پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۶ مهر ۱۳۸۴، ۱۲:۰۱

سلسله گزارشهاي " مهر " از مشكلات بيمارستانهاي تهران(2)

بهداشت در اين بيمارستان معنا ندارد !

بهداشت در اين بيمارستان معنا ندارد  !

گروه اجتماعي خبرگزاري مهر - اينجا جنوب شهر است . خيابان شلوغ شوش، نرسيده به چهار راه خاني آباد . از لا به لاي ماشين ها ي سواري و اتوبوس هاي شركت واحد و بوي دود و روغن كه رد شوي ، سمت راست خيابان درست بالاي نرده هاي سبز رنگ تابلوي سفيدي را مي بيني كه با خط درشت روي آن نوشته شده " بيمارستان و زايشگاه مريم" و در آن سوي نرده ها با رنگ قرمز مي خواني" تامين اجتماعي نياز امروز پشتوانه فردا " و با اميدواري به پشتوانه فردا و تامين اجتماعي ، به سمت بيمارستان گام بر مي داري...

پلان اول - ساعت 6 صبح 

ساعت شش صبح است . عده زيادي از زنان و  كودكان و مردان همراهشان ، دفترچه هاي بيمه خود را در دست گرفته و پشت ميله ها براي گشوده شدن تنها در ورودي بيمارستان منتظر نشسته اند تا با تكيه بر پشتوانه هايي كه به آنها وعده داده شده است درمان شوند و زنان باردار نيز فرزندان خود را به دنيا آورند .

ساعت كاري بيمارستان از 8 صبح شروع مي شود اما اين جمعيت از صبح زود به اينجا آمده تا نوبت زودتر به آنها برسد .

تعدادي از زنان باردار سرپا ايستاده اند و چند كودك همراه پدر و مادر جلوي در خوابشان برده  است.نوزادان تازه به دنيا آمده با صدايي نازك گريه مي كنند و شايد مي خواهند با گريه شان به مادران خود اعتراض كنند و بگويند چرا ما را سر پا نگه داشته ايد؟! 

بالاخره بعد از كلي انتظار يك نفر از داخل دفترچه ها را جمع مي كند و در نوبت مي گذارد اما با اين حال باز هم بين مراجعان بر سر اينكه دفترچه كدامشان بالا قرار بگيرد ، درگيري پيش مي آيد .

جلوي در نگهباني ، چند درخت سر به آسمان كشيده اند . داخل محوطه كوچك و قديمي  بيمارستان چند صندلي و سايبان و سكويي كه به صورت نيم دايره آنها را احاطه كرده ديده مي شود . ساختمان تك طبقه اي كه بخش زايمان نام دارد روبه روي سكوها قرار دارد و به جز كلينيك ، چند ساختمان كوچك و بزرگ ديگر هم وجود دارد كه مربوط به نوزادان است .

پلان دوم - لحظه به لحظه بر تعداد مراجعان افزوده مي شود...

مردان جلوي در كلينيك مي نشينند چون ورود آنها به داخل ممنوع است . داخل سالن تنگ و تاريك چند اتاقك و آزمايشگاه و توالت با وضعيت بهداشتي تاسف بار و كلينيك هاي كوچك معاينات ، همه و همه به صورت فشرده كنار هم قرار گرفته اند.

صندلي هاي آبي جلوي اطاق شيشه اي پذيرش در دو رديف پر شده و به جز عده اي كه در نيمكت هاي سالن نشسته اند ، بقيه سر پا هستند.

حتي دارو خانه هم در اين طبقه قرار دارد و با اينكه ساختمان چند طبقه است ، جمعيت را در همين نقطه نگاه داشته اند . در بخش آزمايشگاه چسبيده به دستشويي و يك اتاق كوچك بوي سرگيجه آوري در فضا پيچيده است ، آنقدرغير قابل تحمل است كه حتي افراد دورتر از محل دستشويي با چادر و روسري جلوي بيني خود را گرفته اند .

پلان سوم - حال زن باردار به هم مي خورد  

يك زن باردار از شدت بوي تعفن حالش به هم مي خورد و ناگزير محل را ترك مي كند.

زني آبي پوش ، دفترچه ها را روي ميزي كه فضاي زيادي از سالن را اشغال كرده به ترتيب روي هم گذاشته است . تعداد دفترچه هايي كه روي هم چيده شده اند آنقدر زياد است كه چند مرتبه پخش مي شوند و...

- خانم اصغري ! خانم اصغري!

-نبود؟

- بعدي بياد.

- اين صدا از داخل يكي از اتاق هاي شلوغ معاينه به گوش مي رسد .

- خانم دره اون دستشويي رو ببند خفه شديم ، يكي نيست بگه آخه چرا دستشويي رو گذاشتيد اينجا ، جايي كه اين همه نوزاد و زن باردار و مريض هست... !

- هيچ چيز اين بيمارستان درست و حسابي نيست .

پيرزني با چهره تكيده  بيرون مي آيد و در حالي كه چادرش روي سر جابه جا مي كند ، رو به زن معترض جواب مي دهد : " باور كنيد آن قدر دستشويي كثيف بود كه حالم به هم خورد . از ديوارش آب مي اومد پايين ، اگه مي دونستم اين جوريه اصلا نمي اومدم ، درسته مثلا مجانيه اما آقاي خدا بيامرزم كلي پول بيمه نداد كه آخرشم سر پيري مجبور بشم بيام تو اين خراب شده ! "

صداي چرخش پنكه سقفي داخل سالن با بوي متعفن كننده فضا درهم مي آميزند اما هيچ هواكشي براي تهويه محل وجود ندارد و اگر هم هست يا سوخته و يا خاموش است !

-" شما رو به خدا خانم درد و دلاي منو بنويسيد ، دختر بيچاره ام داره درد مي كشه مي خواد مادر بشه گناه كه نكرديم اومديم اينجا تا از پولي كه از گلومون بريديم و به بيمه داديم استفاده كنيم . تو رو خدا بنويسيد انگار همه ماماهاي اينجا از آدم طلب كارن . تو آزمايشگاه و بخش هاي ديگه از هر يك ربع كه بايد به مريض سر بزنند ، 12دقيقه اش يا دارند با موبايل حرف مي زنند يا با تلفن و يا همكارانشون! آخه يك آزمايش ساده مگه چقدر كار داره كه ما چند ساعت بايد براي اون معطل بمونيم؟ به خدا از راه دور اومديم اما هيچ كس اينجا به حرف آدم گوش نمي كنه ."

اين حرف مادري است كه دختر نوعروسش را كه باردار است از پاكدشت (ورامين) آورده اما از ساعت 6 صبح كه اينجا رسيده تا به حال كارش تمام نشده است .

در ميان جمعيت حاضر، زنان باردار نزديك به زمان زايمان سرپا ايستاده اند و با اينكه بوي تعفن آوري در فضا پيچيده ، عده اي نوزادان چند روزه خود را در كنار دستشويي آلوده شير مي دهند . دستشويي كه به گفته يكي از خود مسئولان بخش ، به ندرت شسته و ضد عفوني مي شود .

يكي از كار كنان چند وسيله آزمايشگاهي را در يك ظرفشويي پوسيده در اتاقكي كه " تي " و جارو آنجا گذاشته اند و چسبيده به آزمايشگاه است مي شويد .

درب آزمايشگاه براي چند دقيقه باز مي شود ، وسايل قديمي آزمايشگاهي از روي ميزها به بيرون سرك مي كشند و شايد مي خواهند بگويند ما خيلي وقت است باز نشسته شده ايم ، دست از سرمان برداريد !

پلان چهارم - بخش زايمان...

بيرون كلينيك و در محوطه هنوز تعداد زيادي منتظر نشسته اند ، ورود به بخش زايمان بسادگي امكان پذير نيست و اين براي حفظ  امنيت نوزادان خوب است .

شيشه هاي تار اتاق زير پرده هاي سبز رنگ مخفي شده اند . ديوارهاي سفيد چرك گرفته و 6 زن در هر اتاق به تازگي فرزندان خود را به دنيا آورده اند.

ناهيد ، زن 26 ساله كه از محله خاوران تهران به اين زايشگاه آمده و به تازگي مادر شده است ، در باره وضعيت اين زايشگاه  مي گويد : قبل از زايمان و ورود به اين بخش ، مسئولان گفته بودند هيچ وسيله اي با خود نياوريد اما بعد از فارغ شدن ديدم هيچ وسيله اي ندارم از آنجايي كه در اين بيمارستان اجازه نمي دهند كسي همراه زن باردار به بخش بيايد آن روز نمي دانستم بايد چه كار كنم چون كوچك ترين وسيله بهداشتي و حتي دمپايي هم نداشتم ، تا بالاخره با هزار مكافات و دردسر توانستم با خانواده ام تماس بگيرم . 

زهرا، يكي ديگر از زنان اين  بخش 30 سال دارد و 5 سال پيش فرزند اول خود را در اين زايشگاه به دنيا آورد و معتقد است : قبلا وضع خيلي بهتر از اين بود اما الان به جاي سه شب يك شب زنان را نگه مي دارند ، قبلا تا قبل از مرخص شدن به مادران بهاي زيادي مي دادند اما حالا نه تنها اين كار را انجام نمي دهند بلكه خودم از چند نفر شنيدم  بخيه هايشان عفونت كرده است !

يكي ديگر از زنان ، وضعيت بهداشتي و غذا و امكانات اين بخش را در سطح بسيار پايين مي داند و مي افزايد : يك زن باردار در اين بيمارستان بايد با پاي خودش به اتاق زايمان برود ، نه تختي هست و نه پرستاري كه كمك كند . خودم ديشب خوردم زمين اما خدا روشكر آسيب جدي نديدم ولي مي خواهم بدانم بي توجهي تا كي ؟ حتما بايد بچه يا مادري بميرد تا مسئولان به خودشان بيايند؟

پلان آخر- پشتوانه اي براي فردا نيست...

گويي درد دلها و بيان نارسايي هاي اين بيمارستان تمام شدني نيست اما يك سئوال در ميان تمام سئوالات ريز و درشت بيشتر از همه خود نمايي مي كند . پس تكليف پشتوانه هاي فردا چه مي شود ، چون در اين مكان براي قشر فقير و تهي دست جامعه نه تامين اجتماعي ديده مي شود و نه پشتوانه اي براي امروز هست ، چه  رسد به فردا...

کد خبر 233456

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha