سایت خبری محافل مذهبی «عقیق» گفتگویی خواندنی با «حاج محمدرضا طاهری» مداح اهل بیت(ع) منتشر کرده است. گزیده این گفتگو را بخوانید:
اولین جایی را که در جبهه خواندم در پادگان ابوذر در گیلانغرب بود. آن ایام شروع نوآوریهای حاج آقا منصور بود. سبک «حسین جان» ایشان خیلی محبوب شده بود. ما هم از ایشان یاد گرفته بودیم و به همان روش وقتی میخواندیم بچهها هروله میکردند و سینه میزدند. یادم هست شب اولی که میخواستیم در گردان مقداد برنامه بگیریم، شاید حدود ۱۰ فرمانده در مجلس ما حاضر شدند. ما هم به همان روش خودمان مداحی کردیم ولی صبح روز بعد عذرمان را خواستند! خدا بیامرزد شهید بهمن نجفی که در آن زمان فرمانده گردان ما بود، میگفت مگر اینجا رقاصخانه است که شما میرقصید؟! اولش چون سنم کم بود خیلی بههم ریختم. گفتم چرا اینها نسبت به روضه امام حسین اینطور سخن میگویند ولی بعدها متوجه شدم بههر حال آنها هم حق داشتند. چون نسبت به روش و نیت ما هیچ ذهنیتی نداشتند. در نهایت گفتند هر کسی که میخواهد در گردان بماند، باید تعهد بدهد از این کارها نکند. من هم تعهد ندادم و از گردان رفتم.
صله گرفتن در مجالس هم از زمان حضرات معصومین وجود داشته است، ولی جسارتا میخواهم به آن دسته از عزیزانی که برای رفتن به جلسات نرخ تعیین میکنند، عرض کنم که حضرت ارباب خوب میتواند زندگی نوکرش را اداره کند؛ آقایی که حتی زیر دین دشمنانش نمیماند، زندگی نوکرش را فراموش نخواهد کرد. مناسب این است که عزیزان و سروران خودم شغل مناسبی داشته باشند تا عشقشان با کسب شان قاطی نشود.
صحبت کردن مداحان قبلا هم رسم بوده است و اتفاقا خیلی رسم خوبی است. حضرت آقا هم بر این نکته تاکید کردهاند چراکه گاهی اوقات در زمان مداحی مستمع اثرپذیری بیشتری دارد و آن وقت وظیفه مداح است تا در همان زمان مناسب نکتهای، حدیثی یا پند اخلاقی بگوید تا در ذهن شنونده حک شود. البته باید در این خصوص اندازه نگهداشت و از افراط و تفریط پرهیز کرد. مرحوم دایی ما هم سخنران بودند و هم روضهخوان. اول احکام شرعی میگفتند و بعد روضه میخوانند ولی الان متاسفانه بیان احکام شرعی در هیاتها کمرنگ شده است.
من فقط یکبار حرف حاج آقا منصور ارضی را گوش نکردم و آن هم موقع رفتن به جبهه بود! سنم کم بود و ایشان بهعنوان برادر بزرگتر و دلسوز من مانع میشدند ولی من رفتم. (با خنده) خلاصه برایتان بگویم من در طول این سالها خیلی از محضر ایشان استفاده کردهام. ما بچهمحل حاجآقا بودیم و از همان کودکی با ایشان مانوس بودیم.
خیلی پای منبر ایشان نشستهایم و با روضههای حاجآقا اشک ریختهایم.
یک دورهای ما با یک بنده خدایی مراوده داشتیم و حاج آقا منصور شنیدند و عصبانی شدند. من هم از روی جوانی از این بابت ناراحت شدم. بعد از مدت کوتاهی سریع متوجه شدم که ناراحتی ایشان از سر خیرخواهی و مصلحتاندیشی برای من بوده. عدهای سعی داشتند از این اختلاف پدر و پسری سوءاستفاده کنند. به همین دلیل درست قبل از ماه رمضان گفتم میخواهم بروم مجلس حاج آقا. شب سوم بود و میدانستم اگر بروم ایشان میکروفون را به من نمیدهند. بعضیها هم میگفتند نرو. گفتم میروم چون میخواهم حاجی مرا بشکند. رفتم و اتفاقا حاجی میکروفون به من ندادند. اتفاقا میخواهم بگویم این ادب کردنها خیلی خوب است. آدم گاهی اوقات به پسرش اخم میکند و تحویلش نمیگیرد بهخاطر اینکه به اشتباه نیفتد. عیبی نیست که جوانی غرورش را زیر پا بگذارد و جایی که میبیند اشتباه کرده از بزرگترش عذرخواهی کند.
به اعتقاد من وقتی دو نفر کنار هم سوپرمارکت میزنند اعتقادشان باید این باشد که روزی هر کدامشان دست خداست. اینکه بحث روزی معنوی است، چه ایرادی دارد که مستمع من پیش ایشان برود یا مستمع ایشان پیش من بیاید. خیلی بد است که آدم نگاه منطقهای داشته باشد. مستمع من، هیئت من، این کار آدم را خراب میکند. اینکه مستمع من و آقای هلالی و آقای سازور یکی باشد و بگوییم حرفمان برای رضای خداست، بسیار هم خوب است. باید مراقب باشیم منیتها کار را خراب نکند.
در سبک زندگی یک مداح نباید افراط و تفریط باشد. کسی که وارد تشکیلات امام حسین شد حق ندارد زندگی شاهانه داشته باشد. البته نباید به زن و فرزندانش سخت بگیرد چراکه طبق سفارش ائمه باید رفاه زندگی خانوادهاش را فراهم کند. نخستین دستوری که رسیده این است که باید یک رفاه معمولی و ایدهآل را برای زن و فرزندانمان ایجاد کنیم. نمیشود هم در تشکیلات امام حسین خدمت کرد و هم زندگی شاهانه داشت. اصلا با هم نمیخوانند.
کسانی که ما را به نوکری امام حسین میشناسند انتظار دارند در راهی قدم برداریم که انتهای آن به سیدالشهدا ختم شود. بعضی از آقایان میگویند مگر ائمه زندگی بدی داشتند. امام حسن وضع مالی خوبی داشت. باید به آنها بگوییم هر وقت مثل آن حضرت توانستیم سه بار همه زندگیمان را به مستمندان ببخشیم و دوباره از صفر شروع کنیم آن وقت میتوانیم چنین ادعایی داشته باشیم. درست است؛ ائمه پول داشتند ولی پولشان را در راه خدا خرج میکردند. من به دوستانم گفتهام نباید بگذاریم اختلاف طبقاتی بین ما و مستمع ایجاد شود.
حالا اگر وضع مالیام هم خوب شد، باید زندگی و وسایل رفاهیام طوری باشد که اختلاف طبقاتی بین من و مستمع ایجاد نشود یا در حد متعارف باشد. مردم نباید ما را در ماشین ۳۰۰، ۴۰۰ میلیونی ببینند. چون نوع نگاهشان به ما تغییر میکند. در صورتی که پول درآوردن و خرج کردن خلاف شرع نیست ولی سبک زندگی مداح باید با توجه به همین نکتههای ظریف شکل بگیرد.
نظر شما