تاكنون مبارزه با تروريست ها و كشاندن صحنه مبارزه به كشورهاي خاورميانه، عدم توانايي كشورهاي منطقه و حكومت نوپاي عراق در مبارزه با گروه هاي تروريستي و همچنين به ثمررساندن خونبهاي نظاميان آمريكايي با پيروزي در جنگ با گروه هاي تندرو از جمله دلايل توجيه واشنگتن براي ادامه حضور در عراق بوده است .
براي همگان آشكار است كه دلايل مطرح شده تنها بخشي از توجيهات واشنگتن مي باشد . اگر نيات آمريكا محصور در عوامل فوق بود، طرح آمريكايي خاورميانه بزرگ و شمال آفريقا ( BMENAI ) در نشست 10 ژوئن 2004 گروه 8،ارايه و به تصويب نمي رسيد . در اين طرح كه ضرورت استقرار دموكراسي در خاورميانه و انجام اصلاحات اقتصادي تاكيد شده است بدون حضور نيروهاي آمريكايي دست نيافتني است .
آمريكا با استفاده از تجارب بدست آمده در دوران جنگ سرد در كشورهايي چون كره جنوبي، ژاپن و آلمان غربي تلاش مي كند زمينه هاي دايمي حضور نظاميان آمريكايي در عراق را فراهم آورد .
" طرح خاورميانه بزرگ " استراتژي كلاني است كه هدف عمده آن بردن خط حمله و مشغول كردن تفكر گروه هاي تندرو در درون سرزمين هاي ملي شان مي باشد .
مشكل عمده اجراي طرح هاي ليبرال دموكراسي در خاورميانه، همانند منازعان جنگ سرد بيش از آنكه فيزيكي يا به عبارتي سخت افزاري باشد، بيشتر انديشه اي و نرم افزاري است و مشكلات نرم افزاري بنا بر تجربه ژاپن و آلمان در درازمدت قابل حل مي باشند . بي شك روح ميليتاريستي و ضد آمريكايي ژاپن و حس ناسيوناليستي آلمان جنگ دوم جهاني با تفكرات و روحيات فعلي مردمان اين كشورها قابل قياس نيستند .
از ديدگاه آمريكايي ها مبارزه با بنيادگرايي بدون اعمال فشار آمريكا و حضور نيروهاي غربي در سطح منطقه امكانپذير نيست . از همين رو شخصيت هايي چون بن لادن و زرقاوي تا زمان اجل طبيعي شان آزاد خواهند بود تا بهانه اي براي حضور طولاني مدت نظاميان آمريكايي در منطقه گردند .
آنچه كه مسلم است استراتژي هاي كلان آمريكا و خواسته هاي هژمونيك ، زمينه برگشت ناوگان ها و نظاميان آمريكايي را از خاورميانه و عراق، منطقي نمي داند و بر همين اساس مقامات آمريكا با زير سوال قرار دادن بافت حكومتي و عملكردي رژيم هاي منطقه، سعي در اصلاح نهادهاي حكومتي با استفاده از منطق جبر را دارند و مبارزه با گروه هاي تندرو صرفا ظاهر مساله براي ماندگاري در عراق است .
نظر شما