اما این خیابان، هویت خود را از چنارهای سالخورده و بلندش وامدار است. چنارهایی که شاید بعضیهایشان کمی کمر بهسوی آنطرف خیابان خم کرده باشند، اما زیبا و چشمنوازند و چنان خوب سایه میافکنند که پیادهروهای آنجا برای خیلی از پایتختنشینان، تفرجگاهی است که اندکی در آن قدم بزنند و بیتوجه به انبوه خودروهای در هم تنیده، تاریخ شهر را از دیوار خانههای سالخورده و تنه چنارهای کهنش تماشا کنند.
اما چنارها دشمنانی سرسخت دارند. این منظره تلخ، بارها تکرار شده که صبحی از خواب برمیخیزی و به خیابان ولیعصر که میرسی، میبینی یکی دو تا از چنارهایت را سر بریدهاند. شهرداری این روزها به قطع درختها سرعت بخشیده و شهروندان تهرانی، چندین صبح را با تماشای جای تلخِ خالی چنارها آغاز کردهاند. میگویند تنه چنارها پوک شده و راهی جز قطع کردنشان باقی نیست، اما چنارهایی که به سختی هشتاد سال از عمرشان میگذرد و هنوز یک پنجم عمر طبیعیشان را هم سپری نکردهاند، چرا باید چنین فرسوده و پوک شده باشند؟ کارشناسها پاسخ دادهاند که پای درختها بتون شده و ریشهها از تنفس بازماندهاند و درخت میمیرد اگر اطراف تنهاش را پر از بتون کنیم.
میگویند نیمی از چنارهای خیابان ولیعصر بیمار و فرسوده شدهاند و اگر همین روال پیش برود، تا ده سال بعد، درختهای باقیمانده را میشود شمرد. درختهایی که هرچقدر هم مزاحممان باشند در فعالیتهای عمرانی و ساختمانسازی، نباید فراموشمان شود که خیابان ولیعصر، شناسنامه خود را از همین چنارهای مزاحم وامدار است.
تولید: احسان ظهیرالدینی
نویسنده: محسن رخشخورشید
نظر شما