به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" ، هانس گئورگ گادامر، فيلسوف مشهور آلماني، درباره اين كتاب نوشته است: آموزه قرن حاوي گفتگوي آقاي ريكاردو دوتوري، هميار ساليانم، با من است. در اين گفت و شنودها در واقع بسيار به باز پس نگريسته و تحول فلسفي من در قرن بيستم را بازنمايي كرده ايم. ضمناً گاه نيز از منابع فلسفي ديگر به مسائل زمان روي آورده ايم، كاري كه براي شفاف كردن مواضع خاص مهم بود.
سرشت اين گونه گفتگوها آن است كه برخي موضوعها پاره گونه ذكر و تنها به پيوندشان با موضع اصلي اشاره مي شود، ضمن آنكه در جاي خود شايسته برخورد عقايد و آراي ژرف هستند.
گادامر مي نويسد : خواننده را فرا مي خوانيم در اين سفر موقعيت فكري ما را همراهي كند، زيرا به هيچ وجه عزم بازگشت به عقب در ميان نيست بلكه سر بازنگري پيش نيازهايي دارد كه براي فلسفه اي كه به تفاهم مسئولانه به زمان و چالش هاي آن چشم دوخته حائز اهميت است.
"آموزه قرن، يك گفتگوي فلسفي با ريكاردو دوتوري"، از ده گفتگو با اين موضوعات تشكيل شده است : فسلفه كرانمندي، اخلاق يا متافيزيك، سودگرايي، كنش گرايي، كثرت گرايي، اخلاق و سخنوري، متافيزيك و اعتلا، اخلاق و سياست، سنت و رهايي، فلسفه در گير و دار طوفان، هايدگر و ياسپرس، واپسين خدا.
هانس گئورگ گادامر فيلسوف آلمانى در سال 1900 در ماربورگ به دنيا آمد. در 1919 زير نظر نيكلاى هارتمان و فيلسوف نوكانتى پاول ناتورپ در ماربورگ تحصيل كرد و در 1922 فارغ التحصيل شد. عنوان رساله پايان نامه اش «ذات لذت و ديالوگ در افلاطون» بود. در 1923 در فرايبورگ با هوسرل و هايدگر ملاقات كرد. او به راهنمايى هايدگر دومين رساله دكترى اش را تدوين كرد و استاديار دانشگاه ماربورگ شد. گادامر يك بار گفته بود كه هرچيزى را مديون هايدگر است كه تأثيرى عظيم بر او گذاشت. رهيافت هرمنوتيكى هايدگر و اين انديشه اش كه فلسفه از زمينه هاى تاريخى و هنرى جدايى ناپذير است اساس فلسفه گادامر را تشكيل مى دهد. در 1937 گادامر به عنوان استاد فلسفه در ماربورگ برگزيده شد و در 1939 براى تدريس فلسفه راهى دانشگاه لايپزيگ شد. در 1945 رياست دانشگاه لايپزيگ را برعهده گرفت. در 1947 نيز تدريس در دانشگاه فرانكفورت را پذيرفت. در 1949 در مقام استاد فلسفه در دانشگاه هايدلبرگ جانشين كارل ياسپرس شد. در 1968 بازنشسته شد اما تا چند دهه در آنجا به تدريس ادامه داد. او در دانشگاهها و مراكز علمى خارج از آلمان از جمله كالج بوستن در ايالات متحده نيز تدريس كرد. گادامر شخصيتى اجتماعى و سرزنده داشت و تا واپسين سال عمرش فعال ماند.
گادامر مطالعات دانشگاهى و فلسفى خود را با افلاطون و ارسطو آغاز كرد و به شاعران آلمانى اى چون ريلكه، پل سلان و استفان گئورگه بسيار توجه داشت. گادامر بر آن بود كه شاعران بيش از ديگران (ازجمله فعالان عرصه سياست) توانايى آن را دارند كه حقايق مربوط به فضاى فرهنگى و فكرى معاصرمان را برايمان بازگو كنند. گادامر در اواخر عمرش شروع به مطالعه جدى دين كرد و اميد داشت كه راهى براى الفت و نزديكى ميان اديان جهان پيدا شود. او نمى توانست ديدگاههاى تقليل گرايانه و مكانيستى راجع به تقدير انسان را بپذيرد. گادامر سرانجام در 14 مارس 2002 در هايدلبرگ در سن 102 سالگى درگذشت.
گادامر با دامنه اى وسيع از مسائل معاصر درگيرى داشت. از جمله نقش اروپا و فرهنگ اروپا در جهان معاصر، ماهيت و نقش علم و تكنولوژى و نيز نقش علوم انسانى، آموزش و تحصيل خاصه آموزش علوم انسانى، مسأله فهم و شناخت متقابل در ميان فرهنگ ها بويژه در ميان اديان. افزون بر اين، گادامر درباره مسائل مربوط به حقوق، اخلاق، طبيعت متغير دنياى جديد، ارتباط ميان فلسفه و سياست و ماهيت پزشكى و مفهوم سلامتى صاحب تأليفاتى است. ترجمه انگليسى برخى از آثار گادامر عبارتند از: هرمنوتيك فلسفى، عقل در عصر علم، حقيقت و روش، راههاى هايدگر، ادبيات و فلسفه در گفت وگو، معماى سلامتى، هنرسلامتى در عصر علم، آغاز فلسفه (ترجمه فارسى)، هرمنوتيك، دين و اخلاق و آغاز معرفت.
نظر شما