به گزارش خبرگزاری مهر، در دوران معاصر و نیز در روزگاران پیش، اغلب جهانگردان و سیاحان اروپایی که به ایران سفر میکردند، اگر زمان توقف ایشان با ایام عزاداری ماه محرم مصادف میگردید، چنان تحت تأثیر مراسم سوگواری شیعیان قرار میگرفتند که بخشی از گزارش یا سفرنامه خود را به شرح مشاهداتشان از ایام سوگواری ماه محرم و آیینهای آن اختصاص میدادند.
نگاه بدون پیشداوریهای معمول
خووان گویتیسولو، نویسنده و گزارشگر اسپانیایى، کتابی دارد با عنوان «قبله؛ سیر و سیاحت در جهان اسلام». او در این کتاب که دربرگیرنده چند جُستار و گزارش طولانی است، پارهای از پدیدههای اجتماعی و فرهنگی در سرزمینهای اسلامی را از منظری به تماشا نشسته است که تاکنون کمتر مورد توجه نویسندگان اروپایی قرار داشته است. مطالب کتاب، حاصل تأملات نویسنده است در سیر و سیاحتهایش به گوشه و کنار جهان پهناور اسلام؛ از بندر طنجه تا شهر سمرقند؛ از صنعا با خانههای هشت طبقهاش که چند سده قدمت دارند تا تکایا و خانقاههای فرقة بکتاشی؛ از زورخانههای تهران تا سینماهای مراکش؛ از قبرستانهای استامبول تا جای پای ابنبطوطه در غرناطه و از چگونگی مراسم حج تا خلسة آوازخوانان رباط.
او در سفرهایش به کشورهایی چون ترکیه، ایران، یمن، عربستان، مراکش، سنگال، مالی، نیجریه و نیز به برخی جمهوریهای آسیای مرکزی مثل ازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان کوشیده است تا با کنار زدن پوستهای که نگاه عمیق به پدیدههای اجتماعی و فرهنگی این سرزمینها را مانع میشود، تصویری نزدیک به واقعیت از جهان اسلام به دست دهد. خووان گویتیسولو مسافری است که همواره میان شرق و غرب در گشت و گذار بوده است. اسپانیایی است و زادة شهر بارسلون (برشلونه)، ولی خانهای در شهر پاریس دارد و منزلی در شهر مراکش. نگاهی از غرب به شرق مسلمان دارد، اما نگاهش عمیق است و خالی از پیشداوریهای معمول. نگاه گزارشگری است که از پیشینة تاریخی و فرهنگی سرزمینهای اسلامی شناخت کافی دارد؛ زیرا پیشینة تمدنی اسلام، بخشی از هویت فرهنگی او را نیز تشکیل میدهد و از این منظر، سفرش به سرزمینهای اسلامی، سفری است برای یافتن جای پای نیاکانش و بازشناسی آنچه به واقع میراث مشترک بشریت است. او در این سفرها میبیند که نیکانش نهتنها به اسلام بهمثابة قدرتی سیاسی نظر داشتند، بلکه در نگاه آنان، اسلام بهمنزلة هماوردی پرقدرت در عرصههای فلسفه و فرهنگ و هنر نیز بوده است. چنانکه هنوز بعد از گذشت قرنها، آثار تمدن اندلس - از مسجد قرطبه گرفته تا مدرسة طلیطله - در گوشه و کنار سرزمین اسپانیا اعجاب مسافران دور و نزدیک را برمیانگیزد.
ایام سوگواری در ایران امروز
«ایام سوگواری در تهران»، عنوان فصلی از کتاب «قبله؛ سیر و سیاحت در جهان اسلام» است که خووان گویتیسولو در آن به وصف مراسم عزاداری شیعیان ایران در ایام ماه محرم پرداخته است. این فصل از کتاب گزارشی است جالب از حضور این نویسنده اسپانیایی پس از انقلاب اسلامی در ایران که مصادف بوده است با روزهاى عاشورا و تاسوعاى حسینى و ایام عزادارى در ماه محرم. گزارش با نقل جملاتى از نامه علىبن ابىطالب به فرزندش، حسن ابنعلى (در کتاب اشتباهاً حسین ابنعلى آمده است) آغاز مىشود؛ به این مضمون: «پسَرَکَم! مبادا فریفته شوى که بینى دنیاداران به دنیا دل مى نهند، و بر سر دنیا بر یکدیگر مى جهند. همانا دنیاپرستان سگانند عوعوکنان، و درندگانند در پى صید روان. برخى را برخى بد آید، و نیرومندانشان ناتوان را طعمه خویش نماید، و بزرگانشان بر خُرددست چیرگى گشاید. دنیا را پروردگار خود گرفته اند و دنیا با آنان به بازى پرداخته و آنان سرگرم بازى دنیا، و آنچه را پس از آن است فراموش ساخته».
گویتیسولو که بارها به ایران سفر کرده است، مینویسد که در ایام عزاداری ماه محرم، چهره شهرهای بزرگ و کوچک و روستاهای دور و نزدیک ایران بهگونهای چشمگیر دگرگون میشود. همه چیز و همه جا سیاهپوش میشود. بیرقها و علمهای سیاه و گاه سبزرنگ بر در و بام خانهها و معابر و مؤسسات افراشته میشود. زن و مرد و پیر و جوان سیاه میپوشند و برخی چهرهها و موهایشان را گِلآلود میکنند. مردان و بهخصوص جوانان در مساجد و معابر و تکایا جمع میشوند و به سر و سینة خود میکوبند تا از این طریق با کشتهشدگان نبرد نابرابری ابراز همدری کنند که در چهارده قرن پیش از این در صحرای کربلا به وقوع پیوست.
سوگوارانی مهربان و همدل
برای نویسنده بیش از همه این نکته جالب است که عزاداران در این ایام به هیچوجه به لعن و نفرین مسببین واقعه کربلا نمیپردازند، بلکه تنها با سوگواری و سینهزنی و نوحهخوانی و گریه و زاریهای خود، از شهیدان این واقعه یاد میکنند. با آنکه شهر ظاهری پُرآشوب دارد و مملو از مردانی است که با زنجیر و دست به سر و سینة خود میکوبند.اما آنچه گویتیسولو را به شگفت میآورد، مشاهدة انبوه مردمانی است که از زن و مرد، پیر و جوان، بزرگ و کوچک، با مهربانی و همدلی در کنار هم سوگواری میکنند. او مینویسد مردمان در این دو سه روز با یکدیگر از زمانهای دیگر مهربانترند و همدلتر. نویسنده سپس به تفصیل به شرح وقایعى مى پردازد که پس از رحلت پیامبر اسلام براى تعیین جانشین وى به وقوع پیوست و سرانجام واقعه کربلا و شهادت امام حسین و یارانش را موجب شد. جالب آنکه او در شرح این وقایع تاریخى همهجا به روایات شیعیان استناد مى کند. برای مثال از کتاب "آثارالباقیة عنالقرونالخالیة" ابوریحان بیرونی، دانشمند ایرانی و مسلمانی که مذهبش مایل به تشیع بود، سخنانی نقل میکند که در شرح مصائب واقعة کربلا و روز عاشورا آمده است. بیرونی در این کتاب به ذکر تفصیلی واقعه عاشورا و مراسم غدیر خم پرداخته است.
نویسنده که بهگونهای محسوس متأثر از مراسم عزادارى ماه محرم و به خصوص علم و کتل و دستههاى سینهزنى و زنجیرزنى قرار گرفته است، مى گوید که کمتر مسافر غربى مى تواند این مراسم را ببیند و تحت تأثیر قرار نگیرد. جالب آن که گویتیسولو در یکى از سفرهایش به ایران که مصادف با ماه محرم بوده است، چند بار نیز به تماشاى یکى از مجالس تعزیه خوانى در تهران که هر سال در چادرى در تقاطع خیابان امام خمینى – ولى عصر پرپا مى شود، مى رود و به طرزی بسیار جالب مشاهدات خود را شرح مى دهد. او اشاره مى کند که در سفرهایش به کشورهایى چون ایران، معمولاً قیافه شرقى اش باعث مى شود که کمتر توجه افراد بومى را به خود جلب کند، ولى در ایام ماه محرم و به خصوص در دفعاتى که در مجلس تعزیه خوانى در تهران حضور داشته است، نگاههاى تماشاچیان، به ویژه نگاه زنان کنجکاو را متوجه خود مى بیند و بعد از مدتى درمى یابد که نپوشیدن لباس سیاه که نشانه عزادارى است و همچنین اصلاح هر روزه صورت علت آن نگاههاى کنجکاوانه بوده است.
ایلچی فرنگی در صحنه تعزیه
در روزگاران پیش نیز اغلب سیاحان و جهانگردان اروپایی که به ایران سفر میکردند، مانند امروز، چنان تحت تأثیر قرار میگرفتند که بخشی از سفرنامه خود را به شرح مشاهداتشان از این ایام اختصاص میدادند. بهویژه آیین تعزیه و شبیهخوانی از جمله مراسمی بوده که نگاه سیاحان اروپایی را به خود جلب میکرده است و در گزارشهای بسیاری از آنان شرحی هر چند کوتاه در این باره میتوان دید. در سفرنامه بارون فیودورکوف روسی که در ۱۸۳۴ میلادی و در زمان ولایتعهدی محمدمیرزا قاجار در ایران بسر میبرده، صحنهای از یک مجلس تعزیه به تصویر کشیده شده است. نویسنده در شرح مشاهدات خود مینویسد: پس از نمایش شهادت امام حسین و به اسارت گرفته شدن خاندان او، ناگهان یک ایلچی فرنگی وارد دربار یزید میشود و از خاندان امام حسین شفاعت میطلبد و یزید را بخاطر کشتن امام سوم شیعیان سرزنش میکند. فیودورکوف اضافه میکند که بر تن فردی که نقش ایلچی فرنگی را دارد، لباسی بسیار مضحک پوشانده بودند که او از دیدن این صحنه به خنده میآید و اشاره میکند که برای شیعیان، عمق مصیبت شهادت امام حسین و شدت سوگواری چنان است که حتی با دیدن این صحنه مضحک و باورناکردنی نیز به عزاداری خود ادامه میدهند.
مشاهدات یک باستانشناس و نقاش فرانسوی
اوژن فلاندن، نقاش و باستانشناس فرانسوی نیز در بخشی از مشاهدات خود در سفرش به ایران، صحنههایی از مراسم سوگواری عاشورا را ثبت کرده است. او که از سوی انستیتو فرانسه، در سال ۱۸۳۹ میلادی به ایران فرستاده میشود، دو سال در اصفهان زندگی میکند و در راه بازگشت از نقاط مختلف ایران، و از آنجمله همدان، شیراز و تبریز دیدار میکند. نقاشیهای بجامانده از او از پرسپولیس (تخت جمشید) به لحاظ باستانشناسی و نیز هنری دارای اهمیت است. فلاندن گوشهای از مشاهدات خود را از مراسم تعزیهخوانی در یکی از شهرهای ایران چنین به تصویر میکشد: «صحنهای که بیش از همه نظر من را به خود جلب کرد، نبردی بود که میان خاندان و پیروان امام حسین و لشکریان یزید به نمایش درآمد. این صحنه آنچنان بر تماشگران تأثیر میگذاشت که آدمی تصور میکرد که شاهد نبردی حقیقی است. تعزیه به صورت شعرخوانی اجرا میشد و بازیگران شعرها را با آهنگ و حالات و حرکاتی میخوانند که در مردم شور و هیجان ایجاد میکرد».
نگاه سیاحی ایتالیایی به مراسم سوگواری
از نمونههای دیگر این گزارشها میتوان از سفرنامه «پیترو دلا واله» سیاح ایتالیایی نام بُرد که در دوره حکومت شاه عباس به ایران سفر میکند و در محرم سال ۱۰۲۷ هجری قمری (ژانویه ۱۶۱۸ میلادی) شاهد برگزاری مراسم عزاداری شیعیان در اصفهان- پایتخت ایران در زمان شاه عباس- بوده است. او در سفرنامه خود دربارة این ایام از جمله مینویسد: «ایرانیان تمام این مدت را بهطور مداوم سوگوراری میکنند و ضمن تظاهرات عمومیِ عظیم، برای پایان غمانگیز زندگی حسین بنعلی، فرزند فاطمة زهرا، یگانه دختر پیامبر اسلام که در نظر همة مسلمانان مقدس ولی در نظر ایرانیان شیعی، امام بر حق نیز هست، به عزاداری مشغولند».
دلا واله اضافه میکند که در این روزها «همه غمگین و مغموم بهنظر میرسند و لباس عزاداری به رنگ سیاه، یعنی رنگی که در مواقع دیگر هیچوقت مورد استفاده قرار نمیگیرد، به تن میکنند. هیچ کس سر و ریش خود را نمیتراشد و به حمام نمیرود و به علاوه نه تنها از ارتکاب هرگونه گناه پرهیز میکند، بلکه خود را از هرگونه خوشی و تفریح نیز محروم میسازد. جمعی در میدانها و کوچههای مختلف و جلوی خانههای مردم، برهنه و عریان، در حالی که فقط با پارچه سیاه یا کیسه تیرهرنگی ستر عورت کرده و سرتا پای خود را با مادهای سیاه رنگ زدهاند، حرکت میکنند. تمام این تظاهرات برای نشان دان مراتب سوگواری و غم و اندوه آنان در عزای امام حسین است».*
*نویسنده: خسرو ناقد