به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" ، نشريه بين المللي " اخبارعلم و الهيات " آمريكا با دكتر شيوا خليلي، سرپرست گروه علم، دين مركز ملي تحقيقات علوم پزشكي كشور، درباره "روانشناسي، آسيب شناسي رواني و اسلام : اولين گام در توسعه تئوري روانشناسي اسلامي" كه برنده اولين مسابقه اين نشريه شده است گفتگويي انجام داده كه متن اين گفتگو را در ذيل مي خوانيد :
- ابتدا در مورد خودتان توضيح دهيد. آيا شما يك فرد مذهبي هستيد؟ كداميك از جنبههاي اعتقادي، شما را براي انجام چنين تحقيقاتي مصمم ساخت؟
تمام اميد من اين است كه در كمال هشياري و سرسپردگي آگاهانه به خداوند، فردي مذهبي باشم. فكر ميكنم، قبل از آغاز تحقيقاتم به حقيقت خداوند ايمان داشتم و اين ايمان به واسطه حضور وحي و پيامبران خداوند بوده است. مقصود من از اين تعبير، بدين معني است كه ارتباط من با خداوند واقعي بوده است؛ هر چند كه تئوريهاي شعور، آگاهي و روانشناسي مدرن معمولاً بر مبناي تئوريهايي فيزيكاليستي هستند كه چنين جنبههاي حقيقت را از همان آغاز ناديده پنداشته يا انكار ميكنند. تصور من اين بود كه با يك جهان بيني كلي گرايانه تري مي توان نظريه هاي جامعتري از انسان و همچنين از شعور و آگاهي يا روان شناسي ارائه نمود.
- لطفاً به صورت ساده تر طرح تحقيقاتي خود را توضيح دهيد. خصوصاً اينكه نظريه شما چگونه الهيات اسلامي و روانشناسي مدرن را به كار ميگيرد؟
من در رساله دكتراي خود پس از كاوش در مراحل و فرايندهاي درگير در توسعه تئوري هاي روانشناسي علمي، به توصيف تعريف علم و متدولوژي علمي به صورت عمومي و به صورت خاص روانشناسي به عنوان يك علم و متدولوژي مربوط به آن پرداخته و سپس بر امكان توسعه نظريه هاي روان شناختي جامعتر بر مبناي پيش فرضيههاي خداگرايانه بحث نمودهام. البته اين بدين معني است كه اين نظريه بايد قادر به تبيين رفتار و تجربه انسان كه شامل تجربه ديني هم هست، باشد.
-آيا نظريه شما يك جهانبيني خداگرايانه را به كار ميگيرد؟
اين نظريه بر مبناي جهان بيني خداگرايانه و خصوصاً تصوير انسان خدا گرايانه كه اركان مشتركي در مذاهب ابراهيمي داراست، ارائه شده است. با توجه به اين مسئله، مفهوم انسانبودن يا به عبارتي انسانشدن و منشاء و غايت آن در اين نظريه ملاحظه مي شوند و تمركز بر زندگي در جهان طبيعي و رفتار و تجربه انسان است. در اين ميان هنجارها و ناهنجارها تعريف شده و روابط انسان بر مبناي رابطه آگاهانه انسان و خداوند منظم شده اند.
- علم به چه روشي آن باورهاي الهياتي نظريه شما را در اين طرح سامان داده است؟
اين امكان وجود دارد كه دانشمندان در حين تحقيقات خود با سوالاتي روبرو شوند كه به دليل دارا بودن ماهيتي فلسفي و الهياتي، علم قادر به ارائه پاسخي به آنها نباشند. به عنوان نمونه، علم وجود قوانين و نظم در عالم را تأييد مي كند، حال اينكه قادر به تبيين چرايي وجود آنها نيست. در مورد زندگي، شعور و آگاهي، تجربه ديني و معنويت نيز همين گونه است. از آنجايي كه دين با منشاء و غايت سر و كار دارد، مي تواند قابليتهايش را بخصوص در تبيين چنين سوالاتي ارائه دهد. به عنوان مثال موضوع آفرينش آنگونه كه اديان ابراهيمي بيان مي كنند، جهان را به عنوان واقعيتي ممكن و جهاني با معنا و نظمي خاص كه مي تواند موضوع تحقيقات علمي قرار گيرد معرفي مي كند و به نوبه خود نيز بر پيشرفت علوم طبيعي اثر گذارده اند. تحقيق علمي، داده هايي را ارائه مي نمايد كه مي توان از آنها در برنامه هاي الهياتي بهره گرفت. در بسياري از موارد همچون ادراك فعل خدا نيز مي تواند همراه پيشرفت در علوم تغيير و توسعه يابد. حديثي از پيغمبر اسلام نقل شده است كه ميفرمايند: علم و دين دوقلو هستند، اگر از هم جدا شوند هر دو آتش مي گيرند. اين جمله بسيار شبيه جمله معروف انيشتين در اين باره است.
- آيا حقيقت ديني و حقيقت علمي با هم هماهنگ هستند؟
حقيقت علمي و ديني سازگار و هماهنگ هستند. البته تفاسير نادرست ما از حقيقت علمي و ديني گاهي ناسازگاريهايي ميان اين دو را نشان مي دهند. در حقيقت آنها جنبه هاي متفاوتي از يك حقيقت و يك واقعيت با لايهها و سطوح متفاوت هستندد. اين ديدگاه در تقابل و تضاد با هر نوع تقليل گرايي است كه منجر به برداشت از واقعيت تنها در يك سطح آن و ناديده گرفتن يا انكار سطوح ديگر واقعيت مي شود.
-به نظر شما چرا نظريه روانشناختي بر مبناي ديدگاه خداگرايانه اعتبار بيشتري دارد؟
به عنوان يك معتقد به خداوند، من عقيده دارم كه خداوند مخلوقات خود را بهتر از هر كس ديگري مي شناسد. پيامبران ( بنا به ديدگاه اسلامي) شامل حدود دوازده هزار پيغمبر من جمله حضرت موسي(ع)، عيسي(ع) و محمد (ص) ) براي تذكر پيام خداوند در جهت كمال انسان در جهان طبيعت آمده اند. با توجه به اين مطلب من بر اين عقيده هستم كه نظريه اي كه بر مبناي چنين پيش فرضهايي ارائه مي شود، جامعتر است. با اين همه يقيناً اين نظريه بايد فايده و اعتبار خود را به عنوان يك نظريه علمي با دادهها و تبيينها در زمينه مورد نظر و زمينه هاي مرتبط با آن، به اثبات برساند.
-آيا در چنين حوزه ميان رشتهاي، هيچگاه بدبيني و ترديدي را در مورد كارتان تجربه كردهايد؟
دانشگاه وين در بسياري از حوزههاي علمي پيشتاز بوده و بدون شك روانشناسي يكي از اين حوزهها است و اين در واقع روش خاص تدريس علم با حفظ ديدگاهي نقادانه و ملاحظه موضوعات حل نشده است. تنها در جايي گرفتار شك و بدبيني مي شدم كه اطلاعات اندكي درباره فلسفه علم و پيشرفت در علوم طبيعي و پيامدهاي آن در دست بود و آنهم بيشتر در خارج از محيط دانشگاهي و ميان دانشمندان عمومي. اگر منظورتان دو دلي و ترديد خودم در طول تحقيقاتم باشد، واقعاً گاهي از اوقات مواردي بوده است؛ نه دقيقاً به نام شك بلكه نوعي مرور نقادانه مراحل رساله و توجه به انتقادات جدي موجب شد خيلي بيش از آنچه در آغاز انتظار داشتم زمان و انرژي در اينكار صرف كنم و همان طوري كه در پايان نامه خويش هم متذكر شده ام، اين تنها معرفي سرآغاز يك برنامه تحقيقاتي است.
- آيا نظريه روانشناختي شما كه بر مبناي ديدگاه خداگرايانه و دين اسلامي بنا نهاده شده است، براي ساير اديان و مذاهب نيز مناسب است؟
تئوري من مدلي براي شعور و آگاهي بشر و مكانيزم رواني او پيشنهاد مي نمايد. مشابه هر نظريه علمي ديگري در اين زمينه، اين نظريه نيز بايد توانايي خود را در تبيين و نيز موفقيتش را در تشخيص، پيشگيري و ساير موارد ديگر نشان دهد. اين نظريه تنها با افراد ديني يا دين سروكار نداشته بلكه مدعي است كه مي تواند در مورد كليه انسانها اعم از خداپرست و غيرخداپرست به كار رود.
-آيا توانستهايد نظريه خود را در بخش باليني بكار ببنديد؟
اين تحقيق تلاشي براي توسعه نظريه هاي علمي بر مبناي جهان بيني خداگرايانه است. اين نظريه هنوز بايد نشان دهد كه آيا در كار آمدي موفق هست و چگونه؟ من گردآوري دادهها و مطالعات موردي را آغاز نموده ام و انشاالله نتايج حاصل را در آينده منتشر خواهم نمود.
- به نظر شما اسلام در اتريش، اروپا و ساير نقاط جهان چگونه درك مي شود؟
من فكر نمي كنم افراد در كشورهاي اروپايي، آمريكا و حتي كشورهاي اسلامي بخوبي در مورد اسلام مطلع باشند. گمان مي كنم اين مسئله را بتوانم درمورد حقيقت مسيحيت نيز بيان كنم. به منظور ادراك، دين واقعاً چه مطلبي براي عرضه دارد، مردم بايد زمان كافي صرف نموده و به دنبال يافتن حقيقت باشند. متأسفانه اين وضعيت براي اكثريت مردم صورت نمي گيرد. آنها اطلاعاتي سريع از اسلام را از رسانه ها و اخبار در مورد مردمي كه خود به عنوان مسلمان مي شناسند كسب مي كنند. در زمان ما، موقعيتهاي سياسي- اجتماعي بسياري از مسلمانها را مجبور به مهاجرت نموده و برخي از رسانه ها مسلمانان را تروريستهاي بالقوه مي خوانند. گمان ميكنم در زمان استعمار نيز (colonization) با توجه به اخبار ارائه شده در مورد مسيحيان، احتمالاً يك شخص غيرمسيحي همين تصور منفي را از مسيحيت داشته است. وليكن پيام همه اديان يك توسعه همه جانبه، حقيقي، شخصي و اجتماعي و ياري رساندن به كل خلقت براي نائل آمدن به كمال در زيبايي، صلح و محبت است. اما من شخصاً به عنوان يك مسلمان و در طول زندگي و تحصيل در كشور اتريش هيچگاه با مشكل خاصي مواجه نشدم.
- آيا مايل به ملاقات دانشمنداني كه مشابه شما ديدگاه كلي گرايانه به جهان را برگزيدهاند هستيد؟
بله، من مايل هستم كه دانشمندان يك ديدگاه كل گراي خداگرايانه را اتخاذ كنند ولي البته اين يك انتخاب شخصي و فردي است. من در طول تحصيلات دانشگاهي خود و در زمان ياد گيري علوم مدرن طبيعت گرا، ديدگاه طبيعت گرايانه را اخذ نكردم. گمان مي كنم تفاوت در اينجاست كه به منظور كاربرد روان درماني طبيعت گرا، نيازي به ملحد بودن نيست، اما براي استفاده و كاربرد يك نظريه جامعتر كه شامل رابطه ميان خدا و انسان مي شود، بايد خداگرا بود. اينكه شما به واقعيت زمينه مورد مطالعه خود اعتقاد داشته باشيد، بسيار مهم است.
نظر شما