پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۲۰ شهریور ۱۳۸۴، ۱۱:۴۳

در سالن آمفي تئاتر كتابخانه شماره يك شهر سالم

شب شعرطنز " نغمه پرتغالي " برگزار شد

خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : برگزاري شب هاي شعر در فرهنگسراها و خانه هاي فرهنگ پايتخت فرصت مناسبي براي اهالي شهر و در كلان شهر تهران است تا ساعتي فارغ از دغدغه ها زندگي روزمره به عالم شعر و شاعري پناه ببرند و در اين لحظه ها به كشف و شهود هاي در اين دنياي پر راز و رمز دست يابند.

به گزارش مهر ، شب شعرطنزنغمه پرتغالي نيز به همت دست اندركاران كتابخانه شيخ صدوق ( كتابخانه شماره يك شهر سالم ) وابسته به سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران ، روزپنج شنبه شانزدهم شهريورماه مطابق با سوم شعبان ميلاد خجسته امام حسين (ع) در سالن آمفي تئاتر اين مركز برگزار شد.

در اين برنامه  كه ساعت 17 آغازشد ، مجري برنامه شاعرجوان محسن وطني از شاعران شهرري به حاضران خيرمقدم مي گويد و برنامه را با شعر طنزي ازمرحوم حسن حسيني آغاز مي كند : گرچه ناآگاه خنجر مي زنند/ دوستان هم گاه خنجر مي زنند/ گاه بهر مال  اشباه الرجال / گاه بهرجاه خنجر مي زنند/ رو زروشن خيل شاعر پيشگان/ با هلال ماه خنجر مي زنند/ بانوان دل نازك وبي طاقتند/ با كمي اكراه خنجر ي زنند/ پيروان حكمت خير المور در ميان راه خنجر مي زنند/ مومنان آيينه يكديگرند/ ليك ... اما ... آه خنجر مي زنند/ عارفان هم گاه گاه از پشت سر/ في سبيل الله خنجر مي زنند/ عده اي هق هق كنان و عده اي / قاه اندرگاه خنجر مي زنند.../ محسن وطني  بعد از پايان قطعه شعري كه از مرحوم سيد حسن حسيني  مي خواند، اعلام مي كند كه به تازگي مادر مرحوم حسيني به رحمت خدا پيوسته است و حاضران براي شادي روح آن مرحوم فاتحه اي قرائت مي كنند. اولين شاعري كه براي شعر خواني دعوت مي شود . اسماعيل اميني از شاعران طنز پرداز است كه دست توانايي در شعر طنز دارد. اميني در ابتدا دقايقي پيرامون شعر طنز  صحبت مي كند. از نظر او شعرهايي كه امروزه با عنوان شعر طنز ارايه مي شود اغلب فكاهه هستند چرا كه مقام  و منزلت شعر طنز خيلي بالاتر از اين است  كه هر شعر غير جدي را بنام شعر طنز نامگذاري كنيم.

او در ادامه چندين قطعه شعر طنز براي حاضران مي خواند كه سخت مورد توجه علاقمندان شعر طنز در سالن آمفي تئاتر كتابخانه شيخ صدوق شهر روي قرار مي گيرد:صبحدم آواز مي خواند ، سركهسار ، سار / هم نوايش مي نوازد در نواكفتار ،تار/ روي ساحل با چه شوري مي زند خرچنگ ، چنگ/ قورباغه مي كشد، با لحن ناهنجار ، جار/ ماهي آزاد و رند ماهي  شيلات، لات/ گشته از كمبود طعمه مرغ ماهيخوار خوار/ ابرنيسان بس كه بر دشت و دمن باريد.../ از تاسف ناله زد بلبل سرگلزار ، زار .../ دومين شاعري كه براي شعر خواني دعوت مي شود از شاعران نام آشناي عرصه شعر طنز محمد رضا سهرابي نژاد است. او انبوهي از شعرهاي طنزش را براي حاضران مي خواند: آن كس كه به دل وسوسه ات مي كارد/ پيوسته تو را به جنگ وا مي دارد/ پنداشتم آن بار كه رويت كم شد/ انگاه هنوز هم تنت مي خارد، در بزم تو ساز عاطفه خاموش است/ شب زهر به ما و برشما پرنوش است/ اي آنكه به زير سر نهادي پرقو/ من آنچه به زير سر نهادم گوش است" ، " هر چند رقيب ماه و پروين است اين / بگريز از و  كه مثل نفرين است اين/ دزديده دل مرا او حاشا سازد/ رو نيست  كه سنگ پاي قزوين است اين " ،" نه شاخه گلي كه باد بويت ببرد" نه آينه اي كه كس به رويت نگرد/ نه مهر و نه زيبايي و نه حسن تور است/ حيف از تو بود كه مرده شويت نبرد و " ...


سومين شاعري كه از تازه ترين سروده هايش براي افراد حاضر در سالن آمفي تئاتر مي خواند. علي حاجتيان فومني است . او درابتدا با اجازه از مرحوم سهراب سپهري شعري با عنوان " آدرس"  مي خواند : حلقه تيم حريف كوش ، كجاست؟ / اين رو بازيكن شوت تاز مجري پرسيد/ پس مربي گفتش : مي روي تا ته اين مستطيل و زمين بازي تا گشته تعطيل / ميله اي ميبيني كه بر آن طلق زلالي پيداست/ و بر آن طلق زلال، يك حالا هوپ - نه خدايا چي مي گم- حلقه اي هست به اندازه توپ  زير آن توري هست/ از نخ سرخ و سفيد كه نبايد بكشيد/ چون كه زود پاره مي شه، باشگاه بيچاره مي شه، حلقه تيم مقابل آن است/ هان بازيكن شوت، هان بازيكن مست "

شاعري بعدي مراسم كامران شرفشاهي از شاعران نام آشناي معاصر است. او هم چندين شعر طنز براي حاضران مي خواند و شعرهايش مورد استقبال  افراد حاضر قرار مي گيرد: " عالي كه نشد وضعيت مالي ما /  بردند ز زيرپاي ما قالي ما ... 

در ادامه برنامه شب شعر طنز نغمه پرتغالي از رحيم زريان براي شعر خواني دعوت مي شود. 

محسن وطني پشت تريبون اعلام مي كند كه زريان بيش ازده سال است كه به طور جدي براي شعر شهرري زحمت  مي كشد  و در اين مدت توانسته شاگردان بيشماري را به جامه شعري تحويل بدهد. 

زريان شعري با عنوان " جدي بگيريد" مي خواند كه نكته هاي طنز نهفته در آن تبسم را بر چهره حاضران مي نشاند:" عزيزان تار را جدي بگيريد/ كمي دلدار را جدي بگيريد/ اگر چه خودنويس خوش و خط و خال است/ وليكن مار را جدي بگيريد/ اگر نيشي زند در جاه بميري/ ك اين مسمار را جدي بگيري/ سفارش داده ام بر دشمنانم  / كه فرماندار را جدي بگيريد/ نگو بعدا چرا چيزي نگفتي /  ولي اين بار را جدي بگيريد/ اگر در چاه افتادي دمت گرم/ زرو دنيار را جدي بگيريد/ مبادا لحظه اي گردد فراموش كه اين هشدار را جدي بگيريد. اگر شوخي گرفتيد چشمتان كور طناب دار را جدي بگيريد/ اگر چه قول ها دادند صدبار/ شما يك بار را جدي بگيريد/ همين نسخه براي غصه كافيست/ شما زنار را جدي بگيريد/ اگر چه خود نويس خود مي نويسد/ ولي خودكار را جدي بگيريد/ خوشا فوتبال در جام جهاني / كه اين ديدار را جدي بگيريد/ و با امد جنون گاوي آمد/ هلا بيمار را جدي بگيريد/ كلاغستان را كشكي نگيريد/ ولي قارقار را جدي را بگيريد/ ولي قارقار را جدي را بگيريد/ حشيش چون وهمي باشد عزيزان / شمار شيگار را جدي بگيريد."

محسن وطني براي حسن ختام برنامه شعري از سروده هاي خود را براي حاضران مي خواند :" گر صداي تو اي شكر صحبت / روي سيم مخابرات افتد/ بايد از گوشي و دهان همه / تلفن هاي ما نبات افتد/ زهره  مريخ ، مشتري ، ناهيد/ هر چه در آسمان ولو خورشيد/ كي ؟ كدامين؟ كجا شود، لايق ؟ / تا مگر لحظه اي به پات افتد 

کد خبر 228312

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha