به گزارش گروه بين الملل "مهر"، به همين دليل آمريكا تلاش كرد تا از طريق طرح موسوم به "خاورميانه بزرگ" زمينه هاي لازم را براي دست يابي به اهداف استعمار گرانه خود ايجاد كند.
واشنگتن درنخستين گام افغانستان را مورد حمله قرار داد وبه دليل غير مردمي بودن نظام طالبان ونداشتن پشتوانه مردمي اين نظام به سرعت سقوط كرد و آمريكا توانست يك پيروزي آسان و بدون هزينه را بدست آورد .
لذا اين امرموجب گرديد تا آمريكا درصدد سرنگوني رژيم صدام رئيس جمهوري مخلوع عراق بر آيد كه در اين خصوص عراق نيز به دليل نظام ديكتاتوري موجود و نداشتن پشتوانه مردمي بسرعت سقوط كرد.
اين دو پيروزي آسان، آمريكا را بر آن داشت تا درصدد اجراي طرحهاي بعدي خود برآيد اما ادامه مقاومت ها در برابر نيروهاي اشغالگر درعراق موجب شد تا آمريكا هزينه گزافي براي اشغال عراق پرداخت كند.
درنتيجه طرح خاورميانه بزرگ آمريكا كه با هدف تجزيه كشورها طراحي شده است با چالش ها و موانع متعددي مواجه شد. لذا آمريكا در صدد برآمد تا دررويكردهاي نظامي و امنيتي خود تغييراتي ايجاد كند و از فازنظامي و امنيتي به فاز سياسي و بهره گيري از ابزارهاي بين المللي مدد بگيرد .
بعد ازواقعه 11سپتامبرهيولاي خيالي رژيم صدام زمينه را فراهم ساخت تا كاخ سفيد بتواند احساسات نژاد پرستانه و پنهان آمريكاييها را با حمله به سرزمين عراق در قالب خشم انتقام نسبت به مهاجمان اصل و نسب حادثه سپتامبر- كه به صورت مبهم مسلمان و عرب معرفي شده بودند- به نمايش بگذارد .
دولت جرج بوش به نحو شگفت انگيزي موفق به جذب همكاراني درجريان برتري رسانه اي شد كه به شدت با دولت همرامي مي كردند .
آنها تلاش كردند تا رويه ديگرچهره هاي شيطاني صدام و اسامه بن لادن فراموش شده را به يكديگر پيوند بزند.
درهمان حال دكترين بوش – پل ولفويتز كه به تعبيري زيباي نوام چامسكي به آمريكا اين اجازه را مي داد كه فارغ از قانون و افكار عمومي داخلي و بين المللي به محض تهديد سيطره جهاني آمريكا حق توسل به زور داشته باشد رژيم بي دفاع و خلع سلاح شده صدام را قرباني و هدف مغنتم يافت .
حال ديكتاتور سابق عراق كه دوران اسارت را با حفاظت كامل نيروهاي آمريكايي سپري مي كند فرصت بيشتري را براي پيشبرد داستان تخيلي آمريكا فراهم ساخت تا اين كشور را دوست بزرگ آزادي و دمكراسي در كشورهاي خاورميانه معرفي كند .
محاكمه نمايشي صدام بايد به شدت آموزنده باشد .در طول محاكمات جنگي توكيو و نورنبرگ و حوادث پس از آن براساس مدل ارائه شده " اورول " جريان داشت .
جرايم فاتحين جنگ يك ميليون نفر تلفات انساني از تحريم هاي اعمال شده و كشتار نيروهاي محاصره شده ارتش عراق و شهروندان بي گناه عراقي در سال هاي 1991 و 2002 هيچ ارتباطي با آمار رسمي و قانوني ثبت شده در تاريخ نخواهد داشت .
درمورد سياست هاي آمريا درخصوص خاورميانه هيچ نوع محكوميتي عمومي حائز اهميتي صورت نخواهد گرفت و يا حتي به محرك اصلي و پنهان وراي اين سياست ها اشاره اي نخواهد شد .
هدف بازداشتن اعراب ازرسيدن به دمكراسي واستقلال در بلند مدت وسازگار ساختن آنها با راهبرد مقتدرانه آمريكا است كه حق كنترل بر منابع طبيعي و انساني جهان را دراختيار اين كشور قرار مي دهد به اين ترتيب آن گونه كه آمريكا تعيين و تعريف كرده است براي حفظ نظم مناسب جهاني ازاعمال حق حاكميت كشورها كه به صورت مشروط به آنها اعطا شده است جلوگيري خواهد كرد .
آمريكا خود را يگانه رهبر و پيشواي دولتهاي جهان مي داند كه بنا به اظهارات "كي بيلي ها چنيسون " سناتور جمهوري خواه تگزاس در حكم رهبر و راهنمايي است كه روش زندگي را به جهانيان مي آموزد و يا به قول " مادلين آلبرايت" يك سرو گردن بالاتر از ملل ديگر است واقعيتهاي دور دست را به خوبي مي بيند .
ازآنجا كه اين راهبرد در دوران سرمايه داري نفتي تدوين شده است همواره تاكيدي مضاعف بربازارهاي نفتي خاورميانه دارد و به همين دليل است كه"دوايت آيزنهاور" رئيس جمهوري پيشين آمريكا از اين منطقه به عنوان مهترين منطقه "استراتژي جهان" ياد كرده است .
دراين حال ادامه خونريزي درعراق تا حدودي حاكي از تداوم مقاومت دربخشي از مردم عراق و ديگر اعرابي است كه هيچ نيازي به عروسك شرمنده خيمه شب بازي صدام ندارد كه به آنها بگويد كي، چگونه و چرا بايد به ارتش امپرياليستي جرج بوش دوم حمله كند.
دراين خصوص آمريكا براي انزواي سوريه و خارج كردن نيروهاي اين كشور از لبنان دست به يك سلسله فعل و انفعالاتي زد و از طريق تصويب قطعنامه 1559 دمشق را وادارساخت تا نيروهاي خود را از لبنان خارج كند .
قدرمسلم آمريكا در اين فاز نيز توانست برنامه هاي خود را براي زمينه حضور در لبنان بوجود آورد.
هدف اخراج نيروهاي سوري از لبنان اين است تا لبنان عرصه اي براي حضور سياسي غرب آمريكا و رژيم اسراييل تبديل شود واز طريق خلع سلاح نيروهاي مقاومت در لبنان حلقه اتصال دمشق بيروت قطع شود.
انتخابات بعدي پارلمان لبنان نيز موافق ميل آمريكا نبود زيرا بسياري از كرسيهاي پارلمان لبنان در اختيار نيروهاي مقاومت قرار گرفت و اين شكست ديگري در فاز سياسي براي آمريكا به شماري مي آيد .
لذا طرح دمكراتيزه كردن كشورهاي خاورميانه كه در چارچوب طرح خاورميانه بزرگ آمريكا قرار دارد با مشكلاتي مواجه شد اما آمريكا به تلاش خود براي اجراي طرح خاورميانه بزرگ ادامه مي دهد.
در اين راستا مي بايستي به خروج نيروهاي اسراييلي از نوار غزه اشاره كرد كه اين عقب نشيني به معني تلاش رژيم صهيونيستي براي گرفتن امتيازات بيشتر از جامعه جهاني بشمار مي آيد.
آمريكا سعي برآن دارد تا پس از خروج اسراييل از كليه اراضي اشغالي 1967 يك حكومت دست نشانده فلسطيني در سرزمين هاي فلسطيني ايجاد كند تا از اين رهگذر منافع رژيم اسراييل محفوظ بماند.
لذا با اين شرايط پيش بيني مي شود كه آمريكا حركت آينده خود را بر فشار بر رژيم هاي منطقه از طريق ايجاد تغيير درساختار سياسي، اجتماعي و فرهنگي كشورها بوجود آورد .
لذا موضوع اصلاحات اكنون درميان كشورهاي عرب منطقه بشدت رواج پيدا كرده است و هريك از اين كشورها تلاش مي كنند تا قبل از ورود نيروهاي آمريكايي به كشورهاي خاورميانه خود دست به يك سلسله اصلاحات سطحي و بدون پايه بزند .
بطورمسلم آمريكا به دليل مواجه شدن با چالش هاي عمده درعراق از اين پس تحت هيچ شرايطي وارد فاز نظامي با ساير كشورهاي منطقه نخواهد شود .
درحقيقت آمريكا در مقوله سياسي و نظامي براي اجراي طرح خاورميانه بزرگ با مشكل مواجه شده است كه اين امر نئومحافظه كاران آمريكا را مجبورخواهد كرد تا درنگرش به خاورميانه تجديد نظر كند.
حادثه 11 سپتامبرمعلول سياست هاي خارجي نئومحافظه كاران آمريكا مي باشد زيرا نئومحافظه كاران مي كوشند تا جهان را به سمت امنيتي شدن سوق دهند به همين دليل بكارگيري معيارهاي دوگانه نسبت به كشورهاي منطقه بويژه منطقه خاورميانه به تحريك نيروهاي تروريستي تابع القاعده مبدل شوند.
القاعده زماني براي سرنگوني اتحاد جماهير شوروي از نيروهاي القاعده بهره گيري مي كردند اما با فروپاشي شوروي، آمريكا نيروهاي القاعده كه متشكل ازعده اي از سلفيها است به حاشيه راند و سهمي از غنائم ناشي از تلاشي شوروي را با القاعده تقسيم نكرد و اين امر موجب تيرگي روابط القاعده و آمريكا شد. اين امرهمچنين موجب شد تا القاعده مصالح آمريكا را در اغلب كشورهاي خاورميانه مورد تهديد قرار دهد.
يكي ديگر از مسائلي كه سبب گرديد تا روابط آن دو رو به تيرگي بگرايد مساله نگرش آمريكا به بحث امنيت در منطقه خاورميانه بود با اين رويه كه آمريكا سعي بر آن داشت تا با حمايت از همپيمان خود يعني عربستان حمايت اين كشور را براي بعضي تغييرات در خاورميانه جلب كند.
يكي از اين مسائل ايجاد طرح خاورميانه بزرگ به رهبري آمريكا بود و اين مساله مستلزم آن بود مقامات اين كشور به برخي از دغدغه ها و نگرانيهاي عربستان پاسخ مي گفتند و اين مساله موجب شد تا القاعده كه عربستان را حكومتي شر و كافرقلمداد مي كرد با آمريكا كه حامي اصلي آن در منطقه بود درگير شود ضمن اينكه كوتاه آمدن بازهاي پنتاگون درمقابل درخواست وزارت خارجه مبني بر مدارا با عربستان بر اين سردي روابط با القاعده رو به تيرگي نهادن آن كمك كرد.
درحال حاضر عربستان سعودي سرگرم دست و پنجه نرم كردن با عناصر گروه القاعده در اين كشور است .هر از چند گاهي مقامات اين كشور با ارائه ليست هاي متعدد عناصر القاعده را معرفي مي كنند و نيروهاي امنيتي را مامور دستگيري آنها در هر منطقه اي از خاك اين كشور مي نمايند.
حضورعناصر القاعده در عربستان بزرگترين چالش براي اين كشور و آمريكا به شمارمي آيد زيرا همين عناصر القاعده بودند كه طرح حمله به برج هاي دوقلو را ريختند و سپس توسط عاملان خود به اجرا در آوردند. آمريكا كه رياض را يكي از همپيمانان اصلي خود در منطقه مي داند با چشم پوشي از اين موضوع تلاش كرد تا از اين واقعه به نحو ديگري بهره برداري كند.
نظر شما