خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: با تغییر دولت در تابستان امسال و سپرده شدن امور قوه مجریه به دست حسن روحانی، علی جنتی رای اعتماد مجلس برای حضور در قامت وزیر ارشاد را کسب کرد و به ساختمان بهارستان رفت تا هنرمندان به دولت «اعتدال و امید» از سر امید بنگرند.
چندی گذشت و بعد از مطرح شدن اسامی زیاد، بالاخره قرعه به نام علی مرادخانی افتاد و وی کلید دفتر معاونت هنری را از دست حمید شاهآبادی گرفت.
علی مرادخانی، مردی نامآشنا برای اهالی هنر کشور است چراکه پیش از این در دولت اصلاحات مدیریت بر مرکز موسیقی ارشاد به او محول شده بود و در دولت قبل نیز بر صندلی مدیریت بر موزه موسیقی تکیه زده بود.
به بهانه تشریح برنامههای معاونت هنری ساعاتی را میزبان علی مرادخانی معاون هنری وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی و ندا انتظامی مدیر روابط عمومی این معاونت بودیم. در بخش نخست از این نشست درباره چگونگی حضور مرادخانی در معاونت هنری، تعاملش با وزیر ارشاد، ارتباط با هنرمندان، دلایل دیر انتخاب شدن مدیران زیرمجموعهاش، مشورت با افراد و چهرههای مختلف برای اداره این معاونت و ... صحبت کردیم.
معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش دوم صحبتهایش ضمن تشریح دستاورهای چند ماهه حضورش در معاونت هنری به بیان دغدغه های خود در عرصه تئوریک مدیریت فرهنگی کشور پرداخت و از این فضای مدیریتی به عنوان یک جریان حساس در عرصه سیاستگذاری های دولتی یاد کرد؛ جریانی که با ورود دیگر نهادهای مرتبط و یا غیر مرتبط عرصه فرهنگ و هنر بعضا دچار مشکلاتی هم شده است.
مرادخانی در این بخش از گفتگو ضمن اشاره به نحوه دخالت نهادهای دیگر در لغو کنسرت ها و تشریح رویکردهای جدید معاونت، از آرامش به عنوان اصلیترین مولفه مدیریتی خود در ماههای آینده گفت که مشروح آن را می خوانید.
* یکی از بزرگترین چالشهای عرصه فرهنگ و هنر که تنها شامل زیرمجموعه های دولتی هم نمیشود، ورود نهادهایی خارج از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تصمیمگیریهای فرهنگی است که در برخی موارد به رفتارهای فراتر از قانون هم منجر میشود. فارغ از اینکه چنین برخوردهایی درست یا غلط است، میخواهم بدانم وزارت ارشاد مکانیزمی برای تعامل با چنین نهادها و واکنش به چنین رفتارها و اظهارنظرهایی دارد؟
- برای پاسخ به این پرسش یک نکته ای که وجود دارد این است که در کشور ما باید «روایی یک موضوع » مورد قبول همه قرار بگیرد یعنی اگر ما مجوزی را صادر کردیم دیگر همه باید بپذیرند که این موضوع مجوز دارد. البته بنا به دلایلی که از سالها پیش هم وجود داشته است شاید خیلی ها این موضوع را نپذیرند و اتقاقا خیلی هم اصرار دارند براساس نظری که خودشان دارند بتوانند کار را پیش ببرند. ما سعی کردیم تا امروز و تا آنجایی که امکانش هست کارها را به نحو احسن انجام دهیم.
جالب است که مدتی قبل یکی از رسانه ها از پیروز ارجمند سوالی کرده بود که چرا فلان کنسرت تعطیل شد؟ که وی در جواب گفته بود چرا نمی پرسید این همه کنسرت برگزار کردید چرا اینها تعطیل نشد! این نکته مهمی است که باید به آن توجه کرد. من لازم است بگویم اکنون به شرایطی نزدیک می شویم که دیگر لغو کنسرت و برنامههای فرهنگی نداشته باشیم و البته رسیدن به نتیجه نهایی بسیار سخت است.
یکسری تغییرات در بدنه ارشاد در حال انجام است و تا مدیران جدید بیایند و با این فضای جدید کار کنند، مدت زمانی نیاز هست تا بتوانیم بر اساس آن شرایط را تغییر دهیم. البته این نکته را هم باید مد نظر قرار داد که مدیران ما هم بعضی وقت ها نمیتوانند با فضایی که در آن هستند به تنهایی مقابله کنند. تمامی این شرایطی که به آن اشاره کردم مستلزم یک گفتگوی بیشتر است و ما هم تا به امروز با دوستان صحبتهای زیادی داشتهایم و این روند گفتگو ادامه دارد.
*حال در چنین شرایطی نقشه راه شما برای برخورد با رفتارهای اینچنین در برنامههای زیرمجموعه وزارت ارشاد به ویژه در شهرستانها چیست؟
- می دانید که در استان ها شورای تامینی وجود دارد که همه اعضایش برای برگزاری یک جریان یا یک برنامه باید نظر بدهند بنابراین قضایای مختلفی دست اندکار میشوند و یک وزارتخانه هم از پس همه این داستان ها بر نمی آید.
ترمیم و یا رسیدن به یک تعامل همه جانبه در این راستا نیز یک مقدار زمان می برد. ما باید با تک تک دوستان صحبت و آنها را متقاعد کنیم. البته این نکته جالب را هم بگویم که ما در جایی با موضوعی برخورد کردیم که مثلا امام جمعه یک شهر هم موافق یک برنامه فرهنگی بوده اما مدیر کل ما مخالف بوده است. این تشتت آرا و نگاههای مختلف در بخش فرهنگ و هنر زیاد است اما اینجا یک نکته وجود دارد و آن اینکه اگر همه متقاعد شویم که بالاخره متولی این کار وزارت ارشاد است و نباید بیایم و برای خودمان تصمیم گیری کنیم، خیلی از مشکلات حل میشود.
*به نظر من رسیدن به این معیار مطلوبی که شما درباره آن صحبت کردید نیازمند یک تعامل همه جانبه از سوی ارشاد با نهادهایی است که غالبا از مجموعه فعالیتهای هنری اطلاع کافی ندارند و اطلاعات خود را با واسطه و به ویژه از رسانههای منتقد میگیرند. آیا ارتباط و گفتگوی مستمر با نهادهایی که عمدتا فعالیتهای فرهنگی وزارت ارشاد را به چالش میکشند، در دستور کار شما هست؟ تعامل شما با مجلس چگونه است؟ آیا تنها بعد از ایجاد یک چالش و برای پاسخگویی با نمایندگان مجلس گفتگو میکنید؟
- تعامل ما با مجلس شورای اسلامی و دیگر نهادهای قانونی مرتبط با حوزه فرهنگ بسیار زیاد و در بهترین حالت ممکن قرار دارد. ما به صورت دائم در حال گفتگو هستیم. در خیلی از کمیسیون ها ما با هم نشست داریم و صحبت می کنیم و نظرات موافق و مخالف را می گیریم اما برخی موارد هم وجود دارد که واقعا به حوزه ما ارتباطی ندارد.
* مثلا چه مواردی؟
- به عنوان نمونه دوستان در نیروی انتظامی چند وقت پیش به من تلفن زدند که در کنسرتی که در برج میلاد برگزار شد خانمی حجابش را رعایت نکرده و در شکل زننده ای در کنسرت حضور داشته و چرا شما اینها را جمع نمیکنید؟ با این مشکلی که دوست ما در نیروی انتظامی از آن یاد کرد، من چه کار باید کنم؟ آیا این موضوع ربطی به برگزاری کنسرت دارد؟ آیا این ربطی به محتوای موسیقایی کنسرت دارد؟
این نکته را هم می دانم که این مشکل دامن فرهنگ و هنر را می گیرد؛ گرچه شاید به ما هم ارتباط پیدا نکند. اما من معتقدم در چنین مواری باید همه به هم کمک کنیم. البته من از عزیزان نیروی انتظامی تشکر کردم و گفتم من حتما به همکارانم در آنجا اطلاع می دهم اما لازم است شما هم در تلطیف و بهبود فضا به ما کمک کنید. البته طبیعی هم است که یکی دیگر از مسولان در نهادی دیگر از همان مسوول نیروی انتظامی می پرسد که چرا این موضوع اتفاقا افتاد؟ و این پرسش ها از یکدیگر وجود دارد.
*اما بپذیرید که نمی توان در برابر این واکنشها بی تفاوت بود.
- ما دوست نداریم که در کار کسی دخالت کنیم. از آن سمت هم دوست داریم در کاری که انجام می دهیم یک پذیرش عمومی وجود داشته باشد و اینگونه هم نباشد که همه در مسائل فرهنگی به گونهای ورود پیدا کنند که کارها را نقض کنند.
من معتقدم نقض کردن کار همدیگر، مدیریت کشور را تضعیف می کند و در نهایت نه ما سودی از قضیه می بریم و نه مردم. ما روی این موضوعات دائم کار می کنیم. اتفاقا یکی از همین موضوعاتی که طی ماههای اخیر به شدت پیگیر آن هستیم و در کمیسیون فرهنگی مجلس هم درباره آن مفصل صحبت کردیم، روند یکسانسازی، هم تراز کردن و هم افزایی مجموعه فعالیتهای مدیریتی فرهنگ و هنر در کشور است که شاید به این زودی هم اتفاق نیفتد اما به هر صورت باید در آن جهت حرکت کرد.
این حرکت لااقل از سوی ما در حال انجام گرفتن است و تلاش هم می کنیم که این فضا به سمت درستی هدایت شود حال این وسط ممکن است اتفاقات زیادی رخ دهد؛ چراکه در کشور ما سلیقهها و نظرات مختلفی وجود دارد که می توانند در این زمینه نفوذ هم داشته باشند. کشور ما کشوری است که اقوام مختلف در آن زندگی می کنند بنابراین نمی توانیم بگوییم که هیچ کسی نباید واکنشی داشته باشد.
* آقای مرادخانی در نگاه اول می توانم حرف شما را بپذیرم اما اگر وزیری به عنوان متولی مدیریت اجرایی فرهنگ و هنر در بدنه دولت انتخاب شد و جامعه هم پذیرفت که این فرد وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی این کشور است پس باید پای مجوزی که او و معاونانش امضا می کنند، ایستادگی شود. اما مساله دیگر اینجاست که عدهای عرصه فرهنگ را عرصه انتقامجوییهای سیاسی میکنند. واکنش شما در چنین مواردی چیست؟
- من فکر میکنم با صبر و حوصله و گفتگو و کارهای زیرساختی برخی از این مشکلات حل می شود. البته ممکن است بخشی از آن هم حل نشود ولی زمان به نظر من چیز بسیار عجیبی است که خیلی از اتفاقات را می توان در آن حل کرد.
اصولا به نظر من یکی از مهمترین ویژگیهای یک مدیر فرهنگی حوصله است تا بتواند کار را به درستی جلو ببرد، زود برآشفته نشود و در مقابل بسیاری از حرف هایی که به او می زنند زود واکنش نشان ندهد چرا که در غیر اینصورت از خیلی از کارها باز می ماند. اتفاقا یکی از ویژگیهای مدیر فرهنگی این است که باید صبر زیادی داشته باشد که بتواند در بهترین شکل ممکن کار را به سرانجام خودش برساند.
حضرت علی (ع) می فرمایند در زمانی که جامعه مقتضیات یک کار را ندارد یک کاه را اگر بخواهید بردارید به اندازه یک کوه سنگین است اما وقتی مقتضیات آماده شود یک کوه به اندازه یک کاه سبک می شود. ما باید مقتضیات زمان خودمان را بشناسیم، فضا را ارزیابی کنیم و بر اساس آن حرکت کنیم.
به عنوان نمونه آیا سازی که هنرمندان موسیقی آن را در خیابان حمل می کنند در بیست سال پیش هم می توانستند به راحتی امروز آن را حمل کنند؟ امروز می بینیم که این مساله تبدیل به یک موضوع بسیار معمولی شده که کسی به آن فکر هم نمی کند. این مثال را زدم چراکه فکر می کنم باید تمام موضوعات را با صبر و حوصله و خارج از هیاهوهای ژورنالیستی دنبال کرد.
من اعتقاد دارم در عرصه فرهنگ باید مذاکره کرد، متقاعد کرد و در واقع با بصیرت کار را به سمتی برد که حرف من را طرف مقابل بزند. متاسفانه ما در اوقاتی می بینیم که به دلیل شتابی که در جامعه وجود دارد مدیران هم در آن شتاب قرار می گیرند و خواهان حل همه مسائل در یک جریان پر سرعت هستند ولی این دیدگاه یک دیدگاه چالش برانگیز است.
*حالا که از این چالش ها و فضاهای مدیریتی سخن گفتید بهتر است وارد جریان همیشه مهم ممیزیها هم بشویم؛ مسالهای که نمود عینی و اجتماعی خود را در موسیقی بهتر نشان داده است. میتوان به بهانه صحبتهای اخیر محمدعلی بهمنی که از حذف جریان ممیزی در کارشناسی اشعار بزرگان ادب پارسی و برخی از شاعران معاصر در دفتر موسیقی سخن گفت، از معاون هنری وزیر ارشاد که کهنهسوار مدیریت مرکز موسیقی وزارت ارشاد در یک دوره طولانی هم هست، بپرسیم که روند ممیزی در دولت یازدهم پیرامون حوزه موسیقی چگونه خواهد بود؟
- ببینید برای حل کردن موضوع ممیزی راه حلهای زیادی وجود دارد که تصمیم اخیر شورای شعر دفتر موسیقی هم یکی از آنهاست. البته موضوعی که آقای بهمنی اخیرا به آن اشاره کرده موضوعی است که مربوط به این چند ماه اخیر نمیشود بلکه به سالهایی برمیگردد که من در مرکز موسیقی وزارت ارشاد حضور داشتم. یادم می آید روزی به اساتید این شورا که استاد مشفق هم یکی از آنها بود گفتم حالا که هر روز برای شما اشعار حافظ و دیگر بزرگان را برای صدور مجوز می آورند بیایید و خیال همه را راحت کنید؛ من به شما دیوان حافظ را می دهم و شما در یک پروسه مطالعاتی مشخص به من بگویید که کدام شعر حافظ نباید خوانده شود و این به نظر من کارتان را هم راحت می کند. آقای مشفق به شوخی در جواب به من گفت که شما می خواهید ما را بیکار کنید!
من در آن زمان می خواستم یکبار برای همیشه تکلیف ما با سعدی، حافظ، فردوسی و دیگر شاعران بزرگ ادب پارسی مشخص شود. این خاطره را گفتم چون این موضوع اتفاقا یکی از مهم ترین موضوعاتی بود که در ابتدای ورودم به معاونت هنری روی آن دست گذاشتم. باید بگویم چالش امروز ما شعرهای قدما نیست چالش ما با شعرهای معاصر است که بیشتر در جریان اجرا و تولید آثار پاپ استفاده می شود.
من معتقدم که ما باید به سمتی هدایت شویم که با هنرمند دیگر کاری نداشته باشیم و هنرمندان بتوانند توسط موسسات کار خود را انجام دهند. اتفاقا در این فضاست که می توانیم بسیاری از کارها را در مورد جریان ممیزی انجام دهیم. به هر ترتیب باید به این موضوع اشاره کرد که موسیقی بازخوردی از مسائل جامعه است که دربرگیرنده بسیاری از سلایق در گونه های مختلف می شود به طوری که هرکسی ارزش های خود را می آورد و می گوید من این را قبول دارم. متاسفانه در فضایی هستیم که مومنین و مومنات علیه ما مشکل دارند و دائم به ما تذکر می دهند که چرا اجازه چنین کاری را می دهید؟ آنطرفی ها هم می گویند اینها چه کاری است که شما عرضه می کنید اینها که اصلا موسیقی نیستند و شما کم کاری می کنید. پس می بینید که بین این دو فضا نمیتوان معدلگیری کرد. تمام این حرف ها را زدم تا بگویم ما می خواهیم بالندگی را ببینیم. البته بالندگی از طرف من یک تعریفی دارد از نظر شما هم تعریف دیگر. البته ما در مفاهیم کلی با هم موافقیم.
*پس راهکار برون رفت از این فضای پر از ضد و نقیضی که به آن اشاره کردید، چیست؟ آیا ما بنشینم و با اما و اگرهای همیشگی حوزه پرچالش فرهنگ و هنر با آرامش برخورد کنیم؟
- حرف کلی من این است که ما خواهان کشوری سرافراز، رشد یابنده و بالنده مبتنی بر اخلاق اسلامی هستیم اما وقتی در مصادیق با هم برخورد می کنیم دچار مشکل می شویم. من اعتقاد دارم که در این حوزه نباید خیلی دست به تقسیم بندی زد. در یک جاهایی مصداق برای ما می شود یعنی همان مهندسی معکوس. شما وقتی مصداق میآورید من متوجه ساخت ذهنی شما می شوم و براساس آن با شما بحث می کنم. اما اگر کمی دقت کنیم و به این نتیجه برسیم که اینها همگی جنجال های ذهنی شخصی است که نمی تواند همه چیز را در کنار هم ببیند، آن وقت میتوان جریان را بهتر شناخت. ما باید فضای موسیقی را تا آنجا که می توانیم سالم کنیم.
*یعنی در حال حاضر هم معتقدید فضای موسیقی ما فضای سالمی نیست؟
- الان مشکلی که ما داریم این است که خیلی ها به مجوزی که ارشاد صادر میکند، اعتراض دارند و در برخی از رسانه ها انتقاد می کنند که چرا فلان آدم ها وارد حوزه موسیقی شدند. ولی من در اینجا سوالی میکنم؛ آیا هر چه تعداد هنرمندانی که محرومند کمتر شود و این افراد به سیستم رسمی هنر اضافه شوند، اعتماد عمومی هنرمندان نسبت به جامعه هنری و مسوولان بیشتر نمیشود؟
آیا عرصه را باید فقط برای آدم هایی که از قبل بودند، آماده کنیم؟ من معتقدم باید فضا را آماده کنیم که هر کس در جامعه خواست زیر این پرچم و بیرق با قاعده ای که به هر حال قوانین کلی است و جزیی نیست به کار خود ادامه دهد این امکان برایش فراهم باشد. قانون یک جریان کلی است و وقتی هم یک شهروند قانون کلی نظام را رعایت میکند، حقوق خود را دارد. حالا این جریان زمانی تبدیل به یک مساله حاشیهای می شود که ما مدام برویم روی این قضیه ریز شویم.
*کاری که برخی از مدیران زیر مجموعه شما آن را انجام نمی دهند و برخی از آنها صحبتهایی را مطرح میکنند که مخالف این فضایی است که مورد علاقه شماست.
- اتفاقا من به خیلی از دوستانم سفارش می کنم وقتی مصاحبه می کنید از کلماتی مانند توقیف، نباید و کلماتی از این دست که شکل دستوری دارد، پرهیز کنند.
حوزه فرهنگ طاقت خیلی از ناملایمات را ندارد باید این حوزه را تلطیف و آرام کنیم تا مبتنی بر قانون همه بتوانند کار خود را انجام دهند. در کشوری که اسلامی است و قانون آن هم براساس یک مجموعه ای از قوانین اسلامی طراحی شده هرکسی تحت حمایت این قانون می تواند کار کند و ما هم از جهت مدیریت نباید به این موضوع سخت نگاه کنیم. ما در این قضایا باید جوری حرکت کنیم که شتاب در آن وجود نداشته باشد چراکه به نتیجه درستی نمیرسیم و این هم دلایل زیادی دارد که بعدا به شما خواهم گفت. وقت کم است و من باید در جلسه دیگری حاضر شوم.
* با تشکر از وقتی که برای این گفتگو گذاشتید. به دلیل کمبود وقت ما هم از طرح مباحثی چون مشکلات بودجهای عرصه فرهنگ، مسایل مربوط به تئاترشهر، تبلیغات آثار هنری در سطح شهر، رسانهها و به ویژه رسانه ملی، حضور فعال ایران در نمایشگاهها و جشنوارههای خارجی، میزبانی از هنرمندان خارجی و چالشهای آن و ... صرفنظر کردیم تا در فرصتی دیگر دراینباره بحث و تبادل نظر کنیم.
- حتما در فرصتی دیگر درباره این مسایل که همه آنها مهم هستند، صحبت خواهیم کرد.
گفتگو از علیرضا سعیدی و مجید احمدی
نظر شما