به گزارش خبرنگار مهر، دکتر حسین هوشنگی استاد فلسفه دانشگاه امام صادق(ع) در مراسم رونمايي و نقد كتاب «درباره آزادي» اثر شهریار زرشناس که عصر روز گذشته 20 خردادماه در دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد با بیان اینکه در کتاب ادعای مهمی شده در حالی که دلیلی برای آن نیامده است، گفت: به طور مثال گفته شده که حقیقت انسان ولایت حق داشتن است که هیچ دلیلی برای آن اقامه نشده است.
وی افزود: در این کتاب درباره آزادی نتیجه گیری شده که اگر ولایت حق داشتن را تاریخی بگیریم اکثر انسانها این مسیر را طی نکردهاند. همچنین در این اثر آمده است که بشر یا ذاتاً اهل بندگی است و یا نیست و گفته شده که اساساً اهل بندگی در تقابل با اندیشه آزادی است و این نکته کلیدی است چرا که بشر یا بنده خداست یا بنده شیطان. این نیز یک ادعای کلیدی است که دلیلی برایش نیامده است.
این مدرس فلسفه همچنین گفت: در این کتاب بیان شده که موجودی که تکویناً بنده است باید تشریعاً نیز احکام را به اجرا در آورد. اساساً مساوی کردن آزادی با بندگی تا حدی ما را از موضوع خارج کرده و داریم به اشتراک لفظ نزدیک میشویم.
وی بیان کرد: آزادی معنوی یک نوع آزادی است که با آزادی لیبرالی یکی نیست. همه ما بنده خدا هستیم. آنچه مهم است این است که انسانها نباید بنده هم باشند. آنجا که تلقیمان از خدا یک خدای اشعری باشد و یک انسانی که ملک طلق خداوند است در آن ساحت دین همه چیز را باید فدای خدایش کند.
این محقق و نویسنده کشورمان اذعان کرد: اما نگاهی دیگر که نگاهی شیعی است میگوید خدا حکیم است و این انسان ولو بنده باید از روی اختیار و انتخاب تن به بندگی خدا بدهد. پس در این فضا این تقابل کاملا کمرنگ میشود در حالی که بندگی که در اسلام شیعی مطرح میشود این تقابل را چندان ندارد. با این وجود اسلام شیعی مرز بندی با آزادی لیبرالی دارد.
هوشنگی با بیان اینکه در تفکر اومانیستی غرب نفس اماره جهت آزادی است و حد آن را مشخص میکند گفت: تفکر اومانیستی انسان و نیازهایش را جدی گرفته است. به هر حال آنها اخلاق، عقل و عمل را به عنوان حدود آزادی در کنار نفس اماره تعریف میکنند و فقط سود و لذت نیست هرچند که سود و لذت یک اصل اساسی در فرهنگ غرب است.
وی با اشاره به اینکه ما مشکل الهیاتی با این نوع تفکر داریم بیان کرد: در این تفکر نفس اماره به صورت یک سوژه ظهور پیدا کرده است؛ غرب با پشت کردن به آسمان و دین و 2500 سال استمرار این موضوع، حاکمیتی در جهان پیدا کرده است. حال اگر ما بیایم بگوییم این تمدن شیطانی است و هیچ از سنت الهی برخوردار نیست حق مطلب را ادا نکردیم.
وی افزود: بحث آزادی معنوی یک موضع حقی است. اگر آزادی های اجتماعی باشد و آزادی های معنوی نباشد شاید سخنان زرشناس در این کتاب درست باشد اما نکتهای وجود دارد و آن این است که آزادی معنوی و آزادی اجتماعی توام با هم محقق میشوند.
هوشنگی گفت: کسی که کتاب «درباره آزادی» را بخواند به صورت جدی با نقدهایی به آزادی لیبرالی مواجه میشود که بسیاری از آنها دلیل منطقی ندارد. آزادی معنوی یک آزادی اساسی بوده اما غیر از آزادی اجتماعی و بلکه زمینهساز آن است. باید اینجا پرسید آیا آزادیهای اجتماعی زمینهساز آزادی معنوی است یا خیر؟!
این پژوهشگر فلسفه در بخش دیگری از سخنانش به مسیر تاریخی که غرب پیموده اشاره کرد و گفت: آنها در این مسیر به لیبرالیسم رسیدند و به عمد آنرا انتخاب نکردند. نباید همه را به یک چوب برانیم و آزادی را با لذت انگاری یکی کنیم چرا که درست نیست.
نظر شما