پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۱۵ شهریور ۱۳۸۴، ۱۳:۰۵

ما جانبازان نمي‌خواهيم مظلوم نمايي كنيم بلكه مي‌خواهيم حقايق مشخص شود

ما جانبازان نمي‌خواهيم مظلوم نمايي كنيم بلكه مي‌خواهيم حقايق مشخص شود

غمناك ترين و دردناك ترين چيزي كه برايم اتفاق افتاد اين بود كه به يكي از مسئولين مربوطه ، مشكلات جانبازان و مسائلي را كه براي خودم هم پيش آمده بود را توضيح دادم، ديدم كه بيست هزار تومان چپاند در دستم. گفتم اين چيست؟ گفت حالا خدمتتان باشد. گفتم من چنين چيزي از تو خواستم بنده خدا؟! اين مشكل من است؟ اينها مي خواهند صدا و اعتراض جانبازان را با دادن مقدار وجهي خاموش كنند .

يكي از جانبازان هنرمند دفاع مقدس كه هم اكنون دوران شصت سالگي خود را با تني مجروح با كار و تلاش سپري مي كند، در خصوص سابقه حضورش در جبهه به خبرنگار گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر گفت: پس از چند ساعت كه از حكم بازنشستگي ام در نيروي هوايي مي گذشت حمله عراق به جنوب ايران آغاز شد . همان موقع فردي با زخم زبان به من گفت شما مي خواهيد با الله اكبرتان جلوي عراق بايستيد كه من همانجا راهي اهواز شدم.

وقتي براي درمان ضايعات پوستي ناشي از گازهاي شيميايي به بيمارستان تخصصي پوست مراجعه كردم از طرف بنياد نامه اي(در واقع توصيه نامه) را به مسئول آن مركز دادم  ايشان گفت: خودت را قبول دارم اما اين نامه را قبول ندارم و نامه را پاره كرد

وي افزود :ابتداي جنگ بسيج تشكيل نشده بود بلكه نيروهاي مردمي در قالب فدائيان اسلام به جبهه ها مي رفتند. اولين مجروحيت بنده در عيد 60 در ذوالفقاريه آبادان اتفاق افتاد كه در پرونده ام نيست چون آن موقع كه پرونده و اين صحبتها نبود. به دليل مجروحيت نتوانستم در عمليات عظيم فتح المبين شركت كنم ولي همچنان تا پايان جنگ در جبهه ها حضور داشته و بارها مجروح شدم كه برخي از آن مجروحيتها در پرونده ام ثبت شده است.



وي با ذكر اين مطلب كه جانبازان با هدف كمك به دولت سعي در اين داشتند تا وبال گردن جامعه نباشند اما به دليل عدم استقبال بنياد اين نيروها تحليل رفته و منجر به انزواي اين عزيزان در جامعه شد، افزود: بنده با اين هدف بعد از جنگ، از ارگانهاي مختلف در خواست كردم كه با سابقه هنري‌ام مي توانم خدمت كنم و اگر نيازي هست من حاضرم، كه جواب مثبتي دريافت نكردم.

اين جانباز20درصد با بيان اينكه هر كسي كه با جانبازان سروكار دارد از آنها چيزي مي گيرد و نه اينكه چيزي به آنها بدهد خود را خادم آنها دانست و تأكيد كرد: دنياي آنها قابل توصيف نيست.عشق به ايثار و به اخلاص از روحيات معنوي وعالي آنهاست. نوكري مردم وظيفه من است جايي كه رهبر جامعه مي گويد : به من خادم مردم بگوييد بهتر از رهبر است ؛ ما چه بگوييم. اما اي مسئول اي مدير تو هم وظيفه خودت را انجام بده!

اين جانباز در پاسخ به اين سوال كه آيا واقعا با وجود بارها مجروحيت و مصدوميت شيميايي 20% جانبازي براي شما در نظر گرفته‌اند، تأكيد كرد: بله ! اما من اعتراضي ندارم . اصلا ، به هيچ عنوان. بحث درصد نيست ما براي اين مسائل كه نرفتيم كه به خاطر آن اعتراضي داشته باشيم. برفرض درصدمان هم بيشتر شود تأثيري در عزم ما نخواهد داشت. البته گرفتاري هايي را ما به عنوان جانباز داريم و اين مشكلات هم تمامي ندارد ، منتهي مسئله جايگاه و منزلت اجتماعي و فرهنگي ايثار و جانبازي است كه متأسفانه با برخوردهايي كه شاهد آن هستيم در حال فراموشي است.

بحث درصد نيست ما براي اين مسائل كه نرفتيم ، كه به خاطر آن اعتراضي داشته باشيم. البته گرفتاري هايي را ما به عنوان جانباز داريم و اين مشكلات هم تمامي ندارد ، منتهي مسئله جايگاه و منزلت اجتماعي و فرهنگي ايثار و جانبازي است كه متأسفانه با برخوردهايي كه شاهد آن هستيم در حال فراموشي است

وي با بيان اينكه با تمام مشكلات من جانباز در خانه دست روي دست نگذاشتم و الان هم در اين سن سعي مي كنم روي پاي خود باشم خاطر نشان كرد: اما ما جانبازان خانواده اي داريم كه آنها را در زمان جنگ براي اداي تكليف رها كرديم و به جبهه رفتيم. بچه هاي جانباز در آن زمان چه كار كردند؟ اين بچه در خانه چشمش به در بود تا پدرش بيايد. زن چشمش به در بود تا شوهرش بيايد. اگر بچه هاي جانباز كمبودي داشتند مادر مي گفت بگذار تا بابا بيايد. پدر براي او وزنه سنگيني بود كه مي توانست با ياد آمدنش در مقابل كمبودها و سختي ها ايستادگي كند. حالا بعد از سالها كه از جنگ گذشته و نبود پدر در دوران كودكي و نوجواني را از سر گذرانده حداقل انتظاري كه از پدرش دارد اين است كه كاري براي او انجام دهد . مثلا در ورود به دانشگاه كمكش كند اما همان را هم من نوعي نتوانستم.

اين جانباز 20% شيميايي افزود: بچه هاي من با سختي و در معمولي ترين مدارس دولتي تحصيل  كردند و موفق شدند و به بهترين دانشگاه ها وارد شده و بعد با مدارج عالي بورسيه به خارج از كشور شدند. بدون كوچكترين كمكي از طرف بنياد . اما اين جانباز حتي توان اين را ندارد كه امكانات اوليه را براي سفر فرزندش فراهم كند. بايد اين طرف آن طرف بدود تا مقداري پول تهيه كند. اينجا چه كسي به جانباز كمك مي كند؟! آيا منافقين ؟! آيا بي خبران؟! آيا مرفهين؟!آنها تازه سنگ نيندازند كاري نمي كنند. آيا يك فرد از كساني كه متولي رسيدگي به او هستند انتظار ياري ندارد؟

اين جانباز دوران دفاع مقدس با بيان اينكه به خاطر سوء مديريت و نوع تبليغاتي كه از ارائه خدمات به جانبازان شده،  اين مسئله حتي در درمان و ارتباطات اجتماعي جانباز هم تأثير منفي گذاشته است، اظهار كرد: وقتي براي درمان ضايعات پوستي ناشي از گازهاي شيميايي به بيمارستان تخصصي پوست مراجعه كردم از طرف بنياد نامه اي(در واقع توصيه نامه) را به مسئول آن مركز دادم  ايشان گفت: خودت را قبول دارم اما اين نامه را قبول ندارم و نامه را پاره كرد. اين بازتاب عملكرد خود مسئولين بنياد است. يا براي عمل جراحي قلب به بيمارستان رفتم لحظه به لحظه به بهانه هر چيزي از ما پول مي گرفتند آنوقت مي گويند جانبازان مشكل درماني ندارند.

يا اگر در يك مجموعه اي همه يك مشكل اداري يا مالياتي داشته باشند مي خواهند صداي جانباز آن مجموعه بلند شود تا آنها از كنار او به خواسته هايشان برسند. آيا ما قوانين حمايتي و حقوقي براي ايثارگران نداريم؟ آيا نبايد معافيت و يا تخفيف پرداخت ماليات كه در قانون آمده اجرا شود؟ ما نمي خواهيم سربار كسي شويم اما اين برخوردها ناشي از چيست؟

ما جانبازان خانواده اي داريم كه آنها را در زمان جنگ براي اداي تكليف رها كرديم و به جبهه رفتيم. بچه هاي جانباز در آن زمان چه كار كردند؟ پدر براي او وزنه سنگيني بود كه مي توانست با ياد آمدنش در مقابل كمبودها و سختي ها ايستادگي كند. حالا بعد از سالها كه از جنگ گذشته و نبود پدر در دوران كودكي و نوجواني را از سر گذرانده حداقل انتظاري كه از پدرش دارد اين است كه كاري براي او انجام دهد

ما جانبازان نمي خواهيم مظلوم نمايي كنيم بلكه مي خواهيم حقايق مشخص شود. اين فيش حقوق من است، ببينيد چقدر دريافتي دارم. من چيزي نمي‌خواهم . اما سازمان بازنشستگي، جانبازي مرا قبول نمي كند و مي گويد تو قبل از جنگ باز نشسته شدي و سالم بودي. درست هم مي گويد چون اگر قبول كند 80 -70هزار تومان در حقوق بازنشستگي ام تأثير دارد و از سال 60چند ميليون از سازمان بازنشستگي طلبكار مي‌شوم . از آن طرف بنياد جانبازان با تمام مجروحيتي كه دارم 20% تعيين كرده اند كه آن هم چيزي تعلق نمي گيرد.  اين هنرمند جانباز تصريح كرد: وقتي رهبر مي گويد به بازنشستگان برسيد اينها آيينه جوانان هستند؛ به چه اميد جوان به آينده دل ببندد. ما توقع زيادي نداريم تا الان نه خانه گرفته ام و نه هيچ امكاناتي كه ادعايش را مي كنند. اما اين كارت براي جانباز زشت است.


وي افزود: غمناك ترين و دردناك ترين چيزي كه برايم اتفاق افتاد اين بود كه به يكي از مسئولين مربوطه مشكلات جانبازان و مسائلي را كه براي خودم هم پيش آمده بود را توضيح دادم، ديدم كه بيست هزار تومان چپاند در دستم. گفتم اين چيست؟ گفت حالا خدمتتان باشد. گفتم من چنين چيزي از تو خواستم بنده خدا؟! من اگر بخواهم تدريس كنم ساعتي بالاي 15-10هزار تومان درآمد دارم، اين مشكل من است؟ اينها مي خواهند جانبازان را با دادن مقدار وجهي صدا و اعتراضش را ببرند.

وي در پايان گفت: دخترم كه با تلاش خودش در بورسيه تخصصي قبول شد الان در استراليا درس مي خواند اما واي بر من كه فرزندم آنجا بماند و برنگردد... اگر برنگشت مقصر من نبودم.

همانطور كه پيش از اين مكرراً گفته شد به دليل برخي برخوردهايي كه از سوي بنياد شهيد و امور ايثارگران با جانبازان به دليل گفتگو با « مهر» و بيان مشكلاتشان صورت گرفت ، از ذكر نام و مشخصات جانبازان عزيز در اخبار و گزارشات اجتناب كرده و متذكر مي‌شود مستندات مصاحبه فوق به همراه نام و مشخصات كامل مصاحبه شونده جهت ارائه به هر مرجع صلاحيت‌داري در خبرگزاري مهر نگهداري مي‌شود.

کد خبر 225884

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha