اعتماد، سيد محمد جهرمي همراهي با دولت احمدينژاد را از همان ابتداي تشكيل دولت نهم در سال 84 به عنوان وزير كار و امور اجتماعي آغاز كرد و به گفته خود او، در همين چهار سالي كه وزير كار بود، هر سال يكبار استعفا داده؛ چراكه معتقد است احمدينژاد بهطور معمول حرف خود را ميزند. جهرمي در دولت دهم نيز مديرعامل بانك صادرات بود و پس از افشاي فساد اقتصادي از سوي وي، از سمت خود استعفا داد.
شما داماد آقاي ناطقنوري هستيد؟
خيليها ميگويند، اما اين موضوع درست نيست. حتي ميشنوم كه ميگويند من داماد آقاي جنتي هستم، اما بنده نه داماد آقاي جنتي، نه داماد آقاي ناطقنوري و نه داماد مسوولان ديگر در راس كار هستم. من داماد شخصي هستم كه هيچ مسووليت دولتي و حكومتي نداشته و ندارد.
اما اين شايعه وجود دارد كه شما با توجه به اينكه داماد آقاي ناطقنوري هستيد، در سن پايين سمتهاي بالاي دولتي را در اختيار گرفتيد.
آن زمان همه كساني كه مسووليت داشتند، جوان بودند. خيليها در رده سني 20 سال فرمانده تيپهاي مختلف در جنگ شدند. در واقع جوانها بودند كه مسووليت ميگرفتند. ما الان پير شديم، اما آن زمان جوان بوديم و هيچ ارتباط فاميلي و قومي و قبيلهيي نبود، بلكه ارتباط كاري از قبل از انقلاب وجود داشت و برخي بزرگاني كه مسووليت گرفته بودند، نسبت به من شناخت داشتند. قبل از اينكه آقاي ناطقنوري وزير كشور شود، من فرماندار و معاون سياسي بودم.
شما با آقاي ناطقنوري ارتباط خاصي داشتيد؟
بله، از قبل از انقلاب من با آقاي ناطقنوري، آقاي موسوياردبيلي و بزرگان ديگري ارتباط داشتم.
ارتباطتان در چه حد بود؟
ارتباط سياسي، كاري و مذهبي بود. ما رفتوآمد داشتيم و جلسات مستمر براي جذب نيروهاي متدين براي مبارزه با رژيم شاه برگزار ميكرديم. البته من با افراد مختلفي ارتباط داشتم.
بهتر است به مسووليتهاي شما در دولتهاي نهم و دهم برگرديم. گفته ميشود شما مغز متفكر آقاي احمدينژاد بوديد.
اي كاش مغز متفكر بودم كه اينقدر اشتباه نميشد و اينقدر اقتصاد كشور به بيراهه نميرفت.
شما اشتباهها را از طرف خودتان ميدانيد؟
خير، ميگويم اگر من مغز متفكر بودم، اينقدر اعتراض نميكردم. از دولتمردان سوال كنيد در طول جلسات دولت نهم و مجامع تصميمگيري، شايد هيچكس به اندازه من مخالفت، اعتراض يا ارائه نظر نداشت.
اعتراضهاي شما بيشتر در كدام بخشها بود؟
بيشتر در زمينههاي اقتصادي بود و گاهي هم اعتراضهايي نسبت به بخشهاي مختلف سياسي بود. اينكه ميگويند من مغز متفكر آقاي احمدينژاد بودم، اشتباه است، چون با همين نظر ميخواهند بگويند كه احمدينژاد حرف بنده را حداقل گوش كرده، اجرا كرده، پس مقصر اين روند فعلي من هستم.
آقاي احمدينژاد حرف شما را گوش ميكرد يا نميكرد؟
آقاي احمدينژاد به من احترام ميگذاشت اما حرف خودش را ميزد. بنده نسبت به خيلي از مسائل مخالفت داشتم. در زماني كه وزير كار بودم چهار دفعه استعفا دادم كه دو دفعه كتبي بود و يك دفعه علني شد.
استعفاهاي شما براي چه بود؟
يك بخشي مربوط به ناهماهنگي تيم اقتصادي دولت بود. همچنين واردات و صادرات كشور بايد با مسائل كلان كشور هماهنگ ميشد كه هماهنگ نبود. واردات بيرويه كالاها داشت به بخش توليد و اشتغال ضربه ميزد.
شما در چه سالي استعفا داديد؟
در سالهاي 85، 86، 87 و 88.
يعني در اين چهار سالي كه وزير بوديد هر سال يكبار استعفا داديد؟
حداقل ميتوانم بگويم هر سال چند بار در مسائل مختلف اعتراض داشتم. گاهي نسبت به نوع صحبتها و عزل و نصبها با ايشان مشكل داشتم. ايشان حرف كسي را گوش نميكرد. هم تيم ناهماهنگي را انتخاب كرده بود و هم حرف خودش را ميخواست به كرسي بنشاند كه گاه حرف خودش هم علمي و تخصصي نبود.
اين شايبه وجود دارد كه شما به دلايل سياسي از پرونده اختلاس مصون مانديد.
مصون ماندن چيزي كه تاكنون انجام دادهاند، تعريف شود كه در آن بيش از دو سال است به ناحق آبروي بنده را بردهاند و از مسووليت خارج كردهاند و چند بار بازجويي شدهام. من خودم با اين مجموعه برخورد كردم. كسي سو* استفاده را كشف نكرد جز خود بانك صادرات. كسي هم برخورد اوليه نداشت جز خود بنده. بعضيها در بانك صادرات عنوان ميكنند كه اي كاش اطلاعات را به قوه قضاييه و وزارت اطلاعات نميداديد. الان هم من بعد از دو سال به اين نتيجه رسيدم كه اي كاش اطلاعات را منتشر نميكردم، چون خوب رسيدگي نشد. خيلي موارد ديگري در خود دولت و مسوولان اجرايي و حتي قضايي بود كه بايد رسيدگي و برخورد ميشد يا بشود. در عين حال، من خودم به قوهقضاييه و وزارت اطلاعات زنگ زدم و گفتم و اينها دستگير و موضوع را پيگيري كردند. من بعد از اينكه مدارك را به دست آوردم، اعلام كردم كه آقاي خاوري متهم در مسائل فساد بانكي است. ولي خود من اين برخورد را كردم. شما عنوان ميكنيد كه من در اين پرونده مصون بودم، اما الان ميبينيد كه خود دولت دهم و شخص آقاي احمدينژاد به خاطر اينكه بنده پرونده را به قوهقضاييه دادم، اين طرف و آن طرف عليه بنده صحبت كرد. بعد هم چطور من در اين پرونده مصون بودم كه بيش از 8، 7 بار بازجويي پس دادم. همه زندگي من را مرور كردند. زندگي خانواده و پدر و مادر من را مرور كردند، اما يك ريال نتوانستند پيدا كنند كه من سو* استفاده مالي داشتم. حتي يك جلسه 10 دقيقهيي نتوانستند پيدا كنند كه آقاي منصور آريا با من داشته باشد يا مذاكرات تلفني با من داشته است. بعد هم قبل از اينكه من به بانك صادرات بروم، اين ارتباط اتفاق افتاده است و نوع مصوباتي هم كه بانك صادرات و مجموعه ستاد مركزي بانك صادرات داشته، مصوباتي نبوده كه روي آن بتوانند سواستفاده كنند، بلكه تباني بين رييس شعبه و منصور آريا باعث سواستفاده شد. حتي تباني با بعضي از افراد بانك ملي، منجر به سو* استفاده شد. من آن موقع گفتم جعل اسناد بانك صادرات را انجام دادند و الان بعد از دو سال دادگاه تشكيل شده حكم داده و نوشته سو* استفاده و جعل است. از سوي ديگر، از اين جمع سه هزار ميليارد تومان، آريا فقط 96 ميليارد تومان به بانك صادرات بدهكار بوده است آن هم با مصوبات قانوني. اين 96 ميليارد تومان هم بيش از 70 ميليارد تومان آن مربوط به قبل از واگذاري و خصوصيسازي بوده است و در زمان حضور بنده در بانك نبوده است. الان هم احكام كه صادر شده، بيشترين بدهي مجموعه آريا به بانك ملي بوده است. در واقع طبق حكم صادره گروه آريا به بانكهاي ديگر بيشتر بدهكار است تا به بانك صادرات.
چه شد كه شما متوجه اين تخلف مالي شديد؟
تقريبا اشتباه خود آقاي آريا بود. يعني اسناد جعلي را با اسناد واقعي اشتباه كرده بود. چون هم اسناد واقعي داشت و هم اسناد جعلي. اين موضوع باعث كشف اين تخلف مالي شد. اگر اين اشتباه صورت نميگرفت، شايد تاكنون هم اين سو* استفاده به خاطر تباني و عدم ثبت در دفاتر بانك صادرات قابل كشف نبود.
آقاي آريا در جلسه دفاعيه خود گفته بود كه اين كارها را با هماهنگي يكسري از مسوولان براي دور زدن تحريمها انجام داده است. اين موضوع تا چه اندازه صحت دارد؟
اين موضوع به هيچوجه صحت ندارد، چون اصلا ربطي به تحريم نداشت. اسناد بانك صادرات را جعل كردند و رفتند از بانك ديگري و با هماهنگي مسوولان همان بانك پول گرفتند. اين پول را اموال خريدند و دارايي اضافه كردند و شركت خريدند.
شما در بخشي از صحبتهايتان گفتيد كه وقتي اين موضوع را فهميديد، اعلام كرديد، اما اي كاش كه اين كار را نميكرديد. چرا؟
وقتي خود شما مبارزه با فساد كرديد، انتظار نداريد كه خود شما را متهم كنند و مجرم شناخته شويد. بله، من اگر هر قصوري داشته باشم، پاسخگو هستم و حاضرم در هر دادگاهي كه تشكيل ميشود، جواب دهم. ولي بيش از دو سال است كه آبروي خدمت 33 ساله بنده و تعدادي از كارمندان و مديران صديق را بردهاند و احضار ميكنند؛ در صورتي كه خود من با فساد مبارزه كردم. اگر قرار است نظام و مجموعه كشور مبارزه با فساد انجام دهد، بايد كسي كه با فساد مبارزه ميكند را تشويق كنند، نه اينكه با او اينگونه برخورد شود. اينكه ميگويم الان به اين نتيجه رسيدم كه اي كاش اين كار را نميكردم، فقط به خاطر اين است كه احساس ميكنم در بانكها كه مسائل فساد بيشتري وجود دارد، ديگر كسي جرات نميكند مبارزه با فساد داشته باشد.
آقاي احمدينژاد مدعي مبارزه با فساد بودند، چطور زماني كه شما اين موضوع را افشا كرديد، عليه شما صحبت ميكردند؟
شما مسائلي را كه آقاي احمدينژاد در دولت و به ويژه روزهاي آخر دولت خود انجام داد را ببينيد و يك نمونه آن، 16 ميليارد تومان دانشگاه ايرانيان است، مبارزه با فساد ايشان كاملا روشن ميشود كه چگونه بوده است.
شما درباره پرونده بابك زنجاني چقدر اطلاعات داريد؟
من فقط خبرهاي آن را در سايتها ميخوانم و خيلي از اين موضوع خبر ندارم. اميدوارم به اين موضوع بهطور دقيق رسيدگي شود.
فكر ميكنيد اين پرونده به پروندهيي بدتر از آريا تبديل ميشود؟
من از عمق آن خبر ندارم، بايد مسوولان قضايي بگويند.
از آقاي خاوري خبر داريد؟
خير، از زماني كه ايشان فرار كرده است، ديگر هيچ خبري ندارم.
فكر ميكنيد چه شد كه ايشان اينقدر راحت فرار كرد؟
اين سوال را از آقاي محسنياژهيي بپرسيد.
اما ايشان خيلي راحت فرار كردند.
نگذاشتند ايشان توسط دادگستري خوزستان دستگير شوند. اگر دستگير شده بود، قطعا فرداي آن روز به انگلستان نميرفت و فرار نميكرد و امروز روند رسيدگي به پرونده كاملتر ميشد.
نظر شما