به گزارش خبرنگار مهر، زمان خفقان بود و تاریکی، آزادگی محبوس و زندانی بود و اسلام و قرآن در اوج مظلومیت و غریبی منتظر ندای "هل من ناصر ینصرونی" بودند و رژیم فاسد پهلوی از قدرت گرفتن نيروهاي مخالف و به ويژه مذهبيها در هراس بود و ايران دهه پنجاه كه با فشار آمريكا به رژيم وابسته در ترس از نفوذ كمونيسم بود شاه را مجبور به اجراي اصلاحات ارضی و انقلاب سفيد كرد.
شرافت و غیرت ایرانی و آزادگی و انسانیت در حال انحطاط و نابودی و بهائیت در حال گسترش و اوج گیری و اسلام و قرآن در حال افول بود، در چنین شرایطی ابوذر، نامي بود كه جمعي از جوانان متدين و انقلابي شهرستان نهاوند براي گروه خود انتخاب كرده بودند و همگرايي و اجتماع بين آنها، از طريق مجالس ديني و خصوصا انجمنهاي ديني ضدبهائيت حاصل ميشد و مهمترين دغدغه آنان مبارزه با فقر و فساد بود.
در سال 1351 ، در نهاوند كه تاريخش پر از سند ايستادگي و مقاومتهاي جانانه است گروهي با مشي اسلامي و با انتخاب نامي شورشگرانه و فريادگر يعني "ابوذر" قدم در راه جهاد مسلحانه پنهاني گذاشتند و با تدوين ايدئولوژي و برنامه عملي به خودسازي و خودشناسي، آگاه سازي تودهها و ياريگري مشغول شدند.
.
گروه ابوذر نهاوند در آبان سال 1351 به پیشنهاد بهمن منشط و با استقبال سایر اعضا مانند ولی الله سیف، عبادالله خدارحمی، روح الله سیف، حجت الله عبدلی، ماشاالله سیف تشکیل شد، افراد اين گروه جوان و دانشآموز دبيرستاني بودند اما در اثر ارتباط با انجمنهاي ديني و سياسي همدان و به ويژه ارتباط با آيتالله رباني شيرازي به استحكام فكري و سياسي دست يافتند و توانستند امور تشكيلات را بهخوبي پيش برند.
از آنجایی که تشکیل این گروه سری و مخفی بود لذا افراد کمی از تشکیل و نحوه فعالیت آن تا قبل از دستگیری اطلاع داشتند اما زمان شکل گیری این گروه همزمان بود با زمانی که بهائيان در دوران حكومت پهلوي، آزادانه به تبليغ آيين خود ميپرداختند و در اين راستا مبلغاني را به تمام نقاط كشور ميفرستادند.
اسد سیف همشهری نهاوندی گروه ابوذر در دهه 50 به خبرنگار مهر گفت: براي مقابله با بهائيان انجمني در سال 1332 بهنام "انجمن خيريه حجتيه مهدويه" تاسيس شد كه به انجمن ضدبهائيت معروف شد. اين انجمن هرگاه مطلع ميشد در جايي از ايران، بهائيان به تبليغ مسلك خود ميپردازند، فورا جهت مقابله با آنها اقدام به تاسيس انجمني در آن منطقه ميكرد و افراد خود را جهت مباحثه با بهائيان روانه مينمود تا از گسترش بهائيت در ميان مردم جلوگيري كند.
سیف ادامه داد: گروه ابوذر براي آشنا شدن هرچهبيشتر افراد با يكديگر، جلسات مذهبي و هياتهاي قرآني تشكيل ميدادند. اين جلسات عمدتا در مساجد و یا در منازل اعضاي گروه برگزار ميگرديد. در اين جلسات اعضاي گروه هر چند شب يا هفتهاي يكبار گرد هم ميآمدند و علاوه بر آشنايي بيشتر با قرآن، با شيوههاي مبارزه با ظلم و وظايفشان در مقابل يكديگر، و نيز با وظايفشان در ارتباط با تودههاي مردم آشنا ميشدند. در همين جلسات بود كه آنها با رساله امامخميني(ره) آشنا شدند.
وی افزود: بيشتر اعضاي گروه ابوذر، دانشآموزان دبيرستاني بودند و ارتباط آنها با معلمان مذهبي، به ويژه ارتباطشان با محمد طالبيان، در تسريع حركت مبارزاتي آنها موثر بود و مدرسه، يكي از جايگاههاي مهم فعاليتهاي اين گروه بهشمار ميرفت و درس انشا و ادبيات، يكي از بسترهاي اعلام نارضايتيها از مسائل سياسي و اجتماعي تلقي ميشد.
حسین زرینی استاد دانشگاه در مورد فعالیت و هدف گروه ابوذر نهاوند اظهار داشت: اعضاي گروه براي رسيدن به هدف خود مبني بر تغيير وضع موجود، از جانشان مايه گذاشتند؛ چنانكه در همان جلسه اول، با آگاهي از سرانجام كار خود، به همه اعضا اتمام حجت كردند كه شما بايد در اين راه از جان خود بگذريد.
زرینی گفت: يكي ديگر از اهداف گروه، تلاش براي ازبين بردن فقر و بدبختي و مبارزه با رژيم حاكم بهعنوان عامل اصلي اين فقر و بدبختي بود چراکه آنها كه از ديدن فقرا و ستمديدگان در پيرامون خود بسيار رنج ميبردند، تصميم گرفتند با به وجودآوردن گروه مذكور و ضربه زدن به رژيم، انتقام ستمديدگان را بگيرند و ازاينطريق، خاطر خود را تسلي بخشند.
شهید محمد طالبیان نیز در خاطرات خود از همراهی با گروه ابوذر آورده است: پس از انجام کارها و مقدمات این گروه مانند قتل دوخا محمود و آتش زدن سینما تاج نهاوند در جریان اهداف این گروه قرار گرفتم و آنها را نصیحت و دعوت به کسب علم و درس و انجام فرائض دینی و مبارزه از طریق روشنگری جامعه کردم اما این نصایح مورد قبول اعضا قرار نگرفت.
شهید طالبیان می نویسد: این گروه ضوابط و مقرراتی را برای خود تدوین کردند که به عنوان اصول عملی و یا اساسنامه گروه ابوذر شناخته شد و همزمان با برنامه های خودسازی و تلاش برای اصلاح فضای اجتماعی و فرهنگی شهر نهاوند، مبارزات انقلابی علیه رژیم پهلوی را طراحی و اجرا می کردند.
شهید معلم در خاطرات خود آورده است: البته اقدامات گروه ابوذر محدود و محلي بود و صرفا در حد انجام برخي عملياتهاي ضدتبعيض و فساد در شهرستان نهاوند محدود ميشد، اما دستگيري و اعدام رهبران گروه، به يك موضوع ملي و يك خبر جهاني تبديل شد بهگونهايكه اخبار مربوط به آن، حتي در سطح راديوها و خبرگزاريهاي معتبر خارجي انعكاس يافت.
درحقیقت گروه ابوذر پس از تجربه فعاليتها و جلسات مذهبي ـ اعتقادي در راستاي توسعه و تبليغ ديني، به اين نتيجه رسيدند كه تا زمانيكه وارد مرحله مبارزه مسلحانه با رژيم نشوند، نخواهند توانست اقدام بنيادي و موثري در راستاي اضمحلال حاكميت وقت و زمينهسازي براي حكومت آرماني اسلامي انجام دهند و ازاينرو بهتدريج از نظارت و كنترل محركان و مبلغان اوليه مذهبي- سياسي خارج شدند و گام در مسير عمليات مسلحانه گذاشتند.
انگيزه اصلي عمليات خلعسلاح، تهيه سلاح براي گروه بود و آنها راههاي مختلفي را براي بهدستآوردن اسلحه پيمودند اما هيچكدام از آنها نتيجهاي بهبار نياورد. آنها سرانجام بدينمنظور به خلعسلاح پاسبان شهرباني قم در تیر ماه سال 1352 اقدام کردند اما اين عمليات به كشف و دستگيري اعضاي آن منجر شد.
در زندان به رغم شكنجههاي بسيار توسط ساواك، بعضي از اعضاي گروه مقاومت سرسختانهاي از خود نشان دادند چنانكه بهمن منشط، از اعضاي اصلي گروه، تا آخرين لحظه حيات خود به رژيم پهلوي ميتاخت و كوچكترين مماشاتي از خود نشان نميداد.
بههرصورت سرانجام در آبانماه 1352، پس از بازجوييهاي مكرر و تكميل پروندهها، نخستين دادگاه اعضاي گروه تشكيل شد و سرانجام در روز سيام بهمن 1352 حكم اعدام شش نفر از آنها (عبدالله خدارحمي، بهمن منشط، حجتالله عبدلي، ماشاالله سيف، روحالله سيف و وليالله سيف) بهاجرا درآمد و آنها راس ساعت پنجونيم صبح روز مذكور به پادگان جمشيديه برده شدند.
رژيم شاه تا جاييكه توانست سعي نمود، جريان دستگيري، محاكمه و شهادت گروه ابوذر را بيسروصدا و پنهاني صورت دهد؛ زيرا از اقرار به گسترش مبارزات ضدرژيمي در ميان تودههاي مردم بيم داشت بههمينخاطر، از جريان دادگاهها و محاكمات آنها هيچ خبري در رسانهها منعكس نشد و تنها برخي روزنامههاي دولتي از «اعدام شش خرابكار» خبر دادند.
در نهایت باید نوشت با شهادت شش تن از چهرههاي بارز گروه ابوذر اقدام مسلحانه گروه پايان يافت اما مشعلي كه آنها برافروخته بودند، تا بهمن 1357، توسط دوستداران و طرفداران آنان همچنان برافروخته باقي ماند. هرچند گروه ابوذر زود كشف شد و ظاهرا نتوانست به بسياري از برنامههاي خود جامه عمل بپوشاند، اما پيامدها و تاثيراتي كه پس از دستگيري و شهادت اعضاي آن در نهاوند و جامعه ايران پديد آمد، تاحدزيادي آمال و اهداف گروه را محقق ساخت.
در همین خصوص مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان همدان نیز از ثبت 30 بهمن ماه، روز به شهادت رسیدن گروه انقلابی ابوذر نهاوند در تقویم رسمی کشور خبر داد.
خسرو بیات اظهار کرد: ثبت این روز، مصوبه شورای فرهنگ عمومی شهرستان نهاوند بود که در شورای فرهنگ عمومی استان همدان نیز تایید شد و برای تایید رسمی به شورای کشور ارسال شد.
وی ادامه داد: گروه ابودز در آبانماه 1351 توسط 6 نفر از جوانان مذهبی نهاوند به نام های عبدالله خدا رحمی، روح الله سیف، ماشاءالله سیف، ولی الله سیف، حجت الله عبدلی و بهمن منشط با هدف مبارزه برای ریشه کن کردن فساد، شناساندن اسلام راستین و ایجاد جامعه اسلامی شکل گرفت.
دبیر شورای فرهنگ عمومی استان همدان عنوان کرد: گروه ابوذر در تیر ماه 1352 پس از دستگیری و تحمل شکنجه های فراوان و گذراندن چندین جلسه محاکمه در سحر گاه روز 30 بهمن 1352 مظلومانه در میدان چیتگر تهران در مقابل گلوله ها قرار گرفتند و تکبیر گویان به شهادت رسیدند.
بیات در پایان عنوان کرد: ثبت روز شهادت این گروه انقلابی در تقویم رسمی کشور، گامی برای زنده نگه داشتن یاد این شهیدان است.
نظر شما