صددرصد هم احتمال بازگشت بزه کاری به سلامت اجتماعی وجود داشته باشد هنگامی که در ملاء عام کتک می خورد و تحقیر می شود با شکسته شدن غرور و جریحه دار شدن احساساتش دیگر کینه، نفرت و انتقام نسبت به قانون، جامعه و به طور کلی انسان ها در سرتاسر زندگی او حاکم می شود.
وی افزود: بدین ترتیب احتمال بازگشت به سلامت اجتماعی برای چنین فردی تقریبا غیر ممکن خواهد بود، حال آنکه برخوردهای پلیس و احکام قضایی در غالب موارد برای اصلاح افراد متخلف است نه زجرکش کردن و انتقام گیری.
البته این کارشناس مسائل دینی تاکید می کند همیشه استثناها هم وجود دارد، اما باید قاعده کلی در رفتار پلیس با مجرمان به همین ترتیب باشد.
وی در این مورد مثالی از حضرت علی(ع) بیان کرد که در توصیه به کارگزان حکومت خود فرموده بودند: اگر در نیمه های شب فردی را در حال انجام گناه دیدید مبادا که صبح هنگام باز هم به چشم گناهکار به او بنگرید؛ شاید که در سحرگاهان توبه کرده و روی به خداوند رحمان و رحیم آورده باشد.
اقتدا به رفتار حضرت علی(ع) بهترین الگوی ضابطین جامعه
حجت الاسلام مرادی رفتار حضرت علی(ع) را بهترین ترین الگوی ضابطین می داند و توضیح می دهد: ماموران نیروی انتظامی باید بدانند که علی(ع) چگونه به دو فرزند خود دو امام معصوم در رابطه با مراعات قاتلش ابن ملجم توصیه اکید کردند و فرمودند: "مبادا پس از من ظلم و جوری بر او روا دارید، مبادا پس از من قتل و غارت های قبیله ای و کینه کشی برپا دارید، او به من یک ضربت زد شما هم حق دارید او را تنها با یک ضربه قصاص کنید و البته می توانید او را هم عفو کنید و مورد بخشایش قرار دهید".
وی تصریح کرد: جا دارد نه تنها ماموران نیروی انتظامی بلکه همه شهروندان جامعه با توجه به رفتار حضرت علی(ع) از خود بپرسند آیا یک دزد، یک معتاد، یا یک زن خیابانی گناهش سنگین تر است یا گناه ابن ملجم قاتل علی بن ابی طالب(ع)؟ آیا شان و جایگاه یک افسر نیروی انتظامی یا یک شهروند بالاتر است یا امیرالمومنین؟
به عقیده این کارشناس مسائل دینی اینکه مردم از پلیس این کشور توقع داشته باشند که در رفتارهای خود اقتدا به الگوی حضرت امیرالمومنین داشته باشد از جمله مهم ترین حقوق آنهاست که بر ذمه نیروهای انتظامی قرار دارد.
مقدم بودن اصلاح فردی بر اصلاح جامعه
حجت الاسلام مرادی معتقد است: مهم ترین و حیاتی ترین دستور اسلام برای ضابطین و حاکمان جامعه و آمرین به معروف این است که قبل از این که به فکر اصلاح یک شهر، کشور و دنیا باشید باید اول خودتان را اصلاح کنید.
وی می افزاید: اگر از عهده اصلاح خود برآمدید؛ فرزندان و خانواده های خود را اصلاح کنید، چنانکه مبادا خود قدیس وار ادعای اصلاح عالم و آدم را داشته باشید در حالی که در خانه فرزندانتان با تبهکاری و سوء استفاده از جایگاه شما، روزگار مردم بینوا را سیاه کرده باشند.
مرادی بیان کرد: تنها یک پلیس تهذیب شده و مصلح می تواند جامعه خود را اصلاح و با قانون شکنی مبارزه کند، حال آنکه پلیسی که از اصلاح فردی به دور است یکی از مهم ترین شرط های پلیس بودن را نقض کرده است.
به عقیده وی اصلاح فردی، مقدم بر اصلاح جامعه، مهربانی همراه با حفظ روحیه قانونمداری خلل ناپذیر، در نظر گرفتن رضای خدا و گذار از قاعده "مامورم و معذور" و توجه به کرامت ذاتی انسان چونان حضرت علی، مهم ترین ویژگی های یک پلیس مسلمان و مهم ترین حقوقی است که مردم بر نیروهای انتظامی کشور ایران دارند.
حق پلیس بر مردم: ما را آدم آهنی فرض نکنید!
"ما آدم آهنی نیستیم! ما هم در سینه هایمان قلب داریم و بعضی وقت ها شاید خیلی بیشتر و دردناک تر از مردم، دلمان می شکند و درد می کشیم" این جملات را سروان حسینی از نیروهای ناجا زمانی که از او در رابطه با برخی تصورات شایع در مورد پلیس می پرسیم به ما می گوید.
وی گفت: هنگامی که می بینیم جوان معتادی به جرم دزدی دستگیر شده است و مادر پیر و آبرودارش جلوی کلانتری برای سرنوشت شوم فرزند خود خون گریه می کنند و دست به دامان ما شده اند، ما هم در دل برای آن مادر پیر و با آبرو و برای آن جوان معتادی که حالا می بایست به جای دستگیر شدن، در جشن فارغ التحصیلی از دانشگاه باشد، گریه می کنیم، ولی هرگز ذره ای از این دردها را در چهره های خود بروز نمی دهیم و نباید هم نشان دهیم.
حسینی می گوید: اصلا اگر قرار بود ما انسان های سنگدلی باشیم هرگز وارد نیروی انتظامی نمی شدیم، می رفتیم دنبال یک کسب و کار آب و نان دار و بی خطر، ذره ای هم برای ما اهمیت نداشت که چطور ساقی های شهر، جوانان رشید مردم را معتاد می کنند و خانواده ها و یک نسل را بدبخت می کنند، کاری هم نداشتیم که چطور یک عده گرگ صفت در کمین ناموس مردم نشسته اند و مترصد فرصتند و هزار و یک مسئله دیگر و تنها در این بین به سودهای شخصی خود فکر می کردیم.
اما به گفته سروان حسینی چنین نشد؛ چرا که به اعتقاد وی نیروی انتظامی جایگاه افرادی است که تحمل دست روی دست گذاشتن را ندارند هنگامی که می بینند شهر و کشورشان مملو از انسان های مظلومی است که در نتیجه ظلم و تعدی انسان های فاسد روزشان سیاه است و فریادها و دست هایشان روبه خداست وارد صحنه می شوند و با به خطر انداختن سلامت و خانواده خود از دیگران حفاظت می کنند.
دردناک ترین رنج های یک پلیس چیست؟
سروان حسینی در مورد دردناک ترین لحظات زندگی یک پلیس به مهر می گوید: 10 سال پیش برادر کوچکم پلیس 27 ساله ای بود که به تازگی صاحب دختری شده بود، اما سه ماه پس از تولد دخترش در دفاع از خانمی که در معرض حمله اراذل و اوباش قرار داشت، به گونه ای با 32 ضربه کارد و قمه شهید شد که پس از شهادت به سختی توانستیم چهره اش را شناسایی کنیم.
حسینی ادامه می دهد: در آن زمان که تازه کار بودم چنین تصور می کردم که شنیدن خبر شهادت برادر و همکاران پلیس دردناک ترین لحظه از زندگی یک پلیس است؛ ولی بعدها فهمیدم که در زندگی هر پلیسی سه لحظه وجود دارد که یک پلیس یقینا باید کوهی از فولاد باشد تا بتواند دردها و رنج های آن سه لحظه را تحمل کند.
حسینی این سه موضع را چنین شرح می دهد: وقتی که شرمندگی، التماس و گریه سوزناک پدر و مادر آبروداری را به سبب دستگیری فرزند خلاف کارشان می بینم، هنگامی که برخی از شهروندان تصور می کنند که پلیس یک موجود غریبه از آنها و سنگ دل است و بعد به ما تهمت می زنند و زمانی که می شنویم در گوشه ای از این شهر و کشور انسانی به دور از چشم پلیس، مظلومانه مورد ظلم و ستم قرار گرفته است، فریاد دادخواهی سر داده در حالی که فریادرسی نداشته است، دردناک ترین لحظات و رنج های یک پلیس و شاید یک انسان رقم می خورد.
پلیس را با مردم بدانید نه بر مردم
اما یکی دیگر از حقوق پلیس که بر مردم واجب است اینکه تصور جدا بودن پلیس از شهروندان را نداشته باشیم.
سرهنگ عسگری معاون اجتماعی فرماندهی نیروی انتظامی قزوین در این رابطه معتقد است که نباید این عادتی که برخی برای تنبیه فرزندانشان از پلیس مایه می گذارد، در جامعه جا بیفتد، چرا که تصور خشنی از نیروهای انتظامی القا می کند در صورتی که پلیس یار و امین مردم است و اصولاً پلیس با مردم است نه بر مردم و خشم و هیبت نیروهای انتظامی هم متوجه تبهکاران است نه شهروندان که خود ماموران پلیس هم جزو آنها محسوب می شوند.
سروان حسینی نیز در همین رابطه می گوید: نیروی انتظامی به قیمت به خطر اندختن جان خود و آینده خانواده اش، تبدیل به حافظ جان و مال و ناموس مردم شده است و پلیس خودنما، پرخاشگر و ترسو اصلا جزو پلیس محسوب نمی شود و شهروندان بهتر است با جدا کردن این گروه اخیر از نیروی انتظامی، گروه اول را پلیس امین جامعه خود بدانند.
شهروندان با تولید امنیت، حق پلیس را ادا کنند
عسگری تولید امنیت را یکی دیگر از حقوق پلیس بر مردم می داند و می گوید: امنیت دارای دو بخش است، حفظ امنیت و دیگری تولید امنیت، در این بین حفظ امنیت بر عهده نیروی انتظامی است اما در تولید امنیت مردم نیز باید مشارکت داشته باشند.
وی تولید امنیت توسط خانواده ها را شامل مواردی چون احترام به قانون، تحکیم بنیان های خانواده، تربیت فرزندانی با روحیه قانون پذیری می داند که همه این موارد می تواند تا حد زیادی در کاهش آمار و زمینه جرم و جنایت و در مجموع یاری نیروهای انتظامی کشور موثر باشد.
نیروهای انتظامی قدیس نیستند اما ...
سروان حسینی در رابطه با سازوکار انتقاد از پلیس بیان می دارد: ما نمی گوییم نیروهای انتظامی قدیس هستند و هیچ انتقادی به آنها و نحوه عملکردشان وارد نیست، همه خطا پذیریم اما بهتر است در نقد رفتار پلیس مسائلی را رعایت کنیم تا این نقدها به نفی نیروی انتظامی منتهی نشود.
وی ادامه می دهد: همانگونه که پلیس حق ندارد در برخورد با مجرمین کینه و نفرت شخصی داشته باشد، همانگونه که پلیس نباید از یونیفورم خود در جهت منافع شخصی سوء استفاده کند، همانگونه که پلیس حق ندارد کرامت انسانی احدی را خدشه دارد کند، مردم هم نباید در جریان انتقاد از پلیس منافع و اغراض شخصی خود را دخیل نمایند، به ویژه رسانه ها از قلم خود سوء استفاده نکنند و خدای نکرده کرامت شهدا و نیروهای فداکار پلیس را مخدوش نکنند.
تضعیف پلیس یعنی تضعیف امنیت مردم
سروان حسینی بیان کرد: البته حق مشروع مردم و رسانه هاست که برعکس پلیس، سیاسی باشند، ولی حق سیاسی بودن یک رسانه و شهروند با "سیاست زدگی" و "سیاست بازی" تفاوت های زیادی دارد، مردم و رسانه ها از دریچه این حق کتمان نشدنی خود به نقد پلیس بپردازند، هر چند که بهتر است رسانه ها و پلیس هر دو در نحوه عملکرد خود منافع ملی را در نظر بگیرند.
وی معتقد است نقدها و خبرها نباید منجر به تضعیف جایگاه پلیس شود، زیرا این مسئله نه تنها برای پلیس بلکه از آن مهمتر برای خود جامعه مانند سم مهلکی است.
حسینی در رابطه با مضرات این آسیب می گوید: تضعیف پلیس توسط برخی از رسانه ها باعث می شود شهروندان با دیدن ما احساس رعب و وحشت کنند و اسیر نوعی حالت رمندگی کاذب نسبت به نیروی انتظامی شوند، در حالی که مجرمان واقعی بدون ترس از پلیس آزادانه و بدون دغدغه زندگی کنند، متاسفانه این فرآیند بهترین محیط را برای فعالیت تبهکاران و تضعیف امنیت مردم فراهم می کند.
اما سرهنگ عسگری نیز در این رابطه اذعان می دارد: ما از همه به ویژه رسانه ها می خواهیم در عین اینکه جامعه را زیر نظر دارند و گاه با مشاهده نقص و خللی پلیس را آگاه می کنند و به این طریق به تحکیم امنیت جامعه یاری می رسانند در بررسی عمکرد پلیس نیز همه داوری ها و تحلیل ها را در راستای تولید امنیت جامعه قرار دهند و مبادا که این رویکرد، امنیت و یا احساس امنیت مردم را از بین ببرد که صدمات جبران ناپذیری در پی خواهد داشت.
رعایت حقوق متقابل رمز امنیت مردم و موفقیت پلیس
این حقیقت آشکار است که قدرت اصلی و نرم پلیس در تعامل سازنده و احترام متقابل با مردم است، اگر پلیس کشوری در چشم مردم خود منفور شود و اصطلاحاً "از چشم مردم بیفتد" چنانکه حتی برخوردار از بهترین امکانات، بیشترین هزینه و پرسنل نیز باشد باز هم هیچ فایده ای بر او مترتب نیست؛ چرا که دیگر از خاصیت اصلی پلیس بودن ساقط شده است و دیگر تفاوت چندانی با باندهای تولید رعب و وحشت نخواهد داشت.
مردم در چنین جوامعی باید در کنار تحمل فقر، فساد و سایر بحران ها، سهمی هم برای تحمل آزار و اذیت های پلیس کنار بگذارند، در واقع زمانی که پلیس کشوری با مردم خود تعامل نداشته باشد، تبدیل به ضد خود می شود، "ضد پلیسی" که تنها نام پلیس بودن را یدک می کشد.
اما در این میان اگر نیروهای انتظامی به گونه ای رفتار کنند که مردم احساس کنند نیروهای انتظامی کشورشان امین و یار آنها هستند؛ حتی اگر پلیس این کشور فقیرترین و بی امکانات ترین تشکیلات باشد باز هم نیروی میلیون ها چشم، میلیون ها دست و از همه مهمتر میلیون ها دل را همراه خود دارد، قدرت نرمی که هرگز با آخرین مدل باتوم، اسلحه و گاز اشک آور تامین نمی شود.
درست به همین علت و نه به دلیل اندام ورزیده، بازوهای متورم، لباس شیک، باتوم و اسلحه است که مردم ایران به شهدای نیروی انتظامی و پلیس متعهد و مردمی خود افتخار می کنند و ادای حقوق آنها را بر خود واجب می بینند و می دانند که خشم و هیبت نیروی انتظامی باید دل جنایتکاران را بلرزاند نه شهروندان را که خود پلیس ها نیز فراتر از همه قیل و قال ها عضوی از اعضای آن محسوب می شوند.
رسانه ها نیز در این میان بهتر است به جای اتهام به مجموعه پلیس و از آن بدتر تملق های بی معنا از پلیس، تا آنجا که می توانند به برجسته سازی و اشاعه ابعاد مسائل یاد شده در ذهنیت مردم و نیروی انتظامی و به طور کلی جامعه خود بپردازند، چرا که یک پلیس متعهد هیچ نیازی به تملق ندارد و انتقادها را می پذیرد و یک شهروند آگاه نیز قدردان دلسوزان خود است و اتهامات را نمی پذیرد.
باید قدردان نیروی متعهد و پر تلاش نیروی انتظامی خود باشیم که با تلاش شبانه روزی، ایثار و گذشت برای تامین امنیت که با ارزش ترین سرمایه هر کشوری است از هیچ کوششی دریغ نمی کنند و با همکاری و مشارکت خود آنها را در انجام وظیفه محوله یاری کنیم.
در پایان این گزارش از سرهنگ مهدی خوبان رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر وقت استان قزوین که در سه سال گذشته در ماموریت دستگیری قاچاقچیان مواد مخدر بشدت آسیب دید و هم اکنون نیز دوران نقاهت جانبازی خود را طی می کند و نیز شهروندی که برای دستگیری قاچاقچیان با خودروی شخصی جان خود را به خطر انداخت و خودروی خود را در این راه از دست داد یاد می کنیم و امیدواریم در سایه این تعامل بتوان همچنان جامعه ای امن، آرام و توام با آسایش را برای مردم فراهم کرد.
گزارش: هاشم اللهیاری
نظر شما