گروه حوزه و دانشگاه "مهر": در دهه هاي اخير ، پديده فرار نخبگان، نيروهاي انساني كارآفرين، به پديده فرار مغزها يا Brain Drain معروف شده است.
دانستن پديده فرار مغزها از آن نظر حايز اهميت است كه آمارها نشان مي دهد در همه دوران ياد شده نرخ رشد پديده فرار مغزها مثبت بوده است. در عصر حاضر كه فرايند جهاني شدن با شتاب هر چه بيشتر به پيش مي رود، هر كشوري كه خواهان پيشرفت و داشتن جايگاهي در جهان علمي و علم جهاني است، مهاجرت مغزها در اين كشورها بايد به سمت گردش و تبادل انديشه ها تغيير يابد.
به مهاجرت متخصصان برجسته و كليه افرادي كه داراي تحصيلات عاليه هستند، فرار مغزها گفته مي شود و حتي در ديدي وسيع تر مهاجرت افراد و نيروهاي ماهر صاحب فن و متخصصان معمولي را نيز مي توان در جرگه فرار مغزها ناميد.
در تعريف نخست، مهاجرت تحصيلكرده ها را مورد تاكيد قرار گرفته است و اين در حالي است كه واژه تحصيلكرده ها در اين تعريف مي تواند داراي مفاهيم وسيع تري باشد و حتي دارندگان ديپلم را شامل شود. اما هنگامي كه سخن از واژه تحصيلات عاليه است، دايره شمول اين تعريف به افراد داراي تحصيلات دانشگاهي (آكادميك) محدود مي شود. ولي در ديدگاه دوم كه با تعريف اوليه كاملا متفاوت است، مهاجرت كليه افرادي كه داراي مهارت فني اند، اعم از آنهايي كه آموزش كلاسيك و آكادميك را پشت سر گذاشته اند و حتي كساني كه به طور تجربي در كارگاههاي فني در رشته هاي خاص علم را تجربه كرده اند مد نظر قرار گرفته است.
در اين تعاريف صاحبان حرف و صنايع، كارگردان فني، پزشكان و مهندسان جزو حوزه متخصصان در نظر گرفته مي شوند.
ولي تلقي اكثر گزارش ها و مقالات در مورد پديده فرار مغزها بيشتر به مهاجرت نيروهاي داراي تحصيلات عاليه و متخصصان معطوف است، ولي در اصل اين افراد همان نخبگان هستند كه منشاء كارآفريني اند و قبلا به تعريف آنها اشاره شده است.
عده ديگري از دانشمندان در تعريف فرار مغزها بر كانون مهاجرت يا متد مهاجرت تاكيد خاص دارند و تعريف فرار مغزها را به آن وابسته دانسته اند. آنها مي گويند كه فرار مغزها عبارت از مهاجرت وسيع و همه جانبه افراد داراي تحصيلات عاليه و نيروهاي متخصص ماهر و صاحب فن از كشورهاي جهان سوم به كشورهاي پيشرفته غرب است و كانون مهاجرت را منطقه جغرافيايي مي دانند كه مهاجران به دليل وجود امكانات مورد توقع بيشترين حركت را به سمت آن دارند و آنجا را به عنوان مقصد مهاجرت انتخاب مي كنند و در آنجا ساكن مي شوند.
به طور كلي، مهاجرت امري مذموم و ناپسند نيست، ليكن پديده فرار مغزها كه به مهاجرت وسيع و همه جانبه متخصان و نخبگان يك كشور اشاره دارد، براي كشور مبدا وقتي مذموم و داراي بار منفي است كه كشور مبدا از نداشتن چنين افرادي در رنج و كمبود به سر برد. لذا اگر كمي دقيق تر به تعريف فرار مغزها نظر بيندازيم، ابعاد مختلفي در آن وجود دارد كه قابل بحث و گفتگوست .
فرار مغزها ابعاد وسيعي دارد . بعد مهاجرت يكي از اين ابعاد است. در تعريف ابعاد فرار مغزها بايد ابتدا بعد مهاجرت را مورد بررسي قرار داد. بين علل و عوامل مهاجرت و علل و عوامل فرار مغزها يك ارتباط كاملا منطقي برقرار است، با اين تفاوت كه بعضي از علل و عوامل فرار مغزها ساخته دست كشورهاي مبدا و پيشرفته جهاني است. از ديدگاه كشورهاي عقب مانده ، پديده خروج نيروهاي متخصص با بار ارزشي مثبت با عنوان فرار مغزها بيان مي شود.
اين در حالي است كه از ديدگاه كشورهاي پيشرفته از اين پديده به عنوان سرريز يا خروج كادر تربيت شده ياد مي شود.
بعد ديگر فرار مغزها كه قابل بحث و بررسي است عبارت از بعد همه جانبه و وسيع بودن آن است؛ اين بعد در اصل وجه تمايز فرار مغزها در قرون گذشته و حال است. بررسي تاريخي نشان مي دهد كه در قرون گذشته هر گاه يكي از اقوام در اوج قدرت و توسعه بوده اند، هنرمندان ساير كشورها را به طرف خود جلب مي كردند. اما اين نقل مكان چون تابع عرضه و تقاضاي زمان و به احتياجات هر محيط محدود بود، صورت طبيعي و منطقي داشت و هيچ وقت از حد معيني تجاوز نمي كرد، به طوري كه لطمه و زيان قابل توجهي به موطن فرستنده مهاجر وارد نمي آورد و از همه مهمتر آنكه تعداد مهاجران نسبت به كساني كه باقي مي ماندند ناچيز بود و باعث وقفه در امور اجتماعي و اقتصادي نمي شد، ولي امروزه نقل مكان و مهاجرت آنچنان وسيع شده است كه به صورت يك پديده مهاجرت منفي تلقي مي شود و آثار زيانباري را بر جامعه فرستنده مهاجر به همراه دارد، به طوري كه بسياري از نويسندگان نرخ بالاي مهاجرت را سياست سلطه جهاني مي دانند.
اما بعد ديگر تعريف فرار مغزها واژه نيروي متخصص و ماهر است. امروزه، صاحبنظران عقيده دارند كه اولين گام در جهت رشد و توسعه اقتصادي - اجتماعي هر كشور گشودن باب و توسعه فرهنگ نقد و بررسي و تربيت نيروي انساني با كيفيت مطلوب (متخصص و ماهر) است. در فرهنگ بين الملل نيروهاي انساني متخصص و ماهر در حقيقت، مغزهاي متفكر يك كشور محسوب مي شوند كه شامل دانشمندان، متفكران، محققان ، پزشكان، مهندسان و ساير كساني است كه از سطح دانش و تخصص بالايي برخوردارند و با نقد و بررسي مسائل زمينه هاي توسعه اجتماعي، اقتصادي، سياسي و تمدن بشري را فراهم مي سازند.
بعد ديگر پديده فرار مغزها حركت از طرف كشورهاي جنوب (توسعه نيافته) به كشورهاي شمال (صنعتي غرب) است. نمودارهاي حركت انديشه نشان دهنده آن است كه روند فرار انديشمندان از كشورهاي در حال توسعه (آسيايي، آفريقايي و اقيانوسيه) به سوي كشورهاي توسعه يافته (آمريكا و اروپا) است و حتي اين مهاجرت را مي توان از ممالك اروپاي غربي از سوي انگلستان و از اروپا به طرف ممالك آمريكاي شمالي [بخصوص ايالات متخده آمريكا] رد يابي كرد. اين نوع مهاجرت به علت اينكه مهاجران را اكثرا افراد متخصص و دانشمند هستند، تاثيري منفي بر برنامه هاي توسعه نيروي انساني كارآمد در كشورهاي توسعه نيافته دارد.
حركت بين المللي مهاجرت نيروهاي متخصص به علت وسعت و جهان شمول بودن آن پديده اي جهاني تلقي مي شود كه در آن كشورهاي توسعه نيافته از مهاجرت نيروهاي متخصص نه تنها چيزي عايدشان نمي شود، بلكه اين پديده براي آنها فاجعه است؛ زيرا از نظر اقتصادي منافع حاصل نشده از مهاجرت نيروهاي متخصص وعدم دستيابي به تخصص ها و هزينه هاي آموزشي به عمل آمده از بابت تدارك، برنامه ريزي، مديريت، پشتيباني از مقاطع ابتدايي تا دانشگاهها و موسسات آموزشي و حرفه اي رقم چشمگيري است. در صورتي كه كشورهاي توسعه يافته و مهاجرپذير از اين مهاجرت چندين هدف را دنبال مي كنند كه مهمترين آنها عبارت اند از :
الف- بالا بردن كارايي نيروهاي مولد و افزايش درآمد ناخالص ملي كشور ميزبان؛
ب- متعادل ساختن بازار عرضه و تقاضاي نيروي انساني كارآمد؛
ج- صرفه جويي در هزينه هاي بالاي تربيت كادر متخصص.
به هر حال ، مي توان از نظريه هاي مختلف صاحبنظران در زمينه فرار مغزها چنين نتيجه اي گرفت كه مهاجرت از نوع "فرار مغزها" پديده اي است كه نوعا از قرن بيستم به دنبال افزايش امكانات رفاهي و ظواهر زندگي مدرن امروز به همراه شكوفايي علم و فناوري در غرب ايجاد شده و حالتي است كه در آن افراد متخصص در علوم و فنون، نوابع، نخبگان، فرهيختگان و افراد باهوش يك كشور به كشور ديگري [و عمدتا از كشورهاي جنوب و توسعه نيافته به سمت كشورهاي توسعه يافته و شمال]مهاجرت و به يك معني فرار مي كنند.
در اين نوع مهاجرت عوامل كششي و جذاب، عوامل فشار و دافع، مهاجرت را تقويت مي كنند. اين نوع مهاجرت كه از زيانبارترين نوع آن است ، باعث به هدر رفتن سرمايه گذاري هاي مادي و انساني در تعليم و تربيت مي شود و علاوه بر آن، زمينه و مراحل استعمار در كشور مقصد را هم محكم تر مي كند، لذا صاحبنظران علل پديده فرار مغزها را از نظر علوم اجتماعي ضعف روابط اجتماعي و اصول حاكم بر آن، از نظر علوم اقتصادي كمبود نيروي انساني، از نظر سياسي ضعف نظام و تشكيلات سياسي و از نظر علوم طبيعي نقصان بار فرهنگي آموزشي مي دانند و راه مقابله با آن را همكاري همه جانبه و هماهنگ مي دانند.
بررسي مقالات صاحبنظران پديده فرار مغزها همگي حاكي از آن است كه در سه دوره تاريخي مهاجرت؛ يعني دوران قبل از انقلاب، دوران جنگ و بحران و دوران بعد از آن يا دوران ثبات نسبي هيچ گاه پديده مهاجرت نخبگان رشد منفي نداشته است. لذا شايد فرار نخبگان در دوران بحران به علت ماهيت ذاتي آن منطقي باشد، ولي جاي بسي تاسف است كه بعد از اين دوران و شروع ثبات نسبي در كشور، رشد پديده شوم مهاجرت نخبگان ايران نه تنها كمتر نشده، بلكه بيشتر نيز شده است.
در جهان امروز كه توسعه تمدن بشري و ادامه حيات جوامع عميقا بر بستر نوآوري جريان دارد و وجود نيروهاي انديشمند، فرهيخته، متخصص و متعهد زير بناي اساسي توسعه پايدار اين جوامع را تشكيل مي دهد، فرار مغزها موجبات تهي شدن اين جوامع از نيروهاي لازم براي نقد و بررسي مشكلات و توسعه و ترقي كشور را فراهم مي آورد و نيز تلاش و سرمايه گذاري هاي انجام شده در حوزه هاي آموزشي را كم اثر كرده است كه مخرب ترين اثرهاي منفي آن ايجاد روحيه انفعالي و انتظار در به جاماندگان در وطن است. در حال حاضر شاخص ترين مشكلات توسعه اقتصادي و صنعتي كشور به گونه اي روشن به پديده فرار مغزه پيوند دارد و جايگاهي خاص را در برنامه هاي آموزشي و تجديدنظر در آنها به ويژه از ديدگاههاي فرهنگي به خود اختصاص مي دهد. بنابراين، چنانچه به سرعت به فكر زمينه سازي و فراهم كردن بستر مناسب براي فعاليت دانشمندان و محققان در كشور نباشيم، يكي از عوامل موثر در توسعه را به راحتي از دست خواهيم داد، همانگونه كه تاكنون از دست داده ايم.
فصلنامه آموزش مهندسي ايران، مقاله فرار مغزها (تاريخچه) نوشته محمد حسين ميرباقري، سميرا سيد ميرزا، پرويز دوامي (تلخيص)
نظر شما