به گزارش خبرگزاری مهر، مهساسادات شریفی مشاور مشاور امور زنان و خانواده و جوانان رئیس سازمان میراث فرهنگی در ادامه این مقاله آورده است:
این حضور متفاوت به دلیل نقشهای فردی و اجتماعی متعددی است که زنان چه در درون خانواده (به عنوان مادر و همسر) و چه در بیرون از خانواده (در موقعیتهای تحصیلی و شغلی) بر عهده دارند. در نتیجه نگاه به نقش ایشان در اقتصاد مقاومتی را نیز میتوان در دو بعد خانواده و جامعه بررسی کرد. در بعد خانواده، زنان با ایفای نقش مادری، رنگ و بوی فکری و رفتاری خانواده را در موارد ذیل شکل میدهند:
- مدیریت سبد خرید خانواده
- شکلگیری الگوی مصرف خانواده
اقتصاد مقاومتی رویکردی درونزا و سازنده دارد. این امر بدین معناست که افراد جامعه بایستی برای تقویت بنیان اقتصاد جوامع محلی که در آن زندگی میکنند، خریدهای خود را به سمت محصولات و خدماتی سوق دهند که توسط همان جامعه و با استفاده از قابلیتها و منابع داخلی آن تولید شده باشد. در این زمینه، زنان به عنوان تصمیمگیرنده اصل در مورد سبد خردی خانواده، میتوانند با اتخاذ رویکردی مسئولانه هم در حمایت از تولیدکنندگان بومی سهیم باشند و هم این فرهنگ و سبک زندگی را به فرزندان خود نیز آموزش دهند. در نتیجه این رفتار به صورت آگاهانه و با انگیزه مثبت از نسلی به نسل بعد منتقل میشود.
از طرف دیگر، یکی از الزامات حرکت در چارچوب اقتصاد مقاومتی، بهبود الگوی مصرف خانواده است. در اکثر موارد عادات مصرف نادرست باعث میشوند که سرمایههای خانواده (چه مادی، چه زمان و چه معنوی) به صورت غیر اثربخش تخصیص پیدا کنند. میزان و شیوه مصرف انرژی مانند آب، برق و گاز در خانوادهها یکی از مثالهای مهم در این بخش است. بهبود شیوه مصرف این منابع میتواند به خانواده کمک کند که تا 25 درصد از هزینههای انرژی خود را کاهش دهد. در حوزه دیگر، میتوان به بحث نحوه گذراندن اوقات فراغت اشاره کرد. در دهه اخیر این موضوع صرفا حول سرگرمیها یا فعالیتهایی که مصرفگرا هستند (مانند رفتن به رستوران، و خرید کردن) سوق پیدا کرده است. مادران و همسران میتوانند شیوههای جدیدی را برای گذران اوقات فراغت پیشنهاد کنند که به جای وابسته بودن به پول، صرفا مبتنی بر مشارکت فکری، تسهیم منابع و فعالیتهای جمعی باشند. نمونههایی از این موارد عبارتند از: صرف کردن اوقات مشترک با خانواده در طبیعت یا پارکها برای ورزش، پیادهروی یا پیک نیک؛ دورهم نشینیهای خانودگی و دوستانه برای شعرخوانی، داستان خوانی و بازیهای خلاق خانگی؛ شرکت در برنامههای عمومی در فرهنگسراها و سرای محلات؛ ایجاد تنوع در سبد مصرف خانواده برای اوقات فراغت و شمول برنامههای فرهنگی مانند سینما و تئاتر.
در بعد اجتماعی میتوان به اهمیت نقشآفرینی زنان در رونق و بهرهوری اقتصادی اشاره کرد. روندهای اخیر نشان دادهاند که تاسیس کسب و کارهای کارآفرینانه کوچک و متوسط توسط زنان در حال افزایش است. این موضوع کاملا با رویکرد اقتصاد مقاومتی و تلاش برای تقویت بنیان اقتصاد جوامع محلی سازگاری دارد. زنان به دلیل درک مستقیم و روشن از اقتضائات و سبک زندگی در هر جامعه، میتوانند فرصتهای درآمدزایی و ارزشآفرینی اجتماعی را شناسایی کند و آنها را شکوفا نماید.
از طرف دیگر، در چند سال اخیر نرخ تحصیلات عالی در میان زنان افزایش یافته است. این روند بدین معناست که تاثیرگذاری تخصصیتر زنان در سمتها و مسئولیتهای مختلف اقتصادی باعث افزایش بهرهوری تولید محصولات و ارائه خدمات میشود. زنان با دارا بودن انگیزه پیشرفت و شکوفایی اجتماعی، با بهرهمندی از مهارتهای ارتباطات اثربخش و درک متقابل، و گرایش ذاتی برای لحاظ کردن تاثیرات اجتماعی و زیستمحیطی فعالیتهای اقتصادی، میتوانند تاثیر متفاوتی بر ارزشآفرینی اقتصادی – اجتماعی متوازن داشته باشند.
زنان همواره نشان دادهاند که حضورشان در ایجاد بسترهای فرهنگی لازم برای توسعه و پیشرفتهای اقتصادی تاثیر مثبت داشته است. قطعا این موضوع در حوزه اقتصاد مقاومتی و ایجاد همدلی ملی برای تحقق آن صادق است.
نظر شما