به گزارش خبرنگار مهر، باز آمد بوی ماه مدرسه؛ بوی شادیهای ناب. اولین روز از پاییز. صبح که از خانه بیرون بروی باز چهره های کوچولوی خواب آلوده ای را می توانی ببینی که پشت سر مادر و پدرها راه می روند با کیفهایی که یا رنگ و بوی باربی دارد یا شرک و مرد عنکبوتی.
امپراطورهای رسانه ای که نه تنها صفحه های تلویزیون را اشغال کرده اند وخود را در دل بچه ها جا کرده بلکه روی کیف و کتاب و مداد و پاک کن هم جاخوش کرده اند تا دیگر خاطره های دوران کودکی ما با کلاس اولیهای حالا فرق کند. چشمان خوابی که در قاب مقنعه سفید تور توری به شیشه ماشین چسبیده است نظرت را جلب می کند و کیف صورتی که عکس بزرگ باربی با همان موهای طلایی بر روی آن نقش بسته.
انگار بابا لنگ درازها حالا در نقش باربی های قد بلند برای بچه ها مادری می کنند تا این روز برای هر کسی هزاران معنی داشته باشد اما تمام اینها یک معنی مشترک می دهد، ورود لوازم التحریر فانتزی به دنیای کودکانه دانش آموزان، و این یعنی یک هشدار.
اما وقتی اول مهر باشد ،یعنی بوی دفتر و کتاب های نو، یعنی پاکن صورتی، مداد و مداد رنگی و بوی سیب و نان و پنیر که حالا با فانتزی شدن لوازم التحریر آنها هم تغییر یافته اند و تبدیل شده اند به چیپس و پفک .شاید آن سادگیهای گذشته خیلی وقت است از کیفهای بچه ها رخت بر بسته است.
دیگر از مرشد و بچه مرشد، محله برو بيا و مدرسه موشها، خبری نیست حالا دنیای دیجیتالی و لوازم التحریرهایی که از چین و تایلند آورده می شود حس و حال کپل و نارنجی را ندارد.
خلاصه اين روزها از جلوی کتاب فروشی ها که رد مي شوی با حسرت به لوازم التحريرهایی نگاه مي کنی که البته زمان ما هیچکدام از اینها نبود.شاید هم اگر بود تنها جامدادی که داشتیم بافه ای بود که مادربزرگ قلاب زده بود.
ياد همه خاطرات سبز فصل زرد بخير،حالا اول مهر ،بوی کاغذ کاهی دیگر نمی آید. حالا سالهاست بوی خاطراتمان عوض شده ،بوی مداد رنگی ،دفتر نقاشی های فيلی.
انگار سالهاست که ديگر ۷ ساله نيستیم.
اصلا انگار مرغ همسایه همیشه برای ما غاز بوده چون حتی اگر برای مقایسه هم باشد همین بچه ها وقتی که بزرگتر می شوند و قدرت انتخاب هم پیدا می کنند هرگز کیف خود را با لوازم التحریر دارا و سارا پر نمی کنند.
البته این را می توانی در ویترین فروشگاهها هم مشاهده کنی صاحبان فروشگاهها چه کوچک و چه بزرگ ترجیح می دهند که لوازم التحریری توی ویترین هایشان بدرخشد که فروش بیشتری داشته باشد. آن موقع است که وقتی این کاراکترها به بچه ها لبخند می زنند؛ می شوند جایگزین دارا و سارایی که حتی اگر بخندند کمرنگتر از آن است که بچه ها را به وجد آورد.
رئیس اتحادیه صنف کتاب و لوازم التحریر استان اصفهان در گفتگو با خبرنگار مهر، با گلایه از اینکه بسیاری از معلمان، دانش آموزان را ملزم یا تشویق به خرید لوازم التحریر خارجی می کنند، ادامه داد: اینکه چرا این اقدام از سوی معلمین صورت می گیرد را باید از خود آنها پرسید.
وی در ادامه گفت: این وضعیت در حالی است که کیفیت لوازم التحریر ایرانی با کیفیت لوازم التحریر خارجی برابری می کند.
جای شکایت هم نیست وقتی نتوانسته ایم برای کودکانمان دارا و سارایی بسازیم که دوستش داشته باشند و به داشته هایمان افتخار کنیم مجبوریم به کیفها جامدادی و قلمهایی دل خوش کنیم که عکس جومونگ روی آن است.
حالا از آنهمه تبلیغی که برای عروسکهای وطنی شده جز تارو پودی پوسیده باقی نمانده است حالا بازار لوازم التحریر آنقدر از باربی های رنگارنگ پر شده که یکه تاز میدان رقابت شده اند .بعید هم به نظر نمی رسد چون خیلی عادی است که بچه ها چیزی را دوست داشته باشند که از آن لذت برده و چشم نوازتر است.
مشتریان این لوازم معتقدند جذابیت، تنوع، کیفیت و قیمت این اجناس در مقایسه با لوازم التحریر ایرانی که کیفیت و کمیت کمتری دارند باعث روی آوردن به آنها شده است.
بماند که ما مردم را برای خرید کالای غیر ایرانی سرزنش می کنیم و می گوییم دارا و سارا بخرید تا با ارزشها و فرهنگ ما منطق باشد اما برای جلب مشتری کاری نکرده ایم.
گویی خون لوازم التحریرهای کشورهای غربی یا همین سرزمین چشم بادامی ها به دلیل رنگارنگ و متنوع بودن و به دلیل اینکه با نازلترین قیمت به دست مشتری می رسد، می تواند پررنگتر باشد.
محمود حسینی تولید کننده نوشت افزار در این مورد اعتقاد دارد ؛جذابیت و رنگارنگی و تنوع حرف اول را می زند وقتی که کالاهای ایرانی خریدار ندارد او هم ترجیح می دهد چیزی را بیاورد که بچه ها دوست داشته باشند و عکس شرک یا مرد عنکبوتی داشته باشد. حتی خانمی آمده بود که ست کامل از لوازم التحریری می خواست که عکس مرد عنکبوتی داشته باشد و من مجبور شدم از جاهای مختلف تهیه کنم برای آن خانم فرقی نداشت قیمتش کم شود یا زیاد فقط می خواست همه سِت آنها را داشته باشد تا بچه اش را برای رفتن به مدرسه تشویق کند خیلی ها می آیند و این نوع لوازم التحریر را از من می خواهند من هم چیزی را می آورم که برایم سود داشته باشد وگرنه باید بی خیال کاسبی بشوم.
به گفته او شاید تنها 20 الی 30 درصد واردات کالاهای خارجی به صورت قانونی وارد کشور شود و در حدود 80 درصد آن غیر قانونی یا قاچاق است.
این در حالی است که بازار در دست چینی هاست از لوازم التحریر باربی یا شرک یا هر کدام از عکسهایی که بچه ها در خیالشان با آن زندگی می کنند. انگار چشم بادامیها بهتر از خود ما یاد گرفته اند که ذائقه دانش آموزان ما به چه شکل است.این را می توانی در گفنه های فروشنده دیگری هم به خوبی متوجه شوی.
به قول او وقتی چین می تواند به بهترین شکل دل بچه ها و خانواده ها را در اول مهر بدست بیاورد ما کجای کاریم.تمام لوازمی که در فروشگاه محسن است چینی است حتی یک قلم جنس ایرانی هم ندارد.
طرز چیدمان مغازه اش به شکلی است که می توانی به راحتی روی جلد رنگارنگ لوازم التحریرها را ببینی انگار کف فروشگاهش را با کاشی های کاغذ رنگی پوشانده اند و شاید همین جذابیت باعث شده شلوغ باشد. اکثر لوازمی را که تهیه می کند از دبی می آورد. با خنده می گوید: بالاخره یک جوری ردشون می کنیم.
به گفته این جوان بازاری تنها کشورهایی مثل عراق، افغانستان و پاکستان هستند که مهمترین وارد کنندگان لوازم التحریر ایرانی هستند. خود ایرانیها لوازم التحریری را انتخاب می کنند که رنگ و لعاب مشتری پسندتری دارند.
در عین حال به گفته نصر که خودش معلم است و همواره به بچه ها هم توصیه می کند لوازم التحریرهایی را انتخاب کنند که هم از لحاظ بهداشتی و هم از لحاظ فرهنگی به ما بخورد اما به گفته او باید در خصوص استفاده از کالای ایرانی فرهنگ سازی بیشتر شود.
چیت ساز، رئیس اتحادیه لوازم التحریر در این باره می گوید: با مسئولان آموزش و پرورش و ستاد امر به معروف و نهی از منکر به توافق رسیدیم که از چاپ انیمیشین خارجی بر روی کتب و دفترچه ها خودداری و سعی شود که از تصاویر آثار باستانی یا انیمیشن های ایرانی استفاده شود.
وی همچنین از نشستی که با مسئولان آموزش و پرورش در خصوص متقاعد کردن معلمان و انگیزه دادن به دانش آموزان برای خرید لوازم التحریر ایرانی برگزار شد، خبر داد و اظهار داشت: در این حوزه نیز تلاش های بسیاری انجام شده است. رئیس اتحادیه صنف کتاب و لوازم التحریراستان اصفهان اضافه کرد: در حال حاضر از سوی آموزش و پرورش استان اصفهان بخش نامه ای به تمام نواحی و مدارس ارسال شده که براساس آن از برندهای خارجی استفاده نشود.
از طرفی مردم کالایی را می خرند که ارزان، متنوع و جذاب باشد و به غیر آن کاری ندارند .آنها دلایل خود را برای استقبال از کالاهای ارزانتر کمک به اقتصاد ،همراه با زیبایی آنها عنوان کرده و می گویند؛ این مساله همخوانی بیشتری با ذائقه و میل بچه ها به درس خواندن داشته و شکل جذاب و متنوع آن رغبت دانش آموزان را برای درس خواندن افزایش می دهد.
از سویی دیگر مردم رغبتی برای تهیه لوازم التحریر گران هم ندارد.
در این میان برگزاری نمایشگاه های عرضه مستقیم کالا هم گویی نتوانسته با کالاهایی که معمولا رنگ ایرانی تری به خود گرفته اند دل شهروندان را به دست آورد و بازار را قبضه کند. اما تنها چیزی که حالا حرف اول را می زند تا دل مشتریها را قاپ بزند چشم آنهاست که به هری پاترهای روی جلدهای صدبرگ و 50 برگ مات می شود.
سردی شهروندان برای خرید و عدم استقبال آنان از نمایشگاههایی که هر ساله در تمام نقاط کشور گذاشته می شود هم دیگر نه بوی نایلون نو را دارد و نه نرمي پاككنهاي سفيد و تراشهاي براق را.
شاید باید آنهمه خاطره را کنار گذاشت چون با گذشت روزهایی که مهر مهر بود و همه لوازم التحریر از تجربه مشتركي سخن می گفتند دیگر خبری نیست.
روزهایی که بچه ها با يك جامدادي پارچهاي که پر بود از گلدوزیهای نامنظم هم شاد ميشدند . در آن روز از خودكارهاي چند هزار توماني و دفترچههاي 200 برگ سيمي و خودکار استدلر خبری نبود در عوض می توانستی با چند تا اسکناس دفترهای کاهی بخری که از بوی آن سالها خاطره داشته باشی و با همان چند تا اسکناس چند خانواده برای اول مهر نونوار می شدند.
اما حالا خانواده ها براي شكل دادن به خاطرات شيرين روزهاي مدرسه فرزندانشان با دشواري روبهرو هستند. این روزها با روزهای کودکی ما خیلی فرق می کند وقتی که بوی مهر دیگر مثل گذشته نیست انگار مهر دیگر بوی کاغذ کاهی نمی دهد.
نظر شما