۲۶ بهمن ۱۳۹۲، ۹:۴۸

استعمار فرانو-2/

استعمار فرانو در صدد اثبات برتری خود بر سایر کشورها است

استعمار فرانو در صدد اثبات برتری خود بر سایر کشورها است

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: امروزه شناخت دقیق استعمار فرانو مستلزم یک نگاه همه جانبه در ابعاد و شیوه های فرانوین استعماری صاحبان زر و زور جهانی است. می توان گفت این شکل از استعمار، که با احساس غلبه و تسلط ایدئولوژی لیبرالیستی بر دیگر ایدئولوژی ها شروع شده و درصدد اثبات برتری خود است ساختار همه جانبه جدیدی است که به طور جدی و فراگیر، به تهدید معرفتی-ساختاری جهان می پردازد.

استعمار فرانو درواقع، اشغال پایدار غیر مستقیم و بدون اعتراض مردمی با عبور از حاکمان سیاسی است. قرن پانزدهم هجری با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، نقطه عطفی در روند تحولات جهان اسلام بود و به دنبال آن، دگرگونی در ساختار بین المللی آغاز شد. اگر چه در آن زمان، تصور غالب این بود که در این انقلاب نیز هماند سایر انقلاب ها، سقوط رژیم گذشته هدف است، اما با تدریج، اوضاع به حال عادی باز می گردد. ولی به گسترش موج گرایش به اسلام سیاسی و اسلام انقلابی، بسیاری از ساختارها و جریان های استعماری و استکبار در منطقه و در سطح جهانی دست خوش تحول گردیدند.

بیداری اسلامی و به تعبیر دیگر، احیای اسلام حقیقی ، که از اولین پیامدهای انقلاب بود، زمینه ساز بروزو ظهور جنبش های اسلامی پس از یک دوره رکود و سکون شد. جریان فکری، سیاسی و مبارزاتی جدید نه تنها، فوق العاده و مهم، بلکه تاحدی ناشناخته و باور نکردنی بود. از این رو، برداشت های متفاوتی در شناخت و تحلیل پدیده انقلاب اسلامی و چگونگی برخورد با آن به وجود آمدند، به گونه ای که مراکز استراتژیک و سیاست گذاری دولت های بزرگ راهکارهای متعدد و متغیری ارائه دادند. ناکامی قدرت های بزرگ در مقابله با بیداری اسلامی و پیامدهای آن و نگرانی شدید از تغییرات گسترده در ساختار نظام سلطه و استثمار بین المللی، خط مشی جدید غرب برای مقابله با جهان اسلام را شکل داد. برای اولین بار، وزارت امور خارجه انگلیس در بیانیه ای دیدگاه خود را نسبت به شرایط موجود، تبیین و راهکارهایی برای تعامل وضعیت ارائه کرد.

با وجود اشتراکات ارزشی موجود در مذاهب، اهمیت پاسخ دادن به تعامل میان دموکراسی های غربی با کشورهای اسلامی به سرعت رو به افزایش بود. به همین دلیل، تنظیم روابط با کشورهای اسلامی و مسلمانان یکی از مهم ترین چالش های راهبردی انگلیس و جهان غرب در آینده به شمار می آمد. به این دلیل، استعمار فرانو طراحی گردید.

الف- اهداف: وقوع دو تحول عمده در نیمه قرن بیستم یعنی انقلاب اسلامی ایران و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی(سابق) زمینه های لازم برای یک تغییر نگرش جدی در شیوه های استعمارگری را فراهم نمود. یروزی انقلاب اسلامی در سال 1978میلادی (1357) با آموزه جدیدی که امام راحل(ره) به جهان ارائه نمودند و طلسم عدم امکان حرکت استقلال طلبانه در نظام دوقطبی لیبرالیستی-کمونیستی را شکستند. پایان حاکمیت استعمار فرانو را رقم زد. امام راحل(ره) و ملت مسلمان ایران با انقلاب دینی خود، در عصر الحاد و کفر،ثابت کردند که می توان بدون اتکا و وابستگی به قدرت ها، حرکتی ضد استعماری و استقلال طلبانه شروع کرد و آن را به نتیجه رساند. به دنبال آن، امروزه طنین آزادی خواهی و استقلال طلبی ملت ها و اقدام علیه سلطه استعمارگران در اقصی نقاط جهان، به گوش می رسد. پایان جنگ جهانی دوم آخرین برگ دفتر استعمار کهن را رقم زد و آغاز انقلاب اسلامی افول استعمار جدید را نوید داد. ولی به دلیل آنکه سلطه طلبی، چپاول و غارت منابع دیگران و تحقیر ملل دیگر ذاتی شیطان صفتان و قدرت طلبان جهانی است، آنها بر آن شدند تا استعمار را به شکلی کاملاً جدید اعمال نمایند. این شکل جدید استعمار، که دیگر متی به حاکمان وابسته نیست، با ابعادی گسترده و پیچیده در عصر پس از جنگ سرد، با سیاست های یک جانبه گرایانه آمریکاو به منظور ایجاد نظم نوین جهانی دنبال می شود.

مشاهده تاریخ استعمار گری غرب در دو دوره استعمار کهن و استعمار نو نشان دهنده این است که استعمار در همه ابعاد اقتصادی، علمی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و اجتماعی اهداف خود را دنبال نموده و تأثیرات خود را بر دیگر جوامع به جا گذاشته است. امروزه نیز شناخت دقیق استعمار فرانو مستلزم یک نگاه همه جانبه در ابعاد و شیوه های فرانوین استعماری صاحبان زر و زور جهانی است. می توان گفت این شکل از استعمار، که با احساس غلبه و تسلط ایدئولوژی لیبرالیستی بر دیگر ایدئولوژی ها شروع شده و درصدد اثبات برتری خود است، ساختار همه جانبه جدیدی است که به طور جدی و فراگیر، به تهدید معرفتی-ساختاری جهان می پردازد.

ابعاد این ساختار تهدید کننده، ویرانگر، گسترده و متعددند. بعد اقتصادی این ساختار تهدید نظام مالی جهانی است که در آن تمام چرخش های مالی در سطح صنعت، خدمات و کشاورزی جهان با سیاست گذاری جهانی آمریکا شکل می گیرد و آنچه آینده مالی جهان  را تشکیل خواهد داد همین عمل و کارگری دیگر ملل برای رشد سرمایه های این نظام مالی جهانی است. به همان شکل که آرکوئیلد در تفکیک کشورها به دو قسمت تولید کننده اطلاعات(آمریکا) و تولید کننده انرژی(کشورهای دیگر، به خصوص جهان سوم) این موضوع را نظریه پردازی کرده است و بدین سان، جهان طبقه بندی می شود. از این رو طبقه بندی جهانی مانند اتحادیه اروپا، اُپک، خاورمیانه بزرگ(جدید) اتحادیه آمریکای جنوبی و مانند آن، همه با سرمایه آمریکایی و سیاست گذاری حاکم بر آن صورت می گیرد و هر کشوری که در جغرافیا کره زمین در این طبقه بندی وارد نشود، محور شرارت شناخته می شود؛ زیرا چرخش مالی جهان به نفع سلطه گران با محوریت آمریکا را دچار اختلال می کند. پس از فروپاشی شوروی(سابق) و به وجود آمدن خلأ قدرت در مناطق تحت نفوذ آن، آمریکا، که خود را پیروز جنگ سرد می دانست، با طرح ایجاد دموکراسی و ترویج آن طی سالهای گذشته، سعی نموده است تا بر مناطق تحت نفوذ شوروی(سابق) مسلط شود و منابع انرژی آنها را تحت کنترل خود در آورد و در برنامه ای تحت عنوان جاده ابریشم واشنگتن با دستاویز قرار دادن کمک های سیاسی –اقتصادی و ترویج اصلاحات و دموکراسی، مانع گسترش قدرت و نفوذ کشورهایی مثل چین، روسیه،یا هند در این مناطق شود، زیرا این کشورها نیز تهدیدهای بالقوه ای برای سیاست های واشنگتن در عرصه جهانی قلمداد می شوند.

آمریکا به دنبال تفوق و سلطه خود بر جهان است و سعی می کند حتی المقدور این مهم را به نحو یک جانبه گرایانه به اتمام برساند. بدین منظور، در سطح منطقه و جهان، نیازمند حذف رقبا و دشمنان خود است. این کشور، به خصوص پس از حوادث 11 سپتامبر، ریشه اصلی مشکلات خود را در منطقه خاورمیانه و اسلام سیاسی یافت. به گونه ای که با پیروزی انقلاب اسلامی، مطرح و روز به روز تأثیرات آن بر معادلات جهانی افزایش می یابد. پاتریک سیل، روزنامه نگار انگلیسی، می گوید: قرن 21 با اقدامات و حملات هدفمند یک امپراتوری جدید مرکب از آمریکا و اسرائیل به حاکمیت های عربی و استقلال آن ها شروع شده و در یک ماهیت استعماری نوین، به دنبال تغییر نقش ژئوپلتیک خاورمیانه و غارت ثروت نفتی آن با ایجاد دموکراسی به روش اسلحه می باشد.

در سیاست آمریکا، ایران به عنوان محور اسلام سیاسی مطرح است و باید وارد طرح خاورمیانه بزرگ(به عنوان عمده ترین راهکار اجرایی- منطقه ای استعمار فرانو و اقتصاد برنامه ریزی شده) گردد وگرنه مورد تهدید قرار خواهد گرفت. علاوه بر ابعاد اقتصادی و سیاسی این جریان استعماری، می توان گفت این جریان، حتی در مسائل علمی-ژنتیکی نیز خود را نشان داده است. امروزه اکتشافات علمی و نوآوری های صنعتی تا آنجا پیشرفت کرده اند که می توانند در ژن ها و هسته های سلولی موجودات تغییراتی  ایجاد کنند و به پیدایش گیاه، جانور و حتی انسانی جدید(پدیده شبیه سازی یا تحقق دنیای به نژادی) منجر شوند و بشر در حال ورود به دوره جدیدی از دانش و فناوری یا زیست فناوری است؛ آن چنان که جری ریفکین، جامعه شناس آمریکایی، معتقد است: شرکت های چند ملیتی با اتکا به این دانش در پی دستیابی و تغییر در طبیعت و خلق موجودات جدید گیاهی، حیوانی و انسانی اند که حاصل آن، نیل به ثروت و قدرت است. این تحولات اگر چه در نگاه اول، غرور آفرین و افتخار آمیز است، اما از نگاهی دیگر حاوی تهدیدها و خطرات بالقوه فراوانی برای آینده بشریت است. به تعبیری، همان گونه که نفت، مواد معدنی و فلزات اصلی در عصر استعمار کهنه و جدید بوده اند؛ ژن ها یکی از اصلی ترین منابع تجارتی در قرن جدید خواهد بود و این تجارت ژنتیکی بیش از آنکه انگیزه انسانی داشته باشد، ناشی از میل به سوداگری است.

در بعد مذهبی نیز می توان گفت این جهان استعماری کاملاً جدید با استفاده ابزاری از مذهب، علی رغم همه تلاش هایی که برای ترویج جدایی دین از سیاست و ترویج سکولاریسم انجام داده، بر آن است تا استیلا و سیطره یکی از فرقه های نوظهور افراطی و بنیاد گرای پروتستانیزم مسیحی و صهیونیزم مسیحی را بر کل جهان عملی سازد. آنها معتقدند تاریخ بشر در طی نبردی در آخرالزمان به نام آرماگدون با هر مجدون به پایان می رسد که نقطه اوج آن، ظهور دوباره حضرت مسیح(ع) است و برای ظهور دوباره مسیح(ع)، باید اقدامات و شرایط پیش از ظهور را فراهم کرد. آنها با به کار گرفتن اصطلاح قوم برگزیده معتقدند در عصر حاضر، رسالت ایجاد حکومت خدا بر روی زمین را بر عهده دارند. درواقع، آنها با تحریف مفاهیم دینی و سوء استفاده از عقاید مذهبی جامعه آمریکا، با شیطنتی خاص در پی منافع و اهداف نامشروع خود و ترسیم آینده ای با تسلط کامل صهیونیسم بین الملل بر سایر ملت ها ومذاهب جهان هستند. همچنان که گذشت، این جریان، که در ابعاد گوناگون قتصادی، سیاسی، علمی و حتی مذهبی خود را نشان داده، دارای پیامدهای مهم و خطرناکی است که مقیاس تأثیر و نفوذ این پیامدها جهانی بوده و نتایجی از قبیل افزایش چشمگیر محرومیت کشورهای فقیر دنیا، افزایش دهشتناک نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، بی ثباتی اقتصادی جهان، بالا رفتن بی سابقه سطح سواد برای سرمایه داران و زرسالاران به دنبال خواهد داشت.

با نگاهی به ابعاد گسترده و همه جانبه این جریان استعماری، می توان ویژگی عمده و وجه تمایز این نوع جریان استعماری را با استعمار کهن و نو به این شکل بیان نمود که در استعمار کهن، استعمارگران در مستعمرات حضور مستقیم و فیزیکی داشتند. در استعمار نو، حاکمان وابسته و سلاطین و پادشاهان مجری سیاست های استعمار گران و تأمین کننده منافع و اهداف آنان بودند و بقای خود را صدر گرو فرمان برداری و تأمین خواسته ها و اعمال سیاست های آنها می دانستند. در این مقطع، فرمانروایان درواقع، فرمان بردارانی مسلوب الاختیار بودند و در هر دو مقطع، مردم و نقش آنها هم در معادلات سیاسی کشورها، محلی از اعراب نداشت. هر چند در برخی کشورها در مواقعی، انگیزه های استقلال طلبانه و آزادی خواهانه با انگیزه های سیاسی یا مذهبی مردم بروز می کرد. اما در استعمار فرانو، استعمار گران با عبور از حاکمان وابسته، با ترفندها و سیاست های خاص خود، تحولات را از طریق مردم به دست خود مردم کشورها، ولی در جهت مطامع و اهداف استعماری خودشان، با شعارهای عوام فریبانه دنبال می کنند. در این فرایند جدید، دیگر نه حضور مستقیم استعمار و نه عوامل دست نشانده او، بلکه مردم کشورها، مجری خواسته ها و سیاست های پنهانی استعمارگرانند. به این جمله از سخنرانی جورج بوش در مراسم تحلیف دومین دوره ریاست جمهوری دقت کنید: «با تلاش های ما، آتش در افکار مردم روشن می شود. این آتش کسانی را که قدرت آن را درک کنند، گرم می کند و کسانی را که با پیشرفت مبارزه می کنند، می سوزاند و یک روز آتش آزادی به تاریک ترین زوایای جهان ما خواهد رسید. هدف ما کمک به دیگران برای یافتن و بلند کردن صدای خودشان است؛ اینکه آزادی خودشان را به دست آورند و سرنوشتشان را خودشان به دست گیرند... ما به استناد به حوادث و شعور همگانی به یک نتیجه رسیده ایم و اینکه بقای آزادی در سرزمینمان به موفقیت آزاد سازی دیگر سرزمین ها بستگی دارد.»

ب- ویژگی ها:
1-اولویت سلطه فرهنگی بر سیطره نظامی؛2-توجه به کانون های سرمایه داری جدید در جهان سوم برای تحق استعمار؛3- کمرنگ کردن نقش دولتها؛4- از بین بردن نظم داخلی کشورها از طریق ایجاد شورش های جمعی؛5- از میان برداشتن امنیت فردی و اجتماعی؛6- یکنواخت کردن دنیا؛7- ترویج عناصر فرهنگ بیگانه از طریق جاذبه های تولید رسانه ای(ماهواره، اینترنت، سینما و مانند آن)؛8-وابستگی اقتصادی و گسترش بازار مصرف؛9- گسترش فرایندهای فرد گرایانه( به انزوا کشاندن افراد و کمرنگ کردن مشارکت اجتماعی)؛10- کنترل شدید و زمینه سازی جاسوسی گسترده؛11- ایجاد نابرابری افزون تر و ایجاد بحران های اجتماعی و فرهنگی و از خود بیگانگی فردی؛12- استفاده از حربه های تبلیغاتی و فنون خاص نفوذ.

ج- موانع و چالش ها:
استعمارفرانو در صدد اثبات برتری خود به طور جدی و فراگیر و تهدید معرفتی-ساختاری صاحبان است. ولی یک سؤال عمده مطرح است و آن اینکه آیا تحولات عمده چند دهه اخیر و ایجاد این حس بیدارگری در میان ملل جهان، به ویژه مسلمانان، اجازه تحقق این استعمار فرانو، با پیامدهای بسیار زیان بار آن را خواهد داد؟ هر چند امروزه طبقه زرسالار و قدرت طلب جهانی در پرتو وقایع یازدهم سپتامبر موفق به اجرای بخشی از برنامه ها و اهداف خود، به ویژه در منطقه خاورمیانه شد، ولی روشن است که یک جانبه گرایی آمریکا و شکل گیری امپراتوری جدید مرکب از آمریکا و اسرائیل و برخی دیگر از قدرت های جهانی با موانع و چالش های عمده ای مواجه است. علاوه بر برخی مخالفت های اروپا با اقدامات یک جانبه گرایانه آمریکا و طرح مباحثی از قبیل ضرورت شکل گیری قطب جدیدی از قدرتی متشکل از کشورهای روسیه، هند و چین، بسیاری از مسائلی را که آمریکا و همپالگی های خود در مناطق گوناگون به وجود آورده اند و از آنها به عنوان فرصت هایی برای تحقق اهداف پیدا و نهان خود نام می برند، تبدیل به تهدیدها و بحران هایی شده است که روز به روز بر دامنه مشکلات داخلی و خارجی آنها می افزاید. ساموئل هانتینگتون، نظریه پرداز مشهور آمریکایی، که نظریه برخورد تمدن ها را مطرح کرده، چندی پیش در گفتگویی با روزنامه فرانسوی لوپوین، اظهار داشته است:«آمریکا با اشغال افغانستان و عراق، با دست خویش کانون هایی برای گسترش جهانی برخورد اسلام و غرب ایجاد کرده است که در درجه اول، خود این کشور نخستین ضربه را از این بابت خواهد خورد.»

وی در این گفتگو، که به تبیین اوضاع و احوال حاکم بر نظام بین الملل پرداخته است، تمدن اسلامی را عمده ترین مانع جاه طلبی جهان شمول غرب می داند و می گوید:« پیروزی انقلاب اسلامی درسال 1979 میلادی در ایران را می توان نقطه آغازی در جنگ پنهان میان تمدن های غربی و اسلامی در نظر گرفت. امروز تمدن اسلامی مهم ترین بلوک ایدئولوژیکی است که سر راه تمدن غرب، قد علم کرده و این تمدن را مجبور کرده است از جاه طلبی های جهان شمولش دست بردارد. غرب باید این نکته را درک کند که با وجود تمدن اسلام، دیگر قادر نیست مانند بعد از جنگ جهانی دوم،برجهان تسلط یابد. ما باید این واقعیت را بپذیریم که تمدن اسلام بدون توجه به ارزش های غرب، عملاً در صحنه جهانی مطرح است و هر روز بیشتر تقویت می شود.»

« قدرت طلبان جهانی برای تحقق استعمار فرانو، همه تلاش ها و برنامه های عوام فریبانه خود را با شعارهای منافقانه متوجه افکار عمومی ملت ها نموده اند، تا حضور مستکبرانه خود را موجه جلوه دهند، ولی امروزه ملت ها آن ها را بزرگترین تهدید امنیتی خود می دانند. فرانسیس فوکویاما، نظریه پرداز آمریکایی ژاپنی الاصل و صاحب نظریه پایان تاریخ، در مقاله ای که در ششم ژانویه در نشریه نیویورک تایمز به نام پیش بینی دوباره آینده آسیا به چاپ رساند، آورده است:« جنگ عراق به طور بی سابقه ای آمریکا را در انزوا قرا داد و بخش بزرگی از دنیا را متقاعد ساخت که ایالات متحده و نه تروریسم، بزرگ ترین تهدید برای امنیت جهانی است.»

واقعیت این است که امروزه تهدیدات فزاینده برای قدرت طلبان جهانی در نقاط گوناگون جهان، که موطن اصلی آنها افکار عمومی ملت هاست، در حال شکل گیری است و به انحای گوناگون در برخی مواقع، خود را نشان داده که یک نمونه آن مخالفت های عمومی با فرایند جهانی سازی است که توسط مردم در همه جای دنیا خود را نشان می دهد. البته حس بیداری اسلامی در جهان، نقطه اصلی و کانون موانع و چالش های فرا روی قدرت طلبان جهانی شدن است.

ابزار سلطه و ویژگی ها
1-ایجاد حکومت های منتخب ملی و وابسته به نظام سلطه جهانی؛2-استفاده از زور نرم افزاری(قدرت نرم)3- قلمرو زدایی؛4-حذف مفهوم استقلال؛5- تحمیل قراردادهای یک سویه بین المللی(تسلط بر نظام بین الملل)؛6- هویت زدایی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی(از ملل تحت سلطه)7- فتح آمریکای شمالی صرفاً از طریق ایدئولوژی ممکن است؛8- طرح آمریکای شمالی به عنوان کعبه پیوریتن ها؛9- مهاجرت مقدس؛10- عدم مشروعیت مبارزه ضد سلطه.

دوره تاریخی:
پس از جنگ جهانی دوم و به شکل بزرگ در انتهای قرن بیستم.
تفاوت اساسی با دوره قبل:
1- اشغال ملت ها و اشغال جامع و پایدار کشور به جای اشغال حاکمیت یا سرزمین؛2- مخفی بودن اشغال و رزم آرایی دشمن؛3- هزینه نکردن حیثیتی و عدم جای گذاری خاطره تلخ توسط استعمارگران؛4- حل تعارض و مقابله ملت ها با دولت های دست نشانده.

-  اهداف و منافع
1- نفت؛2-منافع تجاری(تولید، توزیع و مصرف)3- ژئو پلیتیک؛4- فرهنگی؛5- سیاسی –اعتقادی.

جریان مقابله
1-دین و روحانیت؛2- سنت ها و فرهنگ ملی؛ 3- نخبگان دارای هویت ملی و بومی

علل زوال
1- تغییر شرایط جهانی، مثل شرایط تولید و مراحل اقتصاد جهانی؛2- بیداری نخبگان و ملت ها و هویت یابی آنها در ابعاد گوناگونی.

د-راهکار های مقابله با استعمار فرانو:
پرفسور حمید مولانا، استاد و مدیر بخش ارتباطات بین الملل دانشکده آمریکایی واشنگتن دی سی، در سخنرانی اش در مرکز تحقیقات رسانه ها، راهکارهای مقابله با استعمار فرانو را این گونه بیان کرد.
الف- در حوزه عمومی:
1-اصل قرار دادن تفکر جهان شمولی اسلامی به جای فرو رفتن در گرایش های ملی؛2- توجه به عدالت به مثابه جهت اصلی در حرکت های اقتصادی و اجتماعی؛3- حرکت در جهت مردم سالاری اسلامی و تبیین تفاوت های آن با دموکراسی؛ 4- حرکت در جهت عمران و رفاه عمومی و مبارزه با فقر و بی سوادی.

ب-در حوزه رسانه ها:
1-دور اندیشی در حوزه رسانه و داشتن راهبرد؛2- توانایی تدبیر و اراده برای عملی کردن این راهبرد؛3- داشتن پایورانسازمانی و متصدیان دانا و بصیر؛4- تحقیق و پژوهش و تولید اطلاعات و دانش بومی؛5- حرکت به سوی یک انقلاب علمی و داشتن الگوی رسانه ای اسلامی؛6-نگرش به حوادث و احتیاجات منطقه از دیدگاه بومی و تجزیه و تحلیل مبتنی بر آن.

واقعیت این است که در این تقابل سرنوشت ساز و تاریخی استعمار فرانو و نهضت بیداری اسلامی، دنیای اسلام می تواند با اتحاد و یکدلی و تمسک به حبل المتین قرآن و با عترت و بهره گیری به موقع از ظرفیت های آشکار شده جهان اسلام برای باز تولید قدرت و عظمت و اقتدار ملت اسلامی، برای همیشه نوید بخش پایان سلطه گری و استکبار و استعمارگران باشد؛ همان گونه که مقام معظم رهبری فرمودند:« قدرت طلبان با ورود به مرحله استعمار فرانو، تلاش می کنند با تبلیغات و اغوا گری، چهره ای رنگین از مستکبران جهان را در افکار عمومی ملت ها ترسیم کنند و آنان را جذب خود سازند؛ اما ملت ها می دانند که چهره واقعی آمریکا و انگلیس و دیگرقدرت طلبان همان چهره کریه و نفرت آوری است که در عراق و در زندان های ابو غریب و گوانتاناموآشکار شده است. مردم کشورهای اسلامی منتظر فرصت هستند تا نفرت عمیق خود را از ایالات متحده آمریکا و عواملش آشکار کنند و این واقعیات نشان می دهد که دوران استکبار رو به پایان است و در این مرحله، ملت های با اراده و آگاه می توانند نقش تاریخی ایفا کنند که در این میان؛، ملت باهوش و استعداد و با تجربه ایران می تواند محور کلی حرکت عظیم جهانی بر ضد استکبار قرار گیرد.»

اکنون آمریکا و غرب مستکبر به این جمع بندی رسیده اند که کانون بداری و ایستادگی در برابر نقشه حاکمیت آنها بر همه جهان، کشورها و ملت های مسلمان و به ویژه در منطقه خاورمیانه است و اگر با ابزار اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی و سرانجام نظامی نتوانند در چند سال آینده، نهضت بیداری اسلامی را مهار و سرکوب کنند، همه محاسبات آنان برای حاکمیت مطلق بر جهان و سیطره بر مهم ترین منابع نفت و گاز، که تنها وسیله محرکه ماشین صنعتی و برتری مادی آنان بر همه بشریت است، به هم خواهد ریخت و کلان سرمایه داران غربی و صهیونیست، که بازیگر پشت صحنه همه دولت های مستکبرند، از اوج اقتدار تحمیلی خود ساقط خواهند شد.

........................................................................
برگرفته از مقاله استعمار فرانو نوشته محمد حسین فرهادیان ، مجله پرونده موضوعی شماره 24

کد خبر 2233501

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha