به گزارش خبرنگار مهر، آزادگان هویت مقاومت اسلامی در برابر دشمن هستند. مقاومت و پایداری رزمندگان اسلام در دوران اسارت و تحمل شکنجه های رژیم عراقبه قدری حیرت انگیز است که به این راحتی نمی توان تصور کرد یک انسان چنین تحملی داشته باشد. نسلی که در اوج دوران جوان خود وارد جنگ شدند و بهترین روزهای عمر خود را در سلول های تاریک و زیر شکنجه های عراقی ها سپری کردند ولی لحظه ای از آرمان های خود کوتاه نیامدند.
حسین ربیعی، عضو دو دوره شورای اسلامی شهر گرگان، در اسفند سال 64 برای دفاع از تسخیر فاو در عملیات والفجر 8 به جبهه اعزام شد و در همان عملیات به اسارت رژیم بعثی عراق در آمد. شنیدن خاطره اسارت آن هم از زبان یک عضو شورای شهر برای هر شهروندی جذابیت دارد. از ربیعی خواستیم تا بیشتر از دوران اسارت بگوید. این که چگونه دستگیر شد، چه دید و آن زمان چند سال داشت.
حسین ربیعی در گفتگو با خبرنگار از خاطرات عملیات والفجر 8 را توضیح داد. علمیاتی که به گفته خود ربیعی جزو عملیات های بی نظیر نظامی دنیا بود و در آن منطقه نبردهای سنگینی انجام شد. به گفته وی، اطراف منطقه همه آب بود و نبرد سنگینی را انجام می دادند. برای عملیات پدافند باید راهی را به طول شش کیلومتر در آب طی می کردند. بعد از نبرد سنگین آتش فروکش کرد و قرار بود شب بعد برگردند ولی دشمن آن هها را دور زد و در محاصره قرار گرفتند. نبرد سنگینی شروع شد و مهمات هم تمام شد. تعداد زیادی از بچه های ما علی رغم مقاومت زیاد شهید شدند و بقیه هم زخمی و اسیر شدند و کلا منطقه در 22 اسفند سال 64 سقوط کرد.
عید نوروز را استخبارات عراق بودیم
ربیعی گفت: بعد از اینکه دشمن بچه ها را محاصره کرد تعدای از بچه های مجروح به بیمارستان منتقل شدند ، من نیز با شهید حسینی نژاد که از قائمشهر بود راهی بیمارستان شدیم. شهید حسینی نژاد پایش تیر خورده بود و منم هم ترکش خورده بودم. بعد از چند روز هم برای بازجویی ما را به ساختمان اطلاعات بغداد منتقل کردند . عید نوروز در استخبارات عراق بودیم.
وی ادامه داد: در دژبانی عراق که ساختمان های بلند با حصارهای پانزده متری داشت چشم های مارا بستند و مارا به سمت رمادیه اردوگاه اسرا بردند . ما از زیر چشم نگاه می کردیم و به همان ساختمان های بلند رسیدیم. آنجا عراقی ها با کابل ها آماده ی پذیرایی از ما شدند.
وی با بیان این که در شکنجه ها آن ها به دنبال اطلاعاتی همچون تعداد بچه ها، میزان اسلحه و مهمات ، نوع غذاهایی که در جبهه می خوردیم بودند، افزود: بچه ها هر چه می گفتند عراقی ها کتک می زدند. چون رسم بازجویی است که چه راست و چه دروغ بگویی بازهم کتک میخوری اما ترفند بچه ها همان اطلاعات ندادن بود.
در تونل مرگ تا حد مرگ بچه ها را می زدند
این آزاده ی گلستانی درباره جنایاتی که دید، گفت: اسرا را در راهی که تونل مرگ نام داشت از وسط عراقی ها رد می کردند و بچه ها را در حد مرگ با کابل می زدند طوریکه بچه ها با طی کردن این راه ، خون آلود می شدند.
وی ادامه داد: یک بار در استخبارات یکی از بچه ها را در حدی زدند که فلج شد ، ولی خیلی جالب بود که در تابستان می توانست راه برود اما در زمستان فلج بود.
ربیعی اضافه کرد: روزی در تونل مرگ ، با ضربه های کابل پوست صورت یکی از اسرا کنده شد ، بطوریکه دیگر صورتش قدرت رویش ریش نداشت به همین خاطر بچه ها سعی می کردند دست خود را برروی سروصورت بگذارند تا به سرشان صدمه نخورد.
ربیعی هنوز سلول های دونیم دردو ونیم، خوابیدن به شکل کتابی وبهترین غذای عراقی ها ،غذای آب پیاز که ازگوشت فاسد استرالیا بود را بیاد دارد و گفت: من چهار سال ونیم در اسارت بودم اما زمان اسارت 4 ساله یا 10ساله ندارد، زیرا همه ی بچه ها وضعیت روحی بدی داشتند وعراقی ها با هربهانه اذیت می کردند.
توسل به ائمه اطهار دوران سخت اسارت را آسان می کرد
این آزاده ی گلستانی زیبایی های دوران اسارت را حال معنوی بچه ها با متوسل شدن به ائمه ی اطهار دانست و افزود: زمانی اجرای مراسم مذهبی در اردوگاه ممنوع بود اما بعد از بازدید صلیب سرخ از اردوگاه ، بچه ها دعا ونماز جماعت می خواندند و وضعیت بهتر شده بود اما باید یاد آورشد که اسارت ، اسارت است.
وی ادامه داد: باید توجه داشت که گریه ی یک اسیر از درد کابل واسارت نشانه ی ضعف است اما اشک بچه ها در دعای توسل نقطه ی قوت اسارت بوده است.
ربیعی گفت: بعد از بهتر شدن شرایط با آمدن صلیب سرخ به ما ماهانه حقوق می دادند که با توجه به میزان آن هزینه ی یک بار چای شیرین یا هزینه ی اصلاح صورت بچه ها تامین می شد. حتی کتاب و قرآن آوردند و در کل وضعیت نسبت به قبل بهتر شده بود.
وی افزود: با توجه به اینکه اسم بچه ها در لیست صلیب سرخ نوشته شد ، عراقی ها دیگر نتوانستند مثل قبل در حد مرگ شکنجه کنند چون باید به صلیب سرخ پاسخگو می شدند هرچند عراقی ها به دنبال بهانه می گشتند و همچنان شکنجه می کردند.
تقابل فرهنگ غرب و فرهنگ دفاع مقدس
این آزاده گلستانی در باره فرهنگ سازی دفاع مقدس گفت: فرهنگ امروز با فرهنگ بیست سال پیش متفاوت شده . از یک سو نفوذ فرهنگی رسانه های غربی داریم و از سوی دیگر فضای معنوی جنگ و ایثار گری که تمام شده است. این تقابل جامعه را به سمت مسائل مادی سوق داده است.
وی افزود: اگر آن زمان رقابتی برای رفتن بر روی مین بود امروزه رقابت برای مادیات، رفاه و پست و مقام است. نه اینکه تماما این باشد اما رویکرد جامعه به این سمت رفته که از فضای فرهنگ جهانی تاثیر زیادی گرفته. رسانه های ما نیز برای کمتر شدن توجه جوانان به برنامه های غربی بالتبع برای مقابله با رسانه ی غربی فضا را باز کردند و شاید علت چند گانگی ها که در جامعه می بینیم همین باشد.
ربیعی ضمن اشاره به اینکه خاطرات هر رزمنده برای خود یک کتاب است و نباید به 4 یا5 فیلم در زمینه ی دفاع مقدس اکتفا کرد، بیان کرد: نیاز است واقعیت های جنگ و اسارت را به تصویر کشید، باید فیلم هایی شبیه به کیفیت یوسف پیامبر در زمینه ی دفاع مقدس ساخته شود. متاسفانه بیشتر فیلم های رسانه حالت خاله زنکی گرفته و آموزشی در آن نیست وما باید شبکه ای رسانه ای فقط در حوزه دفاع مقدس داشته باشیم.
ربیعی تفاوت جوانان دیروز با امروز را درمیدان نبرد و امتحان دانست و بیان کرد: ما جوانان دوره ی طاغوت بودیم اما الان زمان اسلام است. ما بخاطر شرایط جنگ و تجاوز به سرزمینمان در جبهه ها جنگیدیم و گرنه کسی دنبال جنگ نبود. درکل می توان گفت که ذات جنگ قشنگ نیست مگر زمانی که دفاع کنی وآن وقت مقدس است.
وی افزود: ما باید درس بگیریم که دشمن همیشه دشمن خواهد بود و بر ما رحم نمی کند، ما اگر ضعیف باشیم همان بلایی که سر سوریه وعراق آوردند ، سر ما نیز خواهند آورد.
رسالت همه جوانان حفاظت از تمامیت ارضی کشور است
وی رسالت جوانان وهمه جامعه را با هر دیدگاه سیاسی ،قومی ، زبان را در دست به دست هم دادن و دفاع از مملکت دانست و گفت: همانطور که مشهود است مسئولان نیز برای قوی شدن و قوی ماندن باید تلاش کنند.
ربیعی با توجه به اینکه خود سخنگوی شورای شهر استان است درباره ی رسالت خود و مسئولین دیگر گفت: با توجه به برنامه های توطعه گران، تلاش برای قوی ماندن یکی از برنامه های مهم هر مسئول است. از طرفی رسالت مسئولین این است که در سایر زمینه های اجتماعی ،اقتصادی و اجتماعی نیز قوی باشند.
وی ادامه داد: مسئولین با حل مشکلات اجتماعی واقتصادی باید بتوانند به مردم اعتماد بدهند تا مردم نیز به مسئولین اعتماد کنند. مردم در زمانی که جنگ بود جز نفت چیزی نداشتند و با نفت زندگی می کردند. اما باز هم در آن شرایط از نوجوان تا جوان خود را به جنگ می فرستادند چون به این باور رسیده بودند که مملکت دست امام ومسئولین دلسوز است.
حسین ربیعی درباره ی تکلیف مسئولین افزود: باید کاری کنیم که مردم بیشتر اعتماد پیدا کنند و بدانند که کسانی که پشت میز نشستند آدمهای سالمی هستند وبه دنبال مسائل شخصی نیستند. چون اگر غیر از این باشد ، آفت انقلاب خواهد شد و ما باید سعی کنیم که این آفت وجود نداشته باشد ولی متاسفانه کم و بیش وجود دارد.
وی در پایان ضمن اشاره به اقتصاد مقاومتی اضافه کرد: کمترین مصرف ، بیشترین تولید و راه اندازی چرخ تولید واشتغال باید دغدغه ی هر مسئول باشد زیرا اگر روزی حضور در جبهه جهاد بود ، امروز ایجاد اشتغال جهاد است.
وی افزود: خانواده های شهدا و ایثارگر ضربه هایی که رژیم بعثی عراق به عزیزانشان زده است را شاید روزی ببخشد اما از کسانی که پشت میزهستند و دردی از جامعه برنمی دارند را نخواهند بخشید و باید گفت که عدم تکلیف مسئولیت یک مسئول با جنایت عراقی هیچ فرقی ندارد.
نظر شما