۲۱ شهریور ۱۳۸۴، ۷:۳۹

" ادبيات خاورميانه " ، چشم اندازها ، بايدها و نبايدها ( 1 )

كارشناسان در گفتگو با مهر : محوريت خاورميانه در جريانات فرهنگي از دست رفته است

كارشناسان در گفتگو با مهر : محوريت خاورميانه در جريانات فرهنگي از دست رفته است

خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : ادبيات خاور ميانه ، مقوله ايست كه شايد در اولين نگاه ، چندان آشنا نباشد ، با اينكه سالها ، بلكه قرنها از ظهور و بروز آن - كه در هر مقطع تاريخي با نوعي اوج و فرود همراه بوده - مي گذرد . در جهان امروز نيز " ادبيات خاورميانه " مي تواند حامل پيام ها و دغدغه هاي بزرگ و پيوند دهنده ملت هاي مسلمان ، روشنفكر و حق مداري باشد كه سابقه فرهنگ و تمدن برخي از آنها از هزاره هاي گذشته نيز فراتر مي رود ... ، آنچه مي خوانيد نظرات جمعي از صاحبان قلم و انديشه در همين زمينه است :

فرخنده حاجي زاده - نويسنده و مدير نشر ويستار ، با اشاره به سير انتشار آثار " ادبيات كردي " گفت : تا كي بايد در ايران از نويسندگان آمريكايي و اروپايي ، داستان ترجمه كنيم ؟ هنگام آن فرا رسيده است كه نگاهي هم به كشورهاي همسايه بياندازيم .

حاجي زاده در گفت و گو با خبرنگار كتاب مهر ، با بيان اين مطلب ، افزود : من در انتشار داستان هاي نويسندگان كرد ، دودليل عمده داشتم اول اينكه من فرهاد پيربال ( نويسنده كرد ) را نويسنده اي جدي مي دانم كه جدي مي نويسد و هم جدي به ادبيات نگاه مي كند، با اين دليل بود كه مجموعه داستان « لامارتين » از فرهاد پيربال را منتشر كردم .

مدير " نشر ويستار " ، درباره  دليل ديگر خود براي انتشار اين مجموعه داستان گفت : ما به عنوان ناشر و خواننده ايراني هميشه نگاه كرده ايم كه درغرب چه كتابي چاپ مي شود و فورا آن را گرفته و ترجمه و منتشركرده ايم ، يا اگرهم كتابي ازنويسنده اي درخاورميانه چاپ مي كنيم كتابي است كه اول به غرب رفته  و در آنجا مهر تاييدي گرفته است و بعدا در كشور ما منتشر مي شود !
حاجي زاده خاطر نشان ساخت : بايد در جايي به اين بازي پايان بدهيم ،  ما  تاكي مي خواهيم هرچه در غرب چاپ شد را به كشور مان بياورم و ترجمه كنيم ؟

اين ناشر تصريح كرد :  ما اشتراكات فرهنگي زيادي با كشورهاي همجوارمان داريم ،  ضمن آن كه اگر نخواهيم به اين مسائل مشترك هم تاكيد كنيم ، زبان « كردي » يكي از زبان هاي ايراني است ، ما با كردها هم نزديكي زباني و هم نزديكي قومي داريم پس چرا نبايد آثاري از اين نويسندگان را منتشر كنيم ؟


حاجي زاده : ما  تاكي مي خواهيم هرچه در غرب چاپ شد را به كشور مان بياورم و ترجمه كنيم ؟  اين ناشر درباره استقبالي كه از سوي منتقدان از ادبيات كردي شده است ، گفت : پيش از انتشار اين كتاب دو داستان از پيربال با عنوان " موج " و " پناهنده " را با ترجمه عبد الله كيخسرويي در مجله " بايا " چاپ كرده بوديم و از طرف كساني كه به طورجدي به ادبيات نگاه مي كنند -  و نه خوانندگان سطحي -  مورد استقبال قرار گرفت .

حاجي زاده تصريح كرد : من در نشر ويستار تمام سعي ام را مي كنم كه ادبيات جدي را رواج دهم و تا الان هم سعي كرده ام كه صرفا به سمت ادبيات پرخواننده نروم و با اين باور بود كه مجموعه داستان هاي پيربال را منتشر كردم  .

وي تصريح كرد : به نظر من چرا نبايد " فرهاد پيربال " به اندازه " پائولوكوئيلو " خواننده داشته باشد البته من اعتقاد دارم پيربال از كوئليو هم جدي تر مي نويسد اما چون كوئيلو آن طرفي است ناشران به او اقبال نشان مي دهند و به پيربال نه  .

حاجي زاده ابراز اميد واري كرد : اميد وارم كه اين جريان باب شود كه در كشور ما به آثار نويسندگان همسايه مان بيشتر اقبال نشان داده شود و عادت كنيم ، ضمن اينكه به ادبيات مهم دنيا هم اهميت مي دهيم به كشورهاي همسايه مان هم نگاه كنيم .

توجه به " ادبيات خاور ميانه " به مفهوم رويگرداني از ادبيات اروپا نيست
خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : محمد علي علومي - نويسنده و منتقد ادبيات داستاني ، گفت : در اين كه غربي ها در حوزه ادبيات و داستان و تلاش در معرفي مكاتب ادبي گام هاي عمده اي برداشته اند ، هيچ ترديدي نيست ، اما همه تحولات ادبي را نبايد در پيرامون آنها ديد .






اين نويسنده و منتقد ادبيات داستاني ، در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : امروز در برخي كشورها و سرزمين ها كه اتفاقا نه اروپايي اند و نه چندان تحت تاثير القائات سياسي و فرهنگي غرب ، نويسندگان قابل توجهي به آفرينش اثر مشغولند ، اما به دليل دور بودن از جريانات مختلف ، از جمله تريبون هاي تبليغاتي و خبري ، گمنام باقي مانده اند .

محمد علي علومي تصريح كرد : واقعيت امر اين است كه نويسندگان شرقي ، در جهان امروز بخش عظيمي از توليدات ادبي و فرهنگي را به خود اختصاص داده اند ، از متون ادبي كه بگذريم ، منتقدان و نظريه پردازاني هم در دهه هاي اخير در جهان شرق و دنياي عرب رشد و ظهور يافته اند كه محصول فكر و قلم آنان قابليت صدور به اقصي نقاط جهان را داراست .

اين نويسنده و منتقد ادبيات داستاني خاطرنشان ساخت : توجه به " ادبيات خاور ميانه " به مفهوم رويگرداني از ادبيات اروپا نيست ، بلكه به معني متوازن سازي در توجه به گونه هاي مختلف ادبي است كه نبايد آن را از نظر دور نگاه داشت ، از سويي ديگر پرداختن به " ادبيات خاور ميانه " رسانه هاي فعال ادبي در سطح جهان را مجبور خواهد كرد كه اين ادبيات را جدي تر از گذشته ببينند و درباره آن تحقيق كنند ، من به متوليان و مسئولان فرهنگي دردولت آينده پيشنهاد مي كنم براي توسعه و معرفي " ادبيات خاور ميانه " برنامه ريزي بلند مدت صورت بگيرد . 


عدالت طلبي و برائت از زياده خواهي قدرتهاي نامشروع جهان ، پيام اين ادبيات است
خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : محمد علي گوديني - نويسنده ، گفت : در كنار ساير پيام ها و مفاهيمي كه در متن ادبيات خاور ميانه وجود دارد ، علي القاعده ، بايد عدالت طلبي و برائت از زياده خواهي قدرتهاي نامشروع جهان ، عمده ترين پيام اين ادبيات براي مخاطبان خود باشد .


اين نويسنده در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : متاسفانه كشورهاي شرقي ، ادبيات و فرهنگ خود را چندان جدي و بالنده نمي دانند و در برابر القائات و تبليغات هدفدار غرب ، خيلي سريع منفعل مي شوند ، نمونه آن روشنفكرنماهايي هستند كه گاه ، مغلوب مي شوند تا حدي كه حتي مي خواهند شرقي بودن خود را منكر شوند !

محمد علي گوديني تصريح كرد :  غربي ها و سرزمين هاي اروپايي از همين خلاء استفاده مي كنند و تا مي توانند ، باورها و فرهنگ خود را در قالب محصولات فرهنگي و ادبي به كشورهاي شرقي و جهان سومي صادر مي كنند ، بدون آنكه بخواهند باور كنند كه در شرق ، متفكران ، نويسندگان و شاعران بزرگي وجود داشته و دارند .


اين نويسنده با اشاره به تاثير عميق " مولانا " بر مردم مغرب ياد آور شد : شعاع فكر و پيام جهاني متفكران و انديشمندان شرق ، همواره از مرزهاي جغرافيايي شرق فراتر رفته است و اين امري بديهي است ، اما با اين حال من تعجب مي كنم كه در ايران خودمان هم عده اي منتظرند ببينند اظهار نظر غربي ها راجع به فلان رمان ، شعر يا متن فلسفي چيست و بعد از اين كه از نظر آنها مطلع شد ؛ تازه تصميم مي گيرد كه سخني بگويد يا خير !


محمد علي گوديني با اشاره به موضوع اخير - اظهار نظر مغرضانه تني چند از تاجيكي ها درباره شاعران قبل از انقلاب ، در ديدار با فرستادگان انجمن شاعران ايران به تاجيكستان ، گفت : باعث تاسف است كه فرهنگ و ادب ايران بزرگ و ايراني كه پس از انقلاب اسلامي دچار تحولات بزرگ و اساسي در فرهنگ مي شود ، آنچنان كه شايسته است ، در بين جهانيان و حتي كشورهاي همسايه معرفي نمي شود .

وي در پايان گفت و گو با مهر گفت : البته بخشي از اين اظهار نظرات ، كاملا سياسي و جهت دار است ، اما نبايد هرچه در هرجا گذشت ، به تريبون هاي رسمي و دولتي مانند نشريه كتاب هفته راه يابد . 

گفتني است انتقال دهنده اظهارات تاجيكي ها درارتباط با تني چند از عوامل فرهنگي رژيم طاغوت ، يكي ازمسافراني بوده كه با حمايت انجمن شاعران ايران ، اخيرا به تاجيكستان سفر كرده  و مشروح آن در قالب يك يادداشت درهفته نامه كتاب هفته ( وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي )  درمورخه هشتم مرداد جاري منتشرشده است .

ما با جنبه هاي مثبت مدرنيته درگيري نداريم
خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : منوچهر آتشي - شاعر و منتقد ادبيات ، گفت : هرچند عبارت " خاور ميانه " بيشتر سياسي است تا ادبي ، اما مي توان اميدوار بود كه در آينده اي نه چندان دور ، شاهد تولد ادبياتي قدرتمند با اين عنوان ، يا تحت عنوان " ادبيات شرقي " در جهان باشيم .




اين شاعر و منتقد ادبيات ، در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، افزود : معمولا شاعران ، سخنوران و اهل فرهنگ ، به جغرافياي سياسي كاري ندارند ، بلكه بيشتر به جغرافياي فرهنگي و ادبي نظر دارند ، با اين ديد وقتي به موضوع نگاه مي كنيم ، خاور ميانه مي توان شامل : ايران ، كشورهاي عربي ، تاجيكستان ؛ افغانستان و محدوده سرزمينهايي است كه پيرامون ما قرار گرفته است ، البته كشوري چون تاجيكستان كه در سابق جزء سرزمين ما بوده ، در تقسيم بندي هاي ادبي ، از ايران قابل گسست نيست ، هرچند اينها دوره اي هفتاد ساله را پشت سرگذاشته اند و دچار تغييرات و دگرگوني هايي شده اند .    


منوچهر آتشي كه شعرهاي مجموعه " اتفاق آخر "  را سروده است ، تصريح كرد : به عقيده من ، وجوه اشتراك " ادبيات ايران " و " ادبيات عرب " را در مقدمه كار ، بايد مورد بررسي قرار بدهيم و ببينيم كه اين دو قلمرو ، چه پيوندهايي با هم دارند ، برخي از اين پيوندها از ديرباز وجود داشته است ،  به ويژه  بعد از اسلام ؛ كه ادبياتي از تركيب ادبيات ايران و ادبيات عرب به وجود آمد .

اين شاعر و منتقد ادبيات ، خاطرنشان ساخت : زمينه اي بايد براي كشف و گسترش پيوندها بين ادبيات شرق و خاورميانه  با  ادبيات ديگر سرزمينها به وجود بيايد ، البته دركشورهاي ديگر تقريبا تلاشهايي در اين خصوص آغاز شده است ، اما خود ما بايد به تحقيق در اين زمينه بپردازيم كه : در درگيري هايي كه ما با مدرنيته غربي داريم ، آيا قادريم سامانه اي شرقي در براير آن داشته باشيم و علم كنيم ؟ ، شايد جواب اين باشد كه ما بايد در وهله اول ، ادبيات شرق را به خوبي بشناسيم ، ادبياتي كه شامل ادبيات ژاپن ، چين ، بوديسم هندي و اوستاست .


منوچهر آتشي در ادامه ياد آور شد : ما زمينه هاي گسترده اي براي تاسيس ادبيات خاورميانه داريم ، اما اين كه ما ادبيات شرقي يا خاورميانه را در مقابل ادبيات مدرن غرب ( مدرنيته ) مطرح كنيم ، به نظر من كار درستي نيست ؛ چرا كه به هر حال جهان مدرن در زمينه هاي بسيار متفاوتي قلمرو خود را مشخص كرده است و چه بخواهيم و چه نخواهيم ، ادبيات مدرن غرب ، به خيلي جاها رفته است ، مثلا " ژاپن " صاحب تمدني غربي است و فرهنگي شرقي ! ژاپن هم به همين صورت است ، به نظر من بهتر است اين مهم روشن شود كه ما با جنبه هاي خوب و مثبت مدرنيته درگيري نداريم ، اما جنبه هاي منفي آن را مي توانيم حذف كنيم و در عوض ، جنبه هاي مثبت شرقي را تقويت نمائيم ، تنها در اين صورت مي توانيم يك جغرافياي مشخص در ادبيات و فرهنگ ؛ مخصوص به خاور ميانه و در كل ، " شرق " تدوين نموده و در چهارچوب آن به فعاليت بپردازيم .

منوچهر آتشي در واكنش به اظهارات اخيرتني چند ازتاجيكي ها درارتباط با چهره هايي كه در رژيم گذشته ايران ( طاغوت )  با يدك كشيدن نام ادبيات و شعر ، به فعاليت هاي ماركسيستي و كمونيستي و مرتبط با اهداف سلطنت طلبانه شاه  مي پرداختند ، تصريح كرد : در مورد تاجيك ها و قضيه اخير كه پيش آمده ، مسئله را خيلي كوچك مي دانم ، اين ضعف تاجيك هاست كه در يك وضعيت بغرنج  سياسي و اجتماعي در دوران شوري سابق ، هم از كشور خودشان جدا شدند و هم الفبايشان ، روسي شد و بيچاره ها معلق ماندند ، به همين دليل ، آنها رشد و ادارك هنري و ادبي شان ، در حد همان اوايل دهه بيست ايران تا اوايل دهه سي متوقف شده است ، يعني نتوانسته اند به اين سوتر بيايند ، وقتي در آنجا به جاي شعراي برجسته اي مثل نيما يوشيج ، اخوان ثالث و ... ، از نادرپور و ابوالقاسم لاهوتي نام مي برند ، نشانگر همين محدويت رشد و درك است ، آنها اصلا ادبيات ما - به ويژه ادبيات مدرن را - به كلي  نخوانده اند ، چند تايي از آنها را كه به ايران آمده اند - مثل خانم گلرخسار - شعرهايشان در حد همان چهارپاره ها و شعرهاي احساساتي دهه بيست و سي ايران است ، ضعف آنها را بايد به حساب خودشان گذاشت ، اما از منظر ديگر ، اين مشكل و ضعف ماست كه ادبيات پيشرفته خودمان را به دنيا معرفي نمي كنيم و هيچ كاري در اين خصوص شكل نمي گيرد !  

گفتني است انتقال دهنده اظهارات تاجيكي ها درارتباط با تني چند از عوامل فرهنگي رژيم طاغوت ، يكي ازمسافراني بوده كه با حمايت انجمن شاعران ايران ، اخيرا به تاجيكستان سفر كرده  و مشروح آن در قالب يك يادداشت درهفته نامه كتاب هفته ( وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي )  درمورخه هشتم مرداد جاري منتشرشده است . 

بين ما و اعراب ، اشتراكات ادبي وجود دارد
محمد رضا اصلاني - نويسنده ، گفت : با توجه به وضعيت جغرافيايي خاورميانه و تمدن ديرينه آن و قدمت تاريخي و فرهنگ بسيار كهني كه در اين بخش از جهان وجود دارد ، جاي آن دارد كه به اين جايگاه ويژه در ادبيات و هنر نيز پرداخته شود .





اين نويسنده درگفت وگو با خبرنگارفرهنگ و ادب مهر، با بيان اين مطلب افزود: آنچه به عنوان آثارادبي وهنري دراين قسمت ازجهان به وجود آمده ازيك ويژگي و درخشش خاصي برخورداراست ، به همين دليل ، بدون اين كه ذكري ازنام صاحب اثربرده شود ، افراد كارشناس مي توانند آثاري را كه درخاورميانه وتوسط اين سرزمينها به وجود آمده شناسايي كنند ، مثلا لطافت آثار، وجود ظرايف وعناصر احساسي وادبي و تمدني كه باعث مي شود هنر وادبيات خاورميانه را از لحاظي از سايرهنرها و فرهنگ ها متمايز كند .


محمدرضا اصلاني خاطرنشان كرد: اگرنويسندگان خاورميانه به ادبيات بومي و فرهنگ سنتي خودشان اتكاء داشته باشند و درآثارخود ازفرهنگ غني خودشان مايه گذاشته باشند، آثاري كه توليد مي شود مانند گلي است كه از آن سرزمين روييده وهر گلي كه ازهرسرزميني سربرآرد و رشد كند ، مسلما عطر و بوي آن سرزمين را با خود به همراه دارد .

اين نويسنده در ادامه اين مطلب اضافه كرد :  وقتي قلم به دست مي گيريم و اثري را خلق مي كنيم بايد از منابع سنتي ،  مذهبي و فرهنگ خود بهره گرفته باشيم .و از آن لحاظ آنچه به وجود مي آيد ، مطمئنا مشخصه فرهنگ ما خواهد بود اگرچنين شرايطي تحقق پيدا كند، آثار هنري ما درسطح جهان مورد توجه واقع شده و كساني كه اين آثار را مورد ارزيابي قرار مي دهند ، آنها را به عنوان شناسنامه اين سرزمين مي شناسند .

وي تصريح كرد: پاره اي ازعلوم ما از جمله علم حقوق ، مشمول لغات واصطلاحات و دستور زبان عربي است كه تغيير و حذف آنها شايد بتوان گفت غيرممكن است ،  شوقي نيز براي تغييراين لغات و اصطلاحات وجود ندارد ، اما هيچ گونه تشابه و ارتباطي بين ادبيات عرب و ادبيات فارسي وجود ندارد .

اصلاني در ادامه افزود: ما در زمينه خلق آثار هنري و ادبي از فرهنگ و سنت خود پيروي مي كنيم و اگر در ادبيات و آثار ما زمينه اي از مذهب دين وجود دارد و يا عمق آثار به دين و مذهب مي رسد و مشمول ازآموزه هاي ديني است به اين معنا نيست كه متاثر از ادبيات عرب هستيم و وجه مشتركي بين ادبيات ما وعرب وجود دارد و به طور كلي مي توان گفت كه ادبيات و هنر فارسي مجزا از هنر و ادبيات عرب است .

اين نويسنده يادآور شد: در خاورميانه دين رسمي، دين اسلام است و مطمئنا هنر و ادبيات ما جنبه و جهت مذهبي دارد و وقتي صحبت ازمذهب مي شود يعني فرهنگي كه اعتقادات ما را شكل مي شود ، ادبيات ما بايد يك ادبيات جهت دار باشد و جهت مثبت آن جهتي است كه مطابق با نظرات انساني و جهتي كه خداوند آن را براي ما در نظر گرفته است، خواهد بود .

وي افزود: ادبياتي كه به دور از آموزه هاي ديني باشد و در آن حالت سكولار و غير ديني وجود داشته باشد نه باب ميل طبع انساني است و نه درشان ماست ، مطمئنا در هيچ كجاي جهان نيزجايگاهي نخواهد داشت ، دشمنان ودنيايي كه عليه ما صحبت مي كنند و مي نويسند و مي توان گفت در ظاهر روبروي ما قرار دارند بيش ازخود ما به قدرت ، اصالت ، حقانيت فرهنگ ما آگاه و واقف هستند .

اين نويسنده  درادامه خاطرنشان كرد ما بايد در مقابل دست و پا زدن هاي بيهوده آنها وعربده جويي هايشان خود را نبازيم و احساس ضعف و شكست نكنيم ، درچنين مواردي بايد بيش از هميشه سعي كنيم كه آن طور كه بايد باشيم ، باشيم  همان طور كه خودمان را با فرهنگ و اخلاق و آداب اسلامي معرفي مي كنيم و كساني كه داراي غني ترين فرهنگ هستند عنوان كنيم ، اما درعمل گاهي اين طور نيست .

وي در پايان  گفت وگو با مهر، گفت : هراندازه كه ما پايبند اصول اخلاقي و مذهبي خودمان باشيم و اصول انساني كه درهيچ دين و مذهبي به اندازه دين اسلام مورد توجه قرار نگرفته را ، مورد توجه قرار دهيم مطمئنا بيش از گذشته و بيش ازهميشه توانسته ايم خود را معرفي كنيم و آنان هم بيشترازهميشه به حقانيت ما پي خواهند برد . 


هر چه مي نويسيم ، تقليد مكانيكي و كپي ازغرب نيست 
شهرام اقبال زاده - نويسنده و پژوهشگر ادبيات كودك و نوجوان ، گفت : در عرصه بزرگسالان ، داستان نويسي و ادبيات خاورميانه (عرب )خيلي قوي است ، اما در قلمرو ادبيات كودك و نوجوان اطلاعات ما در حد صفر است و اين كم كاري از مترجمان عربي زبان است ، اگر مطلبي هم ترجمه شده ، در سطح پاييني است ، چرا كه عمده آثار ترجمه اي ما از زبانهاي اروپايي و انگليسي است.

اين نويسنده  و پژوهشگر ادبيات ، درگفت وگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود :  ادبيات خاورميانه بسيار گسترده است ، البته در حوزه كشورهاي عربي درزمينه ادبيات خلاقه ( داستان كوتاه - رمان )  بسيارخوب كارشده است و از نظر نظريه پردازي و نقد ، نظريه  پردازيهايي در سطح جهان دارند، لااقل مي توانم بگويم اگر از ما قوي تر نباشند كه هستند ، توانسته اند در سطح جهان خودشان را مطرح كنند ، حال نه  به  اندازه اروپاييان . اما از ايرانيان بيشتر مطرح  هستند ، مثلا ادبيات عرب زبان مثل لبنان ،  مصر و ...

شهرام اقبال زاده  خاطرنشان كرد :  يكي از مسائلي كه باعث محدوديت نفوذ گسترش زبان فارسي شده است ، ناتواني ما در مطرح كردن خودمان در كشورهاي همجواري مانند افغانستان ، تاجيكستان و تركمنستان و ... است ، نويسندگان ما به فارسي مي نويسند و آثارشان نيزكمترترجمه مي شود ، ولي آثاري از گلشيري ، دولت آبادي ، احمد محمود ترجمه شده وحتي اثرعامه پسندي مانند بامداد خمارنيز به زبان آلماني ترجمه شده است.

اين نويسنده درادامه اضافه كرد :  گرچه چند ساله اخير،  تلاشهايي از سوي معاونت فرهنگي ارشاد صورت گرفته ،  اما به  نظر من ناكافي بوده  و سياست روشني نداشته است ،  مثلا " خانه ترجمه " حركت  خوبي بود وبيش از 100 اثر در ادبيات كودك و نوجوان را ترجمه و در نمايشگاه هاي بين المللي عرضه كرد ،  ولي اين حركت به صورت مقطعي بود و پيگيري نشد ! شايد  به خاطر اينكه بودجه اي  به آن ندادند ... ،  به هرحال ، اين حركت بيشتر مقطعي و نمايشي بود تا اينكه  مبتني بر يك راهبرد دراز مدت باشد.

اين نويسنده تصريح كرد :  از نظر فرهنگي ادبيات عرب و فارسي با هم در تشابه هستند به اين دليل كه تداخل بين زبان عربي و فارسي وجود دارد و بيشتر از زبان  عربي وارد زبان فارسي بوده است و ضمنا از نظر وضعيت سياسي ، تاريخي و اجتماعي كشورهاي عربي و وجوه مشترك ديني و مذهبي كه بسيار نزديك تر از كشورهاي ارو پايي است.


اقبال زاده ياد آور شد : ادبيات معاصر  طي 100 سال اخير با برخورد با فرهنگ غرب به وجود آمده اما به اين منظور نيست كه الزاما هر چه ما مي نويسيم تقليد مكانيكي و كپي ازغرب باشد ، كشورهاي عربي به نوعي در داستان كوتاه و رمان مطرح شده اند و حتي برنده جايزه نوبل نيز بوده اند .  فرهنگ شرق و خاورميانه تفاوتهايي با فرهنگ غرب دارد ، اما هنوز هم متاثر از غرب هستيم زيرا هنوز صاحب نگاه و بينش مستقل نشده ايم و خيلي وقت ها نگاهمان تقليدي بوده است ولي در جاهاي ( ايران و خاورميانه ) نيز آثاري توليد شده كه در عين قومي و ملي بودن ويژگيهاي جهاني نيز دارند، مثلا " نجيب محفوظ " نويسنده عربي كه جايزه نوبل را به خود اختصاص داده و در ايران نيز آثار قابل قبولي از آن منتشر شده است.

اين پژوهشگر ادبيات خاطرنشان ساخت : براي اينكه جهاني شويم بايد بومي و ملي باشيم ، بومي و ملي شدن از نظر فرهنگي نه به عنوان تقابل با فرهنگ جهاني و بايد ويژگيهاي بومي و ملي خودمان در آثار مان بازتاب پيدا كند كه صاحب انديشه جهاني هستيم ، به هر حال پيشينه فرهنگي ما كه از دين و آيين ها و سنتهاي متفاوتي ازغرب داشته ايم كه الزاما در تقابل با هم نيستند و از نظر من در تعامل مي توانند باشند به اين خاطر كه جهاني شويم بايد خواه ناخواه زبان، فرهنگ ، پيشينه و ... خودمان در آثارمان منعكس شود يعني در عين اينكه ملي باشيم جهاني نيز باشيم يعني پيوندي متقابل ميان ملي بودن و جهاني شدن است.

وي در ادامه اين مطلب اضافه كرد :  تمام آثار بزرگ جهاني ،  آثار بزرگ ملي هستند كه ترجمه شده و جهاني مي شوند . رمان نويسان روسيه ، كالبد و قالب داستان كوتاه و رمان را از غرب گرفتند ، يعني از انگليس و فرانسه .  اما آن چنان نگاه ملي روسيه در آثارشان بازتاب پيدا كرد كه خودشان صاحب سبك و در عرصه جهاني مطرح شدند ، كساني مانند چخوف ،  تولستوي و ... كه در عين حال كه روسي هستند جهاني نيز هستند و هرگاه ازغولهاي ادبيات جهان بخواهند نام ببرند اسامي اينان نيز در بين آنهاست .

وي در پايان گفت وگو با مهر ، اظهار داشت :  من مخالف نظريه هاي جديد در حوزه ادبيات نيستم ، خودم هم كار ترجمه انجام مي دهم اما به نظر من  بايد قدرت جذب و هضم اين نظريه ها وجود داشته باشد و نگاه مستقل و ملي درآثارمان حفظ شود .

خاورميانه محوريت خود را در جريانات فرهنگي از دست داده است
ناصر صارمي ، شاعر گفت : بايد بدانيم كه در دايره علوم انساني شرقي ها هميشه موفق تر بوده اند و مشرق زمين مهد اين علوم بوده است . تنش هاي سياسي و فشارهاي بين المللي تاكنون باعث شده است كه به اين حوزه از فرهنگ شرق كمتر توجه شود .

صارمي در گفت و گو با خبرنگار كتاب مهر ، افزود : منطقه خاوميانه در حال حاضر محوريت خود را در جريانات فرهنگي از دست داده و اهميت اين منطقه در شرايط كنوني بيشتر به خاطر مسائل و موضوعات ديگر است .

وي در ادامه گفت : خاورميانه الان تبديل به منطقه تنش شده است و در حوزه فرهنگ جايگاه ويژه اي ندارد ، الان اقوام و كشورهاي خاوريانه نزديكي زباني باهم دارند و كشورهاي افغانستان و پاكستان نزديكي زباني دارد و مي تواند بسيار تاثيرگذاري زيادي در ديگر نقاط از خود برجاي بگذارد .

اين شاعردرادامه افزود : توجه به ادبيات خاورميانه اولين حسني كه دارد باعث نزديكي كشور ها به هم ديگر خواهد شد كما اينكه ما با كشور مثل تاجيسكتان ارتباط نزديكي داريم و كليد اين مساله هم اين است كه ما با تاجيك ها اشتراك زباني داريم .

وي در ادامه گفت : وقتي ارتباطات فرهنگ بر روابط سياسي سايه مي افكند شاهد رشد فرهنگ خواهيم بود و اين اتفاق الان به صورت عكس در حال رخ دادن است و روابط سياسي بر روابط فرهنگي سايه انداخته است .

صارمي درباره وضعيت سده اخير در گسترش فرهنگي در خاورميانه گفت : در دوران كنوني نبايد تاثير فرهنگي رسانه ها بر گسترش فرهنگي را ناديده بگيريم . ما در ده سال اخير بحث سرعت در ارتباطات فرهنگي را داريم ودنيا بسيار نزديك شده است و زد وبند هايي كه در نشر و چاپ وجود داشت اكنون از ميان برداشته شده است .

وي افزود : در گذشته وقتي صحبت از رسيدن زبان فارسي به بنگال مي كردند مساله گسترش نفوذ فرهنگي ادبيات فارسي نبود بلكه چيزي كه در درجه اول براي آنها اهميت داشته گسترش مرزهاي جغرافيايي بوده و گسترش زبان فارسي هم تابعي از كشورگشايي بوده است .

اين شاعر در ادامه گفت : در گذشته اهميت چنداني براي گسترش زبان وجود نداشت و چيزي كه بيشتر اهميت داشت اين بود كه كشور گشايي كنند . در واقع بحث اصلي كه امروز اهميت دارد اين است كه فرهنگ و ادب خاورميانه از آن چيزي كه اكنون است گسترده تر شود و دايره آن بزرگتر شود .

صارمي در ادامه گفت : حتي انديشمندان ماهم به اين فكر مي كردند كه قلمرو كشور گسترده باشد و برايشان بحث هاي زباني چندان اهميت نداشته است اما در دنياي امروز اين مسائل چندان اهميت ندارد وگسترش زباني مي تواند به تفاهم فرهنگي كمك زيادي بكند .

اين شاعر در ادامه گفت : امروز بحث اشاعه فرهنگي در كشورهاي مختلف دنيا اهميت زيادي دارد و اگر زبان فارسي در ديگر كشورها گسترش پيدا كند نتيجه سلطه طلبي نيست بلكه قدرت فرهنگي ما را نشان مي دهد .

صارمي در ادامه به مهر گفت : مهمترين ويژگي كه جهان شرق دارد اين است كه اين زبان از احساس ما برمي خيزد و ادبيات ما بسيار حسي است . هنر و ادبيات ما با رنج آميخته شده است و هرچه شرق به دست آورده ، با رنج  به دست آورده است.

 



کد خبر 228596

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha