كافي شاپ نشر چشمه از سوي اداره اماكن بسته شد .
دوم:
اين خبر در فضايي كه دولت دكتر احمدي نژاد به كار مشغول شده است و وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي نيز اوايل اين هفته كار خويش را در وزارتخانه آغاز كرده است، مي توانند اسباب تعبيرهاي مختلف و گاه متناقضي شود. اما اصل ماجرا چيست و چرا بايد كافي شاپ كتابفروشي يكي از ناشريان محترم و معتبر كشور بسته شود و فضا به قدري غبار آلود شود كه شايعه بستن كتابفروشي نشر چشمه نيز بر سر زبانها بيفتد .
سوم :
ماجراي بستن كافي شاپ كتابفروشي ها و نيز اماكني كه به نوعي تحت پوشش فعاليت هاي يك صنف قرار مي گيرند، ولي دو كار انجام مي دهند، به ديروز و امروز باز نمي گردد. بلكه از مدتها قبل نيز برخي از اين گونه فعاليتها به دليل تناقض با برخي قوانين صفني تعطيل مي شد. اداره اماكن نيز بر مبناي اين قانون كه يك نهاد صنفي نمي تواند دو فعاليت را صورت دهد، كافي شاپ ها را تعطيل مي كرد. بر اساس اين قانون كافي شاپهاي موجود در تمامي سينماها، باشگاهها ورزشي و سالنهاي تئاتر و ... نيز بايد بسته شود، چرا كه آنها در يك مكان دو گونه فعاليت دارند. اما اين اماكن بسته نمي شد، و نمي شوند چرا كه كاركردهاي آنها در تامين برخي نيازها اوليه متقاضيان آنها مثمر ثمر است و مي تواند فضايي مناسب تر را براي خريدار كتاب ايجاد كند. ضمن آنكه همه گاه تعاملي بين مسئولان نهادهاي فرهنگي و انتظامي برقرار بوده و خوشبختانه، مسئولان انتظامي نيز همه گاه با اجتناب از بستن اين گونه اماكن سهمي جدي در رشد و غناي اين گونه زيست بوم هاي فرهنگي داشته و البته خواهند داشت .
چهارم :
آنهايي كه با بازار نشر ايران آشنا هستند، مي دانند كه كتابفروشي هاي كوچك به دليل عدم دخل و خرج، چندان براي حوزه نشر ايران كارگشا نيست، ضمن آنكه رويكرد به كتابفروشي هاي بزرگ نيز چند سالي است كه از اروپا (ويژين و فناك در فرانسه يا بودير آلمان) به سمت كشورهاي آسياي شرقي و حوزه خليج فارس و نيز اخيرا ايران گسترش پيدا كرده است.
پنجم :
ايده اختصاص گوشه اي از كتابفروشي ها به مكاني براي تورق و مطالعه كتاب هاي جديد از جمله اصول كارآمد بازاريابي كتاب در سال هاي اخير بوده است. اين ايده از آنجا نشات گرفته كه كتابفروشي مثل اغذيه فروشي يا مغازه خرازي يا بقالي نيست كه خريدار از قبل بداند قرار است دقيقا چه چيزي را بخرد، بلكه معمولا خريدار كتاب فردي است كه موضوع خريدش را مي داند، اما مصداقش را نه. از اين جهت به قدري وقت احتياج دارد براي پرسه زدن مابين قفسه ها، تورق كتاب هاي دلخواه و در نهايت انتخاب يكي از آنها. بودن جايي راحت براي نشستن و نيز امكان نوشيدن يك فنجان چاي يا قهوه اين فضا را براي او راحت تر، علاقه مندي به حضور گاه به گاه در چنين فضايي را ممكن تر و در نهايت امكان خريد توسط او را بيشتر مي كند. تجربه نيز نشان داده است كه فروش كتابفروشي هاي مجهز به چنين فضاهايي بسيار افزون تر از ديگر رقباي آنها است و اين رونق البته با ترويج فرهنگ كتاب و كتابخواني كه از جمله سياستهاي راهبردي نظام جمهوري اسلامي است، نيز همخوان و همقران است. در كشوري كه شمارگان كتاب ها از دو هزار نسخه هم كمتر شده است، عدول از شيوه هاي مدرن بازاريابي و فروش كتاب و تبديل دوباره كتابفروشي ها به مغازه بقالي و خرازي ، اوضاع نشر و كتابت را از اين هم خراب تر مي كند .
ششم :
تا به امروز وزارتخانه هاي فرهنگي با رايزني و هماهنگي با مسئولان نيروي انتظامي و اداره اماكن، اين مشكلات را بر طرف مي كردند. ( كه اميد مي رود جناب صفار هرندي نيز در جهت حمايت از رونق و رواج كتاب و كتابخواني، اين رايزني ها را آغاز كند). اما به نظر مي رسد جداي از اين گونه ارتباطات انساني و ريش سفيدي ها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و نيز مجلس شوراي اسلامي، به سمتي حركت كنند كه با وضع و تصويب قوانين متناسب اين گونه تضادها را بر طرف كنند. به نظر مي رسد، وجود اماكني اين گونه كه فرد كتابخوان و كتابخر بتواند، كتابها را در فضايي آرام اخذ و تورق و نسبت به خريد آن اقدام كند، براي شهري با تعاريف امروزين لازم و ضروري باشد. اين گونه اماكن اكنون خود زيست بومي فرهنگي شده اند كه بايد در حمايت از آنها و حذف قوانين دست و پاگير در كارشان اهتمامي جدي صرف كرد كه قطعا دولت تازه نز در اين مسير گام نهاده و مي نهد .
نظر شما