۸ مهر ۱۳۸۴، ۱۶:۰۵

گزارشي از پشت صحنه مجموعه تلويزيوني "مختارنامه" / وقتي چكاچك شمشير " مختار " به گوش مي رسد

گزارشي از پشت صحنه مجموعه تلويزيوني "مختارنامه" / وقتي چكاچك شمشير " مختار " به گوش مي رسد

"مختارنامه" پس از حكايت مسافر گمنام، گرگ ها، رعنا، امام علي (ع) و معصوميت از دست رفته، ششمين اثر تلويزيوني "داوود ميرباقري" است. وي در اين اثر قصد دارد زندگي مختار ثقفي، رهبر يكي از قيام شيعيان را به خونخواهي شهداي عاشورا روايت كند.

به گزارش خبرنگار تلويزيوني "مهر"، " مختارنامه " از آخرين روزهاي زندگي امام حسن (ع) در زمان جواني مختار آغاز و با مرور وقايعي همچون رويدادهاي منتهي به صلح و شهادت امام حسن (ع)، مرگ معاويه، دوران خلافت يزيد، وقايع منتهي به شكل گيري قيام عاشورا، شهادت امام حسين (ع) و يارانش در كربلا و نهضت توابين، قيام مختار و در نهايت تشكيل يك دولت شيعه توسط وي و سركوبي قيام و شهادت مختار و يارانش به تصوير كشيده مي شود.

اما پشت صحنه توليد سريال مختارنامه تصويري ديگر از قيام مختار در برابر ديدگان قرار مي دهد. براي كسي كه شاهد توليد اين مجموعه است، مختار ابو عبيده ثقفي، به جاي اين كه در كوفه قيام كند، قصد دارد در منطقه "احمدآباد مستوفي" در جنوب غربي تهران به مبارزه برخيزيد تا ياد آور خون شهيدان كربلا و پيروان سيدالشهداء باشد.

مختاري كه ميرباقري مي سازد، در قرن 21 ظهور مي كند تا روايتي را كه در سال 63 هجري قمري در كهكشان ها حك شد، يك بار ديگر از پنجره اي بديع به شيعيان نشان دهد.

مختار مي خواهد غمي را به تصوير بكشد كه يكي از سنگين ترين غم هاي ديوار به ديوار دل همه شيعيان است و به دنيا نشان دهد كه هنوز دل شيعيان براي امام حسين (ع) مي تپد.

بايد ساعت 9:30 صبح در شهرك احمدآباد مستوفي حاضر مي شدم تا شاهد بخشي از زندگي مختار باشم. از اتوبان آزادگان عبور مي كنم، ولي در دلم غوغايي است، غوغايي كه خودم دليلش را نمي دانم، دراين افكار غوطه ورم كه تابلويي سفيد رنگ در سمت چپ راه را براي ورود به احمدآباد نشان مي دهد. سكوت، جاده را به سيطره خود در آورده است. گاه و بيگاه نسيم گرمي مي وزد و با اين نسيم برگ ها نت زيبايي را مي نوازند. شهرك از دور خودنمايي مي كند. وقتي به نزديكي در ورودي شهرك مي رسم، در سمت راست نگاهم به يك اصطبل بزرگ مي افتد كه افرادي مشغول تمرين كردن سواركاري با اسب ها هستند.

بعد از چند دقيقه وارد شهرك مي شوم. پياده روي در شهرك آن هم با سنگفرشي سنگلاخي لذتبخش است، زيرا به قدم زدن در دالان هاي تاريخ مي ماند. ابتدا به شهركوفه در قرن اول و بعد قرن دوم هجري مي روم. زمان به عقب برگشته است، همه چيز رنگ و بوي گذشته را مي دهد. اصلاًً به نظر نمي رسد كه اين محوطه مكاني در زمان حال است.

                                                    نمايي از كاخ دارالاماره در مجموعه مختارنامه

 شهر كوفه چنان خلوت و ساكت است كه حتي تيك تيك عقربه هاي ساعتم را مي شنوم. از كوچه پس كوچه هاي كوفه رد مي شوم. نخل هايي بلند كه سايه اي هر چند ناچيز را تشكيل دادند، ديده مي شود. در خانه هاي كاهگلي به روي مهمان باز است، بدون اين كه خبري از ميزبان باشد. تا اين كه صداهايي از دور به گوشم مي رسد، آهنگ صداها اگر چه آهسته است، ولي به وضوع شنيده مي شود.

 از يك ميدان گاه كوچك عبورمي كنم. از قرار صداها از كاخ دارالاماره مي آيد. اما درچوبي بزرگ اين كاخ بر خلاف ديگر كاخ ها بدون نگهبان است. بنابراين بدون اجازه وارد كاخ مي شوم. ورودي كاخ دارالاماره به شكل گنبدي و طاق هشتي است. نماي بيروني اين كاخ خيلي خاص است و كتبيه هايي به خط كوفي روي ديوارهاي كاخ خودنمايي مي كند. از سوي ديگر دو طرف كاخ به واسطه درختچه هاي كوچك مزين شده است كه وجود اين درختچه ها، جلوه اي اسرارآميز به كاخ داده است. اين فضاي سبز، كاخ را باورپذيرتر كرده است. از لنگه در چوبي بزرگي كه با نقوش مختلف طراحي شده است، عبور مي كنم و داخل محوطه اصلي كاخ مي شوم. داخل كاخ به صورت دالان است و حوض هايي تو در تو و لبريزاز  آب گوارا قرار دارد. روي ديوار هم بيدق هايي كه روي آن با خط كوفي كلماتي نوشته شده، آويزان است، اما اين كلمات چندان قابل فهم نيستند، چرا كه حروف بدون نقطه است.

 قبل از رسيدن به جايگاه شاه بايد از تالار آب نما رد شوم، تالاري كه به شكل گنبدي با ستون هاي سفيد رنگ در وسط كاخ نقش بسته است. در دل اين تالار آب نما نيز دو حوض قهوه اي رنگ كه در وسط آن فواره آب جا گرفته است. از سقف آن نيز لوستري با نقوش بسيار ظريف آويزان است.

                                           نمايي از تالار آب نما در كاخ دارالاماره در مجوعه مختارنامه

از قرار در كوفه يك آب روان جاري بود، به همين دليل در كاخ حوض هاي مختلفي درست كردند تا اين آب وارد اين حوض ها شود و براي استفاده روزمره از اين آب استفاده كنند. اين توضيح را "مجيد علي اسلام"، مدير صحنه مي دهد. وي در زمان فيلمبرداري كنترل تمام اجزاي صحنه را بر عهده دارد.

وي اشاره مي كند: ما سعي كرديم در اين كار به تاريخ وفادار باشيم، اما از زيباشناسي نيز در كار بهره برديم. البته در اين كاخ حكومت هفت حاكم را با سلايق خاص خودشان نشان مي دهيم. به عنوان نمونه در زمان ابن زياد پرده هاي طلايي با يراق هايي از طلا آويزان بود يا رنگ پرده ها قرمز بود، اما حاكم ديگر بر اساس سليقه خود اين جا را تغيير مي دهد، حتي نوشته هاي كتبيه ها نيز تغيير مي كرد. در اين ميان ساده ترين دكور مربوط به زمان مختار است.

بعد از صحبت با مدير صحنه وارد قسمت شاه نشيني كه در قسمت انتهاي كاخ قرار دارد، مي شوم. پرده اي بزرگ به رنگ سبز كه روي آن آيه "يا لسارت الحسين" به خط كوفي حك شده، خودنمايي مي كند. اين پرده بر اساس تفكر مختار كه حس خونخواهي نسبت به قاتلان امام حسين (ع) داشت، نصب شده است. افرادي با لباس هايي با رنگ تيره كه روي آن زره پوشيده و شمشيرهايشان را بر كمر بستند، نشسته اند. فضاي شاه نشيني خيلي ساده است و يك صندلي بزرگ كه روكش آن سبز است در بالاي پله ها است و چهار مبلمان ديگر داخل فضاي شاه نشيني است، اما از تجملاتي كه در ميان حاكمان معمول است، خبري نيست. از سوي ديگر مختار هم در ميان جمعيت ديده نمي شود. 

                                                نمايي از جايگاه شاهنشاهي در كاخ دارالاماره

 پلكاني از سمت راست و چپ هم منتهي به قسمت اندروني مي شود. در اندروني كه دور تا دور طبقه بالاي كاخ را در سيطره خود در آورده، نيز تخت شاهنشاهي ديده مي شود. اما اين اندروني برخلاف كاخ هاي ديگر تاريك است، حتي چراغ هاي پيه سوز كه از جنس برنج هستند و دو جايگاه براي روشن كردن مشعل هايش وجود دارد، خاموش است، انگار پاي جنبده اي تا به حال به اين قسمت نرسيده است. تنها صداي جيرجيرك ها سكوت اين فضا را شكسته است. ناگهان صداهاي فرياد مردي به گوش مي رسد. صداي مرد سياه چرده اي است كه پيراهني به رنگ مشكي با راه راه هاي قرمز به تن دارد. اين صداي "خولي" يكي از قاتلان امام حسين (ع) است كه به گوش مي رسد كه فريادهايي عليه مختار و دولتش مي كشد. "بن كامل" كه "عنايت شفيعي" اين نقش را بازي مي كند و يكي از ياران مختار است، به همراه سربازانش خولي را براي اجراي حكم مي برد.

كات!

داوود ميرباقري، با گفتن اين كلمه، ضبط اين سكانس را قطع مي كند و رو به "صدرالدين حجازي" ايفاگر نقش خولي، مي گويد: هيجان تو براي اين صحنه كم است، بايد با هيجان بيشتري كلمات را بگوييد.

"جمشيد خندان"، منشي صحنه در توضيح بيشتر اين صحنه توضيح مي دهد: خولي فردي است كه در شهادت امام حسين نقش داشته است، حتي گفته اند كه بعد از شهادت امام حسين، خولي سر بريده امام حسين را مي دزد كه بابت آن جايزه بگيرد و اشاره كردند كه وي سر امام را در كوفه مي چرخاند و نمايش مي دهد. خولي دو همسر داشت كه يكي كوفي و شيعه و ديگري شامي، اما با گرايش هاي متفاوت است.

 ميرباقري هم پس از آن كه نكات لازم را به صدرالدين حجازي گوشزد مي كند، سه پايه دوربين روي ريل تراولينگ قرار مي گيرد و عظيم جوانروح، مدير فيلمبرداري پشت دوربين و ضبط مجدداً شروع مي شود، اما ميرباقري به راحتي OK  نمي دهد و ضبط اين صحنه چندين بار گرفته مي شود.

 نمايي از دستگيري خولي در مجموعه مختارنامه

در فاصله بين پلان ها فرصتي پيدا مي كنم كه گفت وگوي كوتاهي با "ايرج شهزادي"، صدابرداري و "عظيم جوانروح"، مدير فيلمبرداري، "عنايت شفيعي"، بازيگر نقش "ابن كامل" (يار مختار) داشته باشم.

وي در پاسخ به اين سوال كه آيا صداي جيرجيرك ها شما را در امر صدابرداري اين مجموعه دچار مشكل نمي كند، مي گويد: هر لوكيشني خاصيت خودش را دارد. در يك صحنه ممكن است صداي جيرجيرك ها اذيت كند و در صحنه اي ديگر صداي كاميون ها. مشكلات متنوع است. براي صداي جيرجيرك ها هم ما سمپاشي مي كنيم، حتي گاهي اوقات شده كه بچه ها جيرجيرك ها را با دست شان مي گيرند و آن را شكار مي كنند. البته ما در اين كار از چند زاويه صدابرداري مي كنيم تا دچار مشكل نشويم.

وي اشاره مي كند: صدابرداري كارهاي تاريخي با كارهاي روز تفاوت زيادي دارد. به عنوان نمونه شنيدن صداي اره برقي در سريال يا فيلم هاي اجتماعي كه صحنه بيرون را نشان مي دهيم، قابل قبول است، ولي در مجموعه هاي تاريخي اين طور نيست. البته كارهاي تاريخي از جذابيت خاصي برخوردار است. در اين كار حضور ميرباقري، كارگردان و همكاري يك گروه خيلي خوب جذابيت دارد.

"عظيم جوانروح"، مدير فيلمبرداري در پاسخ به اين سوال كه با توجه به اين كه پلان حركتي در اين مجموعه زياد است، چه كمكي به شما مي كند، مي گويد: حركت اگر به محتوا كمك كند، مسلماً تاثيرگذار است. هر صحنه اي ميزانس خاص خودش را دارد و هرسكانس يا شخصيتي يك نوع حركت دارد. به عنوان نمونه برخي از سكانس ها حركات دوار دارد. البته بايد ديد كه اين حركات جا افتاده است يا خير. در اين مجموعه اين اتفاق افتاده است. در كل ما حركات ثابت و دوار داريم. همچنين تعدد شخصيت ها و... در اين مساله دخيل است.

وي مي افزايد: در اين كار افرادي همچون شاه ابراهيمي، فتوحي نيا، اسكندري، ولدبيگي و در راس ميرباقري است كه به كار خود وارد هستند. هر يك از اين افراد در طول كار نظريات خود را مي دهند. البته بايد اشاره كنم كه در اين كار بالاي 80 درصد از آن چيزي كه مي خواستم، پياده شده است. مابقي آن نيز مربوط به عدم امكانات مدرن براي فيلمبرداري در ايران است.

"عنايت شفيعي" نيز درباره اين كار اشاره مي كند: در اين مجموعه من فيلمنامه را نخواندم، بلكه با تمام وجودم كاراكترم را حس كردم. من با روحيه و قلم ايشان آشنايي دارم و مي دانم تمام انرژي خود را صرف كار كردند. براي من كار با ميرباقري مثل مريد و مراد است.

وي خاطر نشان مي سازد: در اين مجموعه نقش "ابن كامل" را بازي مي كنم كه فردي عرب است واز ياران مختار. در واقع مختار در تمام عمليات ها از دو يار خود (ابن كامل و كيان) كه دستان او محسوب مي شود، كمك مي گيرد. ابن كامل سرشار از كينه نسبت به قاتلان دليران كربلا است و قصد دارد تا جان در بدن دارد با آن ها مبارزه كند.

وي در ادامه مي افزايد: ما با نقش هايم زندگي مي كنيم. در واقع يك نوع زندگي كردن جاي ديگري است. بنابراين چون عشق است، با مشكلات برخورد خواهيم كرد و سختي كار را احساس نمي كنيم.

بعد از گفتگو با شفيعي، در حالي كه گروه مشغول فيلمبرداري مي شوند، از يكي از درهاي فرعي كاخ خارج مي شوم. اين در يك پل ارتباطي با بيرون از كاخ و زندان دارد. اين زندان به شكل گنبدي كاهگلي است و دور تا دور آن شيارهايي عميقي قرار دارد كه طبق داستان با گل و لاي پر مي شود تا زندانيان فرار نكند، تنها راه فرار يك پل چوبي است كه به كاخ امتداد دارد.

 پلكاني نيز در كنار اين زندان گنبدي شكل وجود دارد كه منتهي به بالاي اين گنبد مي شود. در بالاي گنبد حفره اي به شكل دايره است كه از بالا وقتي نگاه مي كني سياه چال بزرگي ديده مي شود كه ارتفاع آن به حدود هشت متر مي رسد. 

مجموعه مختار نامه

در داخل زندان فرد مسني روي داربست در كنار چند جوان مشغول فضا سازي داخل زندان هستند. اين فرد كسي نيست جز "صالح پناهي".

وي يكي از قديمي ترين دكوارتورهاي ايران است كه در كارهايي همچون: اصحاب كهف، حضرت مريم  و... حضور داشته است. وقتي با او صحبت مي كنم يادي از گذشته ها مي كند. به تئاتر لاله زار و نصر كه هنوز وقتي از كنارتئاتر نصر رد مي شود، گريه اش مي گيرد.

وي مي گويد: در كار دكوراتوري تجربه و تخصص بايد در كنار هم قرار بگيرد تا كار به نحو مطلوبي انجام شود. براي فضاسازي زندان پنج نفر مشغول به كار هستند. البته لوكيشن هاي دارالاماره و مسجد نسبت به تمام دكورها مشكل تر بود.

وي درباره معماري اين زندان كه در ظاهر به شكل گنبد است، مي افزايد: هر زنداني، معماري خاص خودش را دارد. ما به عنوان يك مجري سعي مي كنيم تا آن چه را كه طراحان از ما مي خواهند، اجرا كنيم.

بعد از صحبت با صالحي سري به داخل كاخ مي زنم و از آن جا كه صدرالدين حجازي كه نقش خولي را بازي مي كند، مشغول استراحت است، فرصت را غنيمت مي شمارم و گفتگويي انجام مي دهم.

وي درباره پذيرش بازي در اين مجموعه مي گويد: من هميشه  كارهاي ميرباقري چشم بسته مي پذيرم، چرا كه به كارهايش اعتقاد دارم. البته در كار امام علي (ع) قرار بود، بازي كنم كه متاسفانه نشد. اما آخرين فعاليت من با ايشان براي نمايش دندون طلا بود. ايشان با وسواس زياد كار را دنبال مي كنند. البته زماني كه پيشنهاد بازي در اين مجموعه را به من دادند، اشاره داشتند در نوشتن كاراكتر تو مرتب براي بازي اين نقش به ذهنم مي آمدي.

وي مي افزايد: خودم نيز در ارتباط با نقش خولي كه از قاتلين كربلاء است، تحقيقاتي كردم و منابعي كه آقاي ميرباقري از آن استفاده كرده بودند را مطالعه كردم.

بعد از صحبت با حجازي نگاهم به اصغري، دستيار دوم كارگردان اين مجموعه جلب مي شود كه با تلفن همراه خود مشغول چك كردن آيه هاي واژه هاي عربي با رسوليان، محقق و مشاور اين مجموعه است. وي كه مسوول جمع آوري هنروران اين مجموعه است، مي گويد: معمولاً هنروران در اكثر كارهاي تاريخي تكراري هستند و از همان آدم هاي قبلي استفاده مي شود، اما آقاي ميرباقري روي انتخاب اين هنروران حساس بودند، حتي سال گذشته كار را به مدت دو روز تعطيل كردند.  من نيز فكري به ذهنم رسيد و به آقاي فتحي در خانه سينما پيشنهاد دادم تا با پخش تراكت هايي از افراد علاقمند براي هنروران اين مجموعه دعوت كنيم. البته بدلكاران قديمي هستند، ولي متاسفانه معدل ميانگين سني آن ها چهل سال است.

وي افزود: ما به باشگاه هاي رزمي نيز مراجعه كرديم و تعداد ديگري از جوانان را جذب اين حرفه كرديم و آموزش سواركاري و شمشيرزني داديم.

"محمود غلامي"، مدير توليد نيزاشاره مي كند: اين سريال به همت سيما فيلم در معاونت سيما و مديران سيما فيلم راه اندازي شده است. با توجه به بودجه كلان و تجربه بي نظير در ايران اين مجموعه جلوي دوربين رفته است كه اين ناشي از فرهنگ و شعور بالاي مديران قبلي و فعلي است كه اين مجموعه با كيفيت بالا به اتمام برسد.

بعد از صحبت با اصغري، لوكيشن مجموعه مختارنامه را ترك كردم.

عوامل اين مجموعه عبارت اند از:

 نويسنده و كارگردان : داود ميرباقري ، نويسندگان اوليه : حسن ميرباقري و محمد بيرانوند، مشاور كار گردان و طراح جلوه هاي ويژه گريم :عبد ا... اسكندري، مدير توليد: محمود غلامي ، جانشين توليد: بهرام صابري، مدير فيلمبرداري: عظيم جوانروح ، مدير هنري و طراح جلوه هاي ويژه ميداني: سيد محسن شاه ابراهيمي، طراح صحنه: جليل فتوحي نيا، طراح چهره پردازي : مسعود ولد بيگي، طراح لباس: آذر محمدي، صدا بردار : ايرج شهزادي ، برنامه ريز: مسعود ميمّي، تدوين‌گر: مهدي حسيني‌وند ، دستيار اول كارگردان: يعقوب غفاري، منشي صحنه : جمشيد خندان، عكاس : مسعود پاكدل ،مربي سوار كاري: احمد نمازي، مدير تداركات: مقصود ميرهاشمي، مشاور و ناظر كيفي : مجيد رضا بالا ، محقق تاريخ اسلام: حجه الاسلام رسول جعفريان، مدير روابط عمومي: رضا استادي ، مشاور تهيه: حسين صابري ، تهيه كننده: محمود فلاح
محصول: سيما فيلم ( 1383 ـ 1385 )

گفتني است تدوين همزمان اين سريال توسط «مهدي حسيني‌وند» از ابتداي خرداد ماه 84 آغاز شده است.

در اين سريال بازيگران مختلفي ايفاي نقش مي‌كنند كه از ميان آنها مي‌توان به فريبرز عرب‌نيا،رضا رويگري،عنايت شفيعي، فرهاد اصلاني، ژاله علو، فريبا كوثري، نسرين مقانلو، پرويز پورحسيني، مهدي فخيم زاده و... اشاره كرد.

کد خبر 235741

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha