به گزارش خبرگزاری مهر، دکتر "محمد جواد ظریف" در گفتگو با روزنامه آلمانی "فرانکفورتر آلگماینه" به تشریح تحولات سوریه و نقش قدرت های خارجی در ادامه یافتن بحران در این کشور پرداخت.
آقای وزیر، "بان کی مون" دبیرکل سازمان ملل وضعیت سوریه را یک فاجعه انسانی دانسته است. ایران چه کاری می تواند برای بهبود این وضعیت انجام دهد؟ شما بر روی اسد نفوذ دارید.
بله، وضعیت در آنجا یک فاجعه انسانی است. این وضعیتی فاجعه بار است که امنیت منطقه را تهدید می کند. این نتیجه تصور نادرستی است که توسط تصمیم گیرندگان خارجی و اپوزیسیون سوریه ایجاد شده است. باید همه تلاش کنند که به واقعیت بازگردیم. نیاز کنونی سوریه برقراری آتش بس بدون پیش شرط است. این که یک آتش بس همه جانبه برقرار شود و یا منطقه ای، فرقی نمی کند. خونریزی در سوریه باید متوقف شود. تمام منطقه و گروه های درگیر نیازمند کمک های انساندوستانه هستند، این اقدام به نفع تمام سوری ها است. ما باید آنها را برای یافتن یک راه حل سیاسی جهت پایان دادن به درگیری یاری کنیم. این مستلزم یک روند داخلی است و هیچ کس نباید پیش شرط بگذارد. ما در خارج از سوریه تنها می توانیم گروه های درگیر را به دستیابی به یک توافق سوق دهیم.
شما این موضوع را که دعوتتان به کنفرانس ژنو لغو شد، چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا شما هدف این کنفرانس را که تعیین یک دولت انتقالی بود، می پذیرفتید؟
اینگونه پیش شرط ها نتیجه ای ندارد. ما از همان ابتدا بر نبود پیش شرط برای حضور خود در این کنفرانس تاکید کردیم. ما اینگونه متوجه شدیم که پیش شرطی وجود ندارد. اما بعد فشارهایی وارد شد که دبیرکل سازمان ملل وادار به لغو دعوت خود شد.
آمریکایی ها به دنبال جایگزینی اسد از بین نیروهای داخل سوریه هستند، آیا انتخاب یک نامزد از بین این گروه برای ایران قابل قبول است؟
صحبت کردن از این مسئله فراموش کردن واقعیت است. تصمیم گیری در این مورد نه کار آمریکا و نه ما است. مردم سوریه باید در این مورد تصمیم بگیرند. ما در خارج نباید خود را به بن بستی که آمریکایی ها وارد شده و به دنبال راهی برای خروج از آن هستند، بیندازیم. ما باید تمام تلاش خود را برای برقراری آتش بس در سوریه به کار گیریم نه این که در مورد این که چه کسی بر مردم این کشور حکومت می کند، سخن بگوییم. من نمی گویم هم اکنون انتخابات برگزار می شود، اما باید راه برای برگزاری انتخابات آزاد هموار شود، به جای این که بر روی یک فرد خاص معطوف شویم.
در این که ایران از سوریه حمایت می کند بحثی نیست. او چگونه می تواند مورد اعتماد باشد؟ آیا وی برای ایرانی که در حال یافتن جایگاه خود در جامعه جهانی است، شریک مناسبی است؟
این تصور که با عبور از اسد می توان به یک راه حل رسید، باید فراموش شود. این مسئله موجب ادامه رنج در سوریه شده است. کسانی که همچنان با این تفکر به پیش می روند باید به خاطر جنایاتشان در سوریه مورد بازخواست قرار گیرند.
رودررویی شیعه و سنی در حال تبدیل شدن به مسئله اصلی در درگیری های سوریه است.
این خطرناک است، زیرا افراط گرایی موجود در سوریه برای منطقه بجز خطر چیزی به بار نمی آورد. این افراط گرایی می تواند به خیابان های اروپا کشیده شود. قدرت هایی هستند که می کوشند با استفاده از تحولات بهار عربی نقشه سیاسی منطقه را تغییر دهند. همین ها به سوریه پول، سلاح و شبه نظامیان را به سوریه فرستاده اند.
این قدرت ها چه کسانی هستند؟
این را باید هر کسی خود متوجه بود، وظیفه من نام بردن از آنها نیست.
آیا بین ایران و عربستان سعودی تماس هایی در مورد سوریه وجود دارد؟
ما با یکدیگر روابط دیپلماتیک داریم، از جانب ما آمادگی برای مذاکره وجود دارد. من همچنان آماده ام به عربستان سفر کنم. ما اختلافات جدی با عربستان سعودی داریم. بر این باوریم که این کشور در سوریه سیاستی را دنبال می کند که منافع خود این کشور و منطقه را تهدید می کند.
فعالیت جهادیست ها در سوریه بیش از پیش در راستای مقابله با شیعیان قرار گرفته است.
این گروه های افراطی حتی در حال جنگ با یکدیگر هستند. آنها سر رقبایشان را از تن جدا کرده و بر ورودی شهرها می آویزند. وقتی آنها این اقدامات غیرانسانی و جنایت آمیز را به عنوان جنگ مذهبی مطرح می کنند، بستگی به نوع برداشت دیگران دارد که چنین مهملی را باور کنند یا نه.
ایران نگران این افراط گرایی است، غرب هم همینطور. آنها می کوشند با وجود اشتباهاتی که رخ داده، اعتماد سازی متقابل انجام دهند. آیا نمی توان در این مسیر همکاری تنگاتنگ داشت؟
به این نتیجه باید کسانی برسند که از یک سو دم از مبارزه با تروریسم می زنند و از دیگر سو گروه های خطرناک تروریستی را حمایت می کنند. اعتماد یک خیابان یک طرفه نیست.
آیا اکنون اعتمادسازی یک نیاز مبرم نیست؟ عقربه های این ساعت برای توافق هسته ای با ایران در حرکت است.
ما مطالب زیادی برای گفتگو داریم. اگر چارچوب مشخصی وجود داشته باشد و تصورات غیرواقعی نباشد، دستیابی به توافق مشکل نیست. هدف اصلی این است که برنامه هسته ای ایران صلح آمیز باقی بماند. اما همچنان تصوراتی وجود دارد. مثلا این تصور که ایران خودش غنی سازی نکند. این تصور اکنون از بین رفته است. البته این به شکل داوطلبانه نبوده بلکه همانطور که اوباما اذعان کرد، حتی تحریم ها نتوانست ایران را به توقف غنی سازی وادارد. باید بپذیریم رسیدن به راه حل آسان نیست اما ما با حسن نیت و اعتمادسازی می خواهیم در مورد حل تمام مشکلات مذاکره کنیم.
اما تردیدهایی در مورد اهداف ایران وجود دارد.
نمی توان افرادی را که همواره بدبین هستند، قانع کرد. ما آماده ایم در مورد شفافیت و کنترل گفتگو کنیم. اگر یک طرف مصمم باشد که چیزی را قبول نکند، نمی توان به نتیجه رسید. کسی را که نمی خواهد بیاموزد، نمی توان به یادگیری واداشت. نباید فراموش کرد که این بی اعتمادی دو جانبه است. ملت ایران به غرب بی اعتماد است و بر این باور است که غرب به دنبال جلوگیری از دستیابی ایران به فناوری هسته ای است.
شما سال ها در غرب زندگی کرده اید، آیا باور دارید که غرب به دنبال جلوگیری از پیشرفت فنی ایران است؟
گمان نمی کنم که غرب در موضع یکسان باشد. ایران هم اینطور نیست. به اعتقاد من در غرب قدرت هایی هست که آرزو می کنند ایران وجود نمی داشت. این رویکرد افراطی همچنین برای دستیابی به توافق هسته ای هم وجود دارد.
چگونه می خواهید این نگرانی را که احتمال دارد ایران زمانی به سلاح هسته ای دست یابد، برطرف کنید؟
ساز و کار بی شماری برای کنترل و نظارت وجود دارد که از سال ها پیش به اجرا در آمده است. در عین حال باید برای ایران وضعیتی به وجود بیاید که منطقی و مساعد باشد به گونه ای که جزئی از سیستم باقی مانده و از پیمان منع گسترش خارج نشود. بهترین راه برای رعایت یک پیمان بین المللی این است که امضا کنندگان آن از نظر هزینه ها و کارکرد، حقوق و وظایف به شکل یکسان مورد حمایت قرار گیرند.
آیا ایران آماده است شفافیت حداکثری داشته باشد؟
ما آماده ایم در مورد شفافیتی گفتگو کنیم که مبتنی بر ابزار بین المللی در دسترس باشد. این بخشی از مذاکرات برای دستیابی به توافق نهایی است.
شما نمی پذیرید، اما گمانه زنی هایی وجود دارد که فشار تحریم های بین المللی موجب حضور ایران در مذاکرات شده است.
تحریم ها به اقتصاد زیان وارد کرده و مردم را به زحمت انداخته اند. آمارها این را تایید می کند. اما پیش از تحریم ها ایران کمتر از 200 سانتریفیوژ داشت و اکنون شمار آن به 19 هزار رسیده است. تحریم ها چه نتیجه ای داشته است؟ افزوده شدن 18 هزار سانتریفیوژ و دشمنی مردم عادی با غرب چون تحریم ها آنها را متاثر کرده است. شاید مردم ایران رئیس جمهور دیگری را انتخاب می کردند و وضعیت مثل قبل ادامه می یافت. اما دولت جدید ایران معتقد به سیاست سازنده است. نه به خاطر تحریم ها بلکه به این خاطر که به دنبال بهبود روابط است. تحریم ها موجب نابرابری شد. شماری از مردم بسیار ثروتمند شدند و دیگران در زیر خطر فقر باقی ماندند.
در شبه جزیره عرب نگرانی هایی در مورد ارتباط احتمالی ایران-آمریکا وجود دارد. شورای همکاری خلیج فارس از یک هژمونی ایرانی هراس دارد. نظرتان در این خصوص چیست؟
در وهه اول همسایگان ما باید از این خوشحال باشند که در منطقه خلیج فارس بحران حل شده و از یک رودررویی جلوگیری می شود، بحرانی که ممکن است به این کشورها هم سرایت کند. آنها قربانی این رودررویی می شدند. خود من در مقاله ای که برای یک روزنامه عرب زبان نوشتم در مورد تلاش ایران برای گسترش روحیه همکاری در منطقه اطمینان دادم. در منطقه خلیج فارس و نیز داخل شورای همکاری خلیج فارس تقسیم نامتوازن قدرت وجود دارد. ما به دنبال هژمونی در منطقه نیستیم. ما ثبات می خواهیم. ما در مسائل دیگران مداخله نمی کنیم و نمی خواهیم دیگری در مسائل ما دخالت کند. ما به دنبال ایجاد ساز و کاری منطقه ای هستیم که به این مسائل پاسخ داده و همکاری های منطقه ای را سازماندهی کند. آنچه که اروپا پس از دو جنگ جهانی موفق به انجام آن شد، ما هم می توانیم انجام دهیم. ما از مدت ها پیش باید به این فکر می بودیم، اما دیر انجام دادن بهتر از هرگز انجام ندادن است.
نظر شما