مجله مهر: جعفر شهری در کتاب تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم مینویسد: «ظهور علامت را از زمان دیلمیان و موسس تعزیه داری شهدای کربلا، باید دانست و اینکه عده ای در پای نشانهای به راه افتاده ارائه حالت عزا بکنند و آن نشانه نمیتوانست چیزی به جزء بیدقی باشد و پس از چندی بر سر چوب بیدق نیز پیکانی از آهن نصب کردند و رنگ بیدق هایشان هم تماما سیاه که تماما علامت عزادار بودنشان بود.»
شهری مینویسد که بعد از مدتی در ساخت و طراحی علامتها تنوع زیادی ایجاد شد که هر کدام برای خود زیبایی داشته است، در ابتدا ارهسازها کسانی بودند که کنار ساخت اره از ورقههای پولادین به ساخت علامت هم مشغول شدند که با گذشت زمان به عنوان حرفه اصلی آنها درآمد و بعد هم آهنگرها و چلنگریها با رونق گرفتن حمل علامت در دستههای سینهزنی به خلق این اثر روی آوردند.
یک سال، یک علم
ماجرای ساخت جزء به جزء اجزای علامت و یا همان علم فولادی و بعد سوار کردن آنها به معنای اتمام کار، در گذشته برای هر علامتسازی یک سال وقت میبرد، طوری که علامتسازها بعد از فردای مراسم تاسوعا و عاشورای هر سال شروع به ساخت لم جدید برای ماه محرم سال آینده میکردند. علمهایی که تمام اجزای آن با هنر دست استادکار ساخته میشد و این خود زمان بسیاری نیاز داشت. اما امروز دستگاههای صنعتی ساخت علامت را راحت کردهاند. دیگر خبری از آن دستهای هنرمند و چکش زدنهای ظریف نیست. نقشهای یا کریم، یا حسین، یا علی، یا ابوالفضل با چاپگرهای صنعتی روی ورقههای فولادین ثبت میشوند و استاد کار روی این روند نظارت دارد.
مغازه علامتسازی "حاجی جوادی" یکی از قدیمی ترین علامت سازیهای تهران است که از 40 سال قبل حوالی محرم صدای فولاد و چکش از آن اوج میگیرد. حاج جواد جوادی، استادکار 60 ساله ای است که در نزدیکی چهار راه سیروس این صنعت را زنده نگه داشته است.
آنقدر سر استاد جواد جوادی در این روزها شلوغ است که کمتر فرصت صحبت کردن را دارد و همه را میسپارد به بعد از ماه محرم اما به لطف ساعاتی از وقتش را به ما میدهد تا گفتگویی کوتاه در حین اینکه مشغول به کار در مغازه کوچکش است با او داشته باشیم.
از زمانی میپرسیم که او برای اولین بار روی به این کار آورد که میگوید: من خودم این شغل را یاد گرفتم و استادی نداشتم و از تراشکاری شروع کردم بعد از 2، 3 سال به عشق شروع به ساخت علامت کردم و تا به حال نیز به این حرفه مشغولم، کار علامتسازی کار سختی است و کم تر کسی این کار را انجام میدهد.
حاجی جوادی ادامه میدهد: کار ما از ساخت تک به تک اجزای علامت بعد از هر ماه محرم شروع میشود، ما اینجا کارگاههایی داریم که کارگران با سختی به ساخت اجزاء از شاه تیغ گرفته که اجزای علم را تشکیل میدهد مشغول میشوند تا دیگر جزئیات آن... از پرندههایی که حالت نمادین دارند تا زنگولهها و مابقی اجزا که هر کدام برای خود معنایی دارند.
به ظرافت فولاد
به اطراف مغازه که نگاه میکنیم همه چیز از جنس فولاد است، شاه تیغها روی هم کنار دیوار مغازه به همدیگر تکیه داده اند و زنگولههای کوچک و بزرگ کنار پرندههای اسطوره ای و دستانی فولادین که نشان از دستهای علمدار کربلا دارد برای خود برقی دارند که چشمان هر آدمی را به خود جلب میکند و آیات و اسامی حک شده بر روی آنها هر کدام درون ما را به سوی دشت کربلا میبرند.
استاد حاجی جوادی به وجود علامتی با قدمت 150 سال در مغازه اش اشاره میکند که به امضای شخصی به نام "طاهر" ثبت شده است، علامتی که با دیدن آن جذب زیبایی و سادگی آن میشویم، علمی که حتی فولادهای آن هم با دست ساخته شده است و ذکرهایی چون یا امام غریب، یا امام مظلوم و شعر معروف بازین چه شور است که در خلق عالم است، بازین چه نوحه و چه و عذاب و چه ماتم است با دستان عاشق آن استادکار ناشناخته بر روی تیغههای آن نقش بسته است.
حاجی جوادی از برخورد مردم میگوید از اینکه آنها و شغلشان برای مردم احترام خاصی دارد و آنها را انسانهایی مومن و متدین میشناسند، کسانی که یک سال وقت و زندگی خود را برای ساخت علامتهایی که در ایام تاسوعا و عاشورا نمادی ست از عزاداری عاشقان حسینی در دستهها سینهزنی میگذرانند، علامتهایی که هر کدام از اجزایش از تیغها گرفته شده تا زنگولهها و پرنده هایش حرفی از واقعه کربلا و 72 شهید آن دارند و بیهدف طراحی نشدهاند.
از استاد درباره چگونگی طراحی علامتها قبل از ساخت آنها میپرسیم که برایمان میگوید: ما هنوز از طرحها و الگوهای استادهای قدیمی استفاده میکنیم از استادانی چون محمد اسماعیل، حاج علی و کسانی که در این هنر آثاری از خود به جای گذاشتند، ما آنها بر روی ورقههای فولاد پیاده میکنیم و بعد به تراش دادن و ساختن آنها میپردازیم.
از سماورسازی تا علامت سازی
یکی دیگر از علامت سازهایی را که به غیر حاجی جوادی در حال حاضر در تهران مشغول به کار هستند، میتوان در خیابان مولوی کنار مسجد خندق آباد یافت، خانواده ای که این حرفه را به صورت نسل به نسل به امروز انتقال داده اند، وارد مغازه که میشویم آنجا هم پر ورقههای فولادین از قطعههای کوچک و بزرگ علامتها است و صاحب آن محمود مشهدی حسینی است که حاجی جوادی را هم میشناسد.
از او درباره چگونگی توسعه این حرفه تا به امروز در خانواده اش میپرسیم که میگوید: پدر بزرگم حاج اصغر سماور ساز بود که سال هاست فوت کرده است، او کنار کار سماور سازی به علامتسازی هم مشغول بود پسران او نیز به این حرفه مشغول شدند که الان پسر یکی از آنها در خیابان خراسان علامتسازی دارد و ما نیز در اینجا مشغول به کار هستیم.
او اشاره میکند کار اصلی علامتسازی در اصفهان بوده است و بیشتر آن را استاد کاران اصفهانی انجام میدادند اما بعد از ینکه وجود علامت در مراسم عزاداری و دستههای سینه زنی امام حسین(ع) رونق یافت، در تهران نیز این شغل توسعه یافت و خیلی از آهنگرها شروع به ساخت علامت کردند.
مشهدی حسینی میگوید: در حال حاضر کارعلامت سازی با دستگاههای پرس و به صورت ماشینی انجام میگیرد به خاطر همین سرعت کار بالا رفته و میشود در عرض یک سال علامتهای بیشتری ساخت اما در گذشته برای ساخت تنها یک علم یک سال وقت صرف میشد.
به گفته او هر کدام از علامتهای که علامت سازها میسازند برای خود شناسنامه ای دارند به غیر از امضاء استاد کار آن که بر روی هر کدام از علامتها نوشته میشود برای مثال حک میشود: ساخت حاجی جوادی یا ساخت براردان حسینی، که الگوها با هم کمی فرق دارند گاهی سر تیغههای یکی بلند تر و برای علامت ساز دیگر کوتاه تر است که این تفاوتهایی به همراه میآورد.
او ادامه میدهد: در حال حاضر هم در تهران فقط ما چند مغازه به این کار مشغول هستیم، میتوانم به قدیمیهای این شغل به علامتسازی برادران گل محمدی اشاره کنم که الان به دلیل کهولت سن دیگر این شغل را به صورت جدی و مستمر انجام نمیدهند، خود حاجی جوادی هم از قدیمیهای این شغل است که همه میشناسنش همینطور یکی از افراد خانواده ما یعنی سید جلال رضایی که او هم بیش از 50 سال است که در محله سید اسماعیلی به علامتسازی مشغول است.
سراغ مغازه سید جلال رضایی که میرویم مغازه اش پر از علامتهای بزرگ با تیغههای بلند و خمیده است که آماده تحویل به مشتری است، مشتریها میآیند و میروند از هیئتهایی که هر کدام به دنبال علم جدیدی برای خود هستند، از قیمتش میپرسند ازینکه چند تیغه است، ازینکه چند کیلو وزن دارد و پسران سید جلال پاسخ مشتریها را میدهند، اما خود او به دلیل مشغله زیاد در گفتگو با ما نمینشیند و تنها اجازه میدهد تا از آن همه علامت تازه ساخته شده عکس بگیریم.
از زیر آن همه علامت رد میشویم و دستی روی اسامی حک شده بر آن میکشیم: یاکریم، یاعلی، یافاطمه، یاحسین، یاابوالفضل، یازینب... صدای زنگولههای کوچک و بزرگ آویزان شده بر هر کدام از علامتها زنگ کربلا دارد. گوش که تیز کنید، شما را به سوی سرزمینی میبرد که در سال 61 هجری، قمری قیامی در آن بر پا شد که شعار "هیهات من الذله" از آن برای ما به یادگار ماند.
زهره شریفی
نظر شما