فرهاد آييش نويسنده و كارگردان نمايش "پنجره ها" در گفت وگو با خبرنگار تئاتر خبرگزاري "مهر"، با اشاره به ساختار مدرن در كنار مضمون ايراني اين نمايش، با بيان مطلب بالا گفت: ساختار مدرن نمايش بر اساس علاقه و انتخاب من بوجود نيامده است. من به دليل علاقه اي كه به مدرنيته داشتم و به مرور بيشتر و بيشتر جذب آن مي شدم به غرب رفتم و 25 سال در آمريكا و اروپا زندگي كردم. به طبع مدرنيته را كاملا تجربه كردم. اما ديگر آن را دوست ندارم، ولي طور ديگري نمي توانم حرف بزنم. من به هر حال به عنوان فردي كه در قرن حاضر زندگي مي كند و تحت شرايط امروز است، نمايش را روي صحنه بردم.
وي افزود: افتخار مي كنم كه شخصيت هاي اين نمايش كاملا ايراني هستند و "پنجره ها" يك نمايش ايراني است. اگرچه ساختار مدرني دارد و به شكل نمايش هاي سنتي در نيامده است .
وي با اشاره به چگونگي شكل گيري پنجره ها گفت: حدود 16 سال پيش ساختار و طرح اين نمايش در ذهن شكل گرفت. دوازده سال پيش شروع به يادداشت برداري كردم و به مرور اجازه دادم كه خود طرح، شخصيت ها را به من تحميل كند و بعد شخصيت ها، داستان را به من تحميل كردند. در حقيقت مي خواستم شخصيتها از سوي من اجير نشده باشند كه حرف من را بزنند، بلكه من به عنوان نويسنده اجير آنان باشم و حرف آنها را بزنم.
فرهاد آييش و علي نصيريان در پنجره ها
وي اضافه كرد: شخصيت هاي اين نمايش نياز داشتند كه سيال زندگي كنند. بنابراين بايد به آنان اجازه مي دادم كه سال ها در ضمير من رشد كنند. و حالا حدود يكسال است كه به شكل جدي و مداوم روي داستان كار كرده ام.
آييش با بيان اينكه پس از آمدن به ايران دادستان پنجره ها را به نگارش درآورده تصريح كرد: هشت سال پيش در شهر بوستون آمريكا آخرين يادداشتي كه درباره اين نمايش نوشتم اين بود كه بايد قصه و شخصيت هاي نمايش را وقتي به ايران رفتم و در آنجا زندگي كردم، طراحي كنم و در آن زمان فقط روي فرم و ساختار كار كردم. وقتي به ايران آمدم تصميم به نوشتن اين نمايش گرفتم و پس از سه سال كه از لحاظ روحي نيز وارد فضاي ايران شدم شخصيت هاي نمايش كم كم در ذهن من شكل گرفتند.
كارگردان پنجره ها با اعلام اينكه مائده طهماسبي انتخاب بازيگران را انجام داده است، گفت: ايشان انتخاب هاي بهتري نسبت به من داشتند. در ابتدا افرادي را در بعضي از نقش ها تثبيت كرديم و بر اساس آنان شروع به پيدا كردن بازيكنان ديگري كرديم، تا در نهايت به يك تركيب درست دست پيدا كنيم. اين افراد بايد علاوه بر اينكه روي صحنه با هم فاميل بودند در پشت صحنه هم مثل يك فاميل بوده و همه مانند يك قلب واحد كار مي كردند. به همين دليل انتخاب بازيگران نه تنها بر اساس توانايي هاي آنان بود، بلكه اين انتخاب بر اساس شخصيت آنها و نوع ارتباط انساني با يكديگر انجام شد كه خوشبختانه اين كار خوب جواب داد و نمايشي كه حداقل مي توانست پنج تا شش ماه براي تمرين وقت نياز داشته باشد، در عرض سه هفته آماده شد.
آييش در پاسخ به اين پرسش كه چرا از شيوه روايت گري در نمايش استفاده كرده است، توضيح داد: مي خواستم درعين حال كه ساختار زدايي مي كنم و تقطيع هاي تند و تيز و برش هايي از زندگي دارم يك المان و مقوله اي در كار باشد كه به صورت دائم ساختارزدايي را تبديل به ساختار سازي كند. از يك طرف شخصيت سيامك دائم نمايش را به سمت انتزاع مي كشاند و دائم كار را به سمت فضاي آبستره مي برد و از طرف ديگر خانم كوچيك دائم مفاهيم انتزاعي و قصه هاي قطعه قطعه شده را به يكديگر وصل كرده و تبديل به قصه مي كند.
وي با اشاره به طراحي صحنه ساده و يكسان خانه تمامي شخصيت هاي نمايش گفت: در اين نمايش قصه هاي كوچك در كنار هم قرار مي گيرند و مانند يك كلاژ عمل مي كنند. درعين حال داستان ها به شكل سطحي ارائه مي شوند و ما يك شمه اي از زندگي را در نمايش به تصوير مي كشيم. اگر بيشتر وارد عمق مي شديم، طبيعتا بيننده انتظار بيشتري از ما داشت.
كارگردان نمايش "شام اول شام آخر" در پاسخ به اين سوال كه امكان كوتاهتر شدن زمان نمايش وجود نداشت؟ گفت: فكر مي كنم شايد بتوان نمايش را كوتاهتر كرد، اما اين كارعملي نيست. چون همه چيز درهمه چيز تنيده شده است و اگر بخواهيم بخشي را از نمايش در بياوريم، به كليت اثر لطمه مي خورد.
نظر شما