پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۶ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۳۱

گفتگو با حسن محمودی به بهانه انتشار«روضه نوح»:

واکاوی جنگ در داستان را تعبیر به ندانستن نکنیم/ می‌گویند پا در قلمروی تمامیت خواهان گذاشته‌ام

واکاوی جنگ در داستان را تعبیر به ندانستن نکنیم/ می‌گویند پا در قلمروی تمامیت خواهان گذاشته‌ام

حسن محمودی با بیان اینکه نمی‌شود در داستان، جنگیدن برای بازپس گرفتن خاک را به سخره گرفت و هیچ انگاشت، گفت: اگر داستان نویس یا مورخی تقلا کرد تا جنگ را در اثرش آسیب شناسی و واکاوی کند، نباید او را متهم به این کرد که دفاع را مقدس نمی‌داند.

خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ و ادب: رمان «روضه نوح» یکی از متفاوت‌ترین رمان‌های منتشر شده با موضوع جنگ تحمیلی است که به تازگی و همزمان با نمایشگاه کتاب از سوی نشر ثالث و به قلم حسن محمودی نویسنده و روزنامه نگار جوان کشور منتشر شد. این رمان و ماجرای عجیب و بهت آمیز روایت شده در آن و اظهار نظرهای متفاوتی که پس از انتشاش در مورد آن مطرح شد بهانه گفتگوی مهر با این نویسنده شد. این گفتگو در ادامه از نگاه شما می‌گذرد:

جناب محمودی داستان شما از جنگ داستان هو‌لناکی است. البته نمی‌دانم که این صفت را درست به کار می‌برم یا نه اما چیزی که پس از خواندش برای من سوال می‌شود چرایی روایت چنین قصه‌ای و لزومش در جغرافیای سیاسی و  اجتماعی امروز است. دوست دارم در مورد این لزوم توضیح بدهید.

 گمان نکنم از آن چه در هشت سال بر مردمان روزگار من رفت، در تاریخ ایران هولناک تر از آن رفته باشد. بله همین طور است جنگ ما هولناک بوده است و افسوس که هنوز نتوانسته‌ایم با به داستان در آوردن این هولناکی، خرده بگیریم بر آنها که این جنگ را بر ملتی تحمیل کرد. سینما و ادبیات جهان مملو از آثاری است که از کاه، کوه ساخته‌اند تا مظلوم نمایی کنند و از این بابت به مقاصد سیاسی و اقتصادی دست یابند. اما ما غافل مانده‌ایم از دادن تصویری رئال از این واقعه هولناک. اما چرایی روایت چنین قصه‌ای به ناخودآگاه و حافظه تاریخی من نویسنده با تجربه زیستی‌ام برمی‌گردد که نمی‌توانم آن را به تعویق بیندازم.

جنگ هشت ساله تحمیل شده بر ما سالیانی دور و دراز ادامه خواهد داشت و تاثیراتش به این زودی از بین نخواهد رفت. در کوچه و پس کوچه‌های محله ما هنوز مردی زندگی می‌کند که هر روز پوتین هایش را واکس می‌زند و انگار حواس‌اش نیست که دو پایش را جنگ از او گرفته است. بر سکوی گلی خانه‌های زادگاهم هنوز مادرانی نشسته‌اند که زل زده‌اند به زمین بازی بچه‌های شان. آنها اخبار را با ولع دنبال می‌کنند و روز به روز از خودشان می‌پرسند چه اتفاقی بچه‌های شان را در عنفوان جوانی از آن ها گرفت. از اتفاق در جغرافیای سیاسی و اجتماعی امروز باید واضح و شفاف آنچه را رخ داده است، واکاوی کرد و پاسخی دقیق و منطقی به آن ها داد.

حرف شما درست. اما حساسیت اصلی روی سوژه داستان شماست که بسیاری از مخاطبانتان دوست دارند بدانند از کجا آمده است و تا چه اندازه بر پایه واقعیت نوشته است.

داستان، جعل است و فراموش نکنیم که واقعیت، تنها و تنها جعل شدنی است و اصل آن هیچ گاه تکرار نمی‌شود. حتی مستند یک واقعه ضبط شده نیز جعلی است. خرده داستان‌های «روضه نوح» اغلب شان واقعی هستند و حاصل تجربه زیسته نویسنده‌اش است. منتها، پس و پیش شده‌اند و جابجایی‌هایی انجام شده است. این خرده داستان‌ها از دیده‌ها و شنیده‌ها و خوانده‌هایم از آن روزگار است. لابد برخی از آن ها، شکل دیگری به خود گرفته اند.

جناب محمودی از منظر داستانی مانند روضه نوح مایلم سوال کنم که آیا داستان گویی از جنگ برای نسلی که تنها نامی‌از آن شنیده آن هم در جامعه دیجیتال امروز و عصر ثانیه‌ها، باید مبتنی بر روایت رئال و هول‌انگیز از واقعیت آن باشد. آن هم به قصد تلاش برای تکرار نشدنش؟ یا نه، باور دارید که داستان شما و جان مایه آن اینطور می‌طلبیده است و قرار نیست همه روایت‌ها اینگونه عنوان شود.

قبول کنیم هر نویسنده ای تلاش می‌کند شیوه‌ای منحصربه‌فرد برای خودش داشته باشد. در این میان نویسندگانی ترجیح می‌دهند در راه‌های کوبیده شده و امتحان پس داده شده، اثری قدرتمند خلق کنند تا آن شیوه را با تمام تکرارشدنش از آن خود کنند و عده‌ای نیز دغدغه‌شان، نوشتن به گونه‌ای است که کمتر تجربه شده. در کارنامه داستان نویسی‌ام، «روضه نوح» تا به امروز رئال ترین اثر بوده است که مواظب بوده‌ام مبتنی بر روایتی رئال از واقعیتی به تعبیر شما هولناک باشد. این را هم اضافه کنم که در حال حاضر مشغول نوشتن «کتاب یونس» هستم. و با این رمان سه گانه‌ام با محوریت شخصیت نوح به پایان می‌رسد. حالا که فکر می‌کنم «کتاب یونس» رئال‌تر و هولناک تر از «روضه نوح» است. ماهیت اثر این طور طلبیده است. این عصر هم با مشخصاتی که برایش برشمردی، به سرعت برق و باد می‌گذرد و در این میان داستانی می‌ماند که به معنای واقعی، داستان خوب و تاثیرگذار باشد. فریب چیزهایی را نخوریم که خط و ربطی با تجربه زیستی ما ندارند.

جناب محمودی در مورد داستان جنگ در ایران و در جهان تجربیاتی دو گانه وجود داشته است. نخست تجربیاتی بر مبنای تقدیس و الای باور دفاع در جنگ و دیگری تجربیاتی در بیان زشتی و سیاهی حاصل از جنگ. شما به کدام جریان برای محور قرار گرفتن در ایران امروز ما و در جغرافیای ادبیات داستانی ما باور دارید. شاید هم به خط سومی‌معتقدی.

«روضه نوح» روایت مادرانی است که فرزندشان با شور و صفا اعزام می‌شوند. از مادری می‌گوید که به جای مویه از دست دادن فرزند سومش، حسرت می‌خورد بر نداشتن فرزندی دیگر. در ادبیات ما، داستان سیاوش، سوگ سیاوش است. رزم‌های شاهنامه فردوسی به سوک نامه‌اند اغلب. واقعه‌های مذهبی‌مان نیز اغلب آغشته به سوگ اند. در تمامی‌این سوگ ها، آدم های دخیل در واقعه، حرکت شان برای مان مقدس است. جنگ ما در دفاع از وطن مان و آرمان‌های مان بوده است. در فضای جنگ هشت ساله، من به جز پاکی و صفا چیزی نمی‌بینم. تباهی و تلخی در این میان تبدیل می‌شود به سوگ. ادبیات حماسی به ناگزیر فضای تلخی دارد. نمی‌شود در نقل خون شیاوشان، هلهله کرد. من به وجهه حماسی جنگ وابسته‌ام. جنگ با خود نکبت و تباهی و ویرانی و تلخی به همراه دارد و هیچ ملتی خوشنود از جنگ نیست و گمان نکنم هیچ کسی راضی به اتفاق جنگی باشد که همه چیز یک ملت را به تعویق می‌اندازد و در روند طبیعی آبادانی و پیشرفت مردمان اخلال ایجاد می‌کند. اما شکی در این نیست که دفاع، مقدس است. اما اگر داستان نویس یا مورخی تقلا کرد تا جنگ را در اثرش آسیب شناسی و واکاوی کند، نباید او را متهم به این کرد که دفاع را مقدس نمی‌داند. مگر می‌شود جنگیدن برای بازپس گرفتن خاک را به سخره گرفت و هیچ انگارانه شمرد؟

سبک روایی جمله‌های کوتاه و پرضرب را به چه دلیل برای بیان این قصه انتخاب کردید؟ حس نکردید که ممکن است گاه این مساله به توصیف‌هایتان لطمه بزند.

من وقتی می‌نویسم در ذهنم انبوهی از آدم‌ها و واقعه‌ها هجوم می‌آورد که اغلب مجال توصیف را می‌گیرند. من هم دلم می‌خواهد آنچه را در ذهن دارم، بسازم و نشان بدهم، اما روایت ضرب تند به خود گرفت.

کمی‌هم در مورد حواشی به وجود آمده پیرامون کتاب شما حرف بزنیم. خواندم که برخی معتقدند بدنه نظام فکری طرح شده توسط شما در این کتاب وهن باورهای موجود در مورد جنگ است. یعنی بیان اینکه برخی از رزمندگان سرباز فراری بودند و یا خانواده برخی از آنها رضایت نداشت تا فرزندش در جبهه شرکت کند وهن است. به اعتقاد شما امروز صحبت از چه چیزی در مورد جنگ وهن به شمار می‌رود؟

وهن لایق آن کسی است که هنوز اثری منتشر نشده و نخوانده درباره آن اظهارنظر می‌کند و بی آن که خودش شناسنامه‌اش را داشته باشد، در پس انبوهی سایتی که مثل قارچ روییده‌اند و از بیت المال هزینه می‌کنند، ضد اثری می‌نویسند که تقلا کرده است تا تصویری از مصیبت تحمیل شده بر ملتی را در دهه جنگ و انقلاب ارایه بدهد. وقتی پای روضه واقعه کربلا می‌نشینی، ذکر مظلومیت و مصیبت می‌شنوی. آیا روایت آنچه بر یاران امام حسین و یارانش می‌رود، وهن است؟ «روضه نوح» ذکر مصائب جنگ برخانواده ایرانی است. خرده داستان های «روضه نوح» شرح واقعه مثله شدن جوان هایی است که برای دفاع از تمامیت ارضی ایران از دل وطن به غرب می‌روند تا ایران برای همیشه ایران یک پارچه باشد. «روضه نوح» شرح الله اکبر مردمان بربام ها به هنگام مویه مادران عزیز از دست داده است. عده‌ای زود قضاوت کردند درباره «روضه نوح» و هیجان زده بودند از این پیش داوری شان که قصدشان این بود تا آن را پیراهن عثمان کنند و به وسیله آن منافع جناحی خود را به پیش ببرند.

 اینان غافل از این بودند که دیر یا زود «روضه نوح» را کسانی خواهند خواند و با حیرت خواهند پرسید که به راستی آن همه هجمه علیه کاری در وصف شور و هیجان جوانی برای رساندن خودش به جبهه جنگ از چه بابت صورت گرفته است؟ من در برابر این هجمه ها صبرایوب پیشه کردم و هیچ نگفتم و خوشحال هستم که مخاطب ایرانی با آنچه به تصویر کشیده ام احساس همذات پنداری می‌کند و گواهی می‌دهد که از روزگار رفته بر ما به درستی نوشته ام و از واقعیت جنگ نوشته ام. هیچ واهمه از قضاوت های شتابزده نداشتم که معتقدم اثر می‌تواند از خودش دفاع کند. برخی ها هم گفتند که پا در قلمرو کسانی گذاشته‌ای که درباره  ادبیات جنگ، تمامیت خواه هستند.

جنگی که بر ما تحمیل شد، تک تک مردم ایران را تحت تاثیر قرار داد و هیچ گاه نمی‌شود، حافظه جمعی را در انحصار عده ای خاص درآورد. شبی که در برج میلاد، فصل نخست رمانم را می‌خواندم، به این نکته اشاره کردم که به روایتی برای آزادی هر وجب از خاک مان، یک نفر به خاک غلتیده است و تردید نکنید هر کدام از این در خاک غلیتدگان، داستانی منحصر بفرد دارند و اجازه بدهیم که تا دیر نشده، آن چه منجر به آزادی وجب به وجب خاک میهن عزیزمان شده، در قالب داستانی مکتوب شود. خوشبختانه مرور ادبیات داستانی سال های اخیرمان نشان می‌دهد که بی شمارند آثار متاثر از واقعه جنگ تحمیلی.

...................

گفتگو: حمید نورشمسی

کد خبر 2299921

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha