در هفدهمين شماره نشريه «چشم انداز ارتباطات فرهنگي» و گفتگو با محمود حدادي تصريح شد :
وامگيري گوته و ادبيات آلمان از شعر پارسي چشمگير است
هفدهمين شماره نشريه « چشم انداز ارتباطات فرهنگي » ويژه «جايگاه زبان پارسي در منظومه فرهنگي جهان معاصر» منتشر شد .
در بخشي ازسرمقاله اين شماره نشريه با عنوان «زبان پارسي و تعاملات فرهنگي ما» آمده است : بدون تعارف بايد بپذيريم كه در منظومه معرفتي ـ فرهنگي كنوني جهان، زبان پارسي، زباني پيراموني به حساب ميآيد. نه تنها زبان پارسي كه زبانهاي فربهي چون: آلماني، روسي، فرانسوي و ژاپني كه واجد و حامل معارفي زياد و مهم هستند هم اكنون در برابر رواج حيرت انگيز زبان انگليسي، فرصت و مجالي براي خودنمايي ندارند. حجم بسياري از معارف كنوني جهان با اين زبان منتقل ميشوند، درصد بالايي از 6 ميليارد انساني كه در اين كره خاكي زيست ميكنند به اين زبان تكلم ميكنند، بيش از 70 درصد از مطالبي كه بر روي شبكه جهاني اينترنت وجود دارند بدين زبان است، زبان انگليسي زبان سياست و اقتصاد است و ... اولين نكتهاي كه در هنگامه برقراري تعامل فرهنگي با ديگر فرهنگها با محوريت زبان پارسي بايد مدنظر داشته باشيم همين حدود و ثغور اين زبان است. شكي نيست كه وضعيتي زبان پارسي در مراودات و تعاملات فرهنگي ميتواند و بايد بهتر از اين باشد و ترديدي نيست كه ما در اين زمينه ضعفها و نارسايي هايي داشته و داريم ، اما نبايد از وضعيت ذاتي اين زبان كه حداكثر، آن را در كنار ديگر زبانهاي پيراموني مهم جهان قرار ميدهد غافل شويم .
نويسنده در ادامه آورده است : نميتوان دغدغه بسط زبان پارسي را داشت و به توليد به اين زبان فكر نكرد. اگر زبان انگليسي موقعيت كنوني را در جهان كسب كرده است بدان جهت بوده كه افرادي كه بدان زبان تفكر ميكرده اند، صحبت ميكرده اند و مينوشته اند حرفهايي داشته اند كه براي ديگران جذاب و قابلتوجه بوده است. به تعبير ديگر، وضعيت كنوني زبان پارسي در جهان كاملاً هم داستان و همنوا با وضعيت تمدني، فرهنگي و علمي ماست. زبان پارسي علت مشكلات عديده فرهنگي ـ فكري ما نيست و اگر كاملاً معلول اين مشكلات نباشد بزرگترين نماد و نمود آنها است.
نظر شما