پیام‌نما

الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ‌اللَّهِ كَثِيرًا وَ لَيَنْصُرَنَّ‌اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ‌اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ * * * همانان که به ناحق از خانه‌هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، همانا صومعه‌ها و کلیساها و کنیسه‌ها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر می‌شود به شدت ویران می‌شدند؛ و قطعاً خدا به کسانی که [دین] او را یاری می‌دهند یاری می‌رساند؛ مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است. * * كسى كاو دهد يارى كردگار / بود ياورش نيز پروردگار

۲۴ مهر ۱۳۸۴، ۱۴:۲۰

در نشست "نقد و بررسي كتاب منهاج الولايه في شرح نهج البلاغه" عنوان شد:

دكتر نصرالله حكمت : كتاب "منهاج الولايه" حاوي فلسفه زندگي است

دكتر نصرالله حكمت : كتاب "منهاج الولايه" حاوي فلسفه زندگي است

دكتر نصرالله حكمت در نشست "نقد و بررسي كتاب منهاج الولايه في شرح نهج البلاغه" گفت: سرزمين فكر و فرهنگ و انديشه ايراني و اسلامي ما بكر و دست نخورده است. در حاليكه كتب فلسفي و عرفاني ما لبريز از مطالبي هستند كه با فلسفه زندگي گره مي خورند.

به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، سي و ششمين نشست مركز فرهنگي ميراث مكتوب با عنوان"نقد و بررسي كتاب منهاج الولايه في شرح نهج البلاغه" با حضور دكتر نصرالله حكمت، دكتر پرويز عباسي داكاني و دكتر حبيب الله عظيمي عصر ديروز برگزار شد.

 در ابتداي اين مراسم، دكتر داكاني با اشاره به صبغه علوي گرايي در ادب پارسي گفت : در آغاز و از سپيده دم شعر پارسي، نسبتي ميان علوي گرايي و ايراني گري و شعر پارسي ايجاد شده است. اين كتاب در ادامه اين سنت تاريخي است و ملاعبدالباقي با تأليف آن، كاري كرده كه تاريج ما بر گردن او نهاده است. 

 وي سپس به ويژگيهاي اين كتاب اشاره كرد و گفت : مؤلف كتاب به موضوعي كردن كلمات امير المؤمنين پرداخته و كتاب خود را در 12 باب به رشته تحرير در آورده كه اين عدد خود  در اين كتاب نماد خاصي دارد.

دكتر داكاني ويژگي ديگر اين كتاب را تفسير و شرح نهج البلاغه در سايه آثار بزرگان عرفان و تصوف خواند و افزود: مؤلف در اين كتاب با بهره گيري از آثار و اشعار بزرگاني چون: محي الدين عربي، مولانا، شيخ محمد شبستري، حافظ و صدرالدين قونوي به شرح و تفسير كلام امير المومنين پرداخته است كه در اين ميان جايگاه ابن عربي و صدرالدين قونوي پررنگتر از ديگران است.

وي اين كتاب را دايره المعارفي از كلمات اوليا و مشايخ و يكي از منابع ارزشمند شعر عرفاني پارسي ناميد.

به گزارش خبرنگار "مهر"، در ادامه اين نشست  دكتر حبيب الله عظيمي، مصحح كتاب، به ارائه توضيحاتي درباره ملاعبدالباقي و كتاب وي، "منهاج الولايه في شرح نهج البلاغه"، پرداخت.

او گفت : ملا عبدالباقي خطاط صوفي ، متخلص به باقي و ملقب به دانشمند، محقق و اديب تبريزي الاصل و ساكن بغداد بود. وي معاصر با شاه عباس صفوي و وفات او پس از فوت شاه عباس و به سال 1039 قمري بوده است.

دكتر عظيمي درمعرفي آثار عبدالباقي به كتب تفسير قرآن كريم، تفسير نهج البلاغه، شرح الصحيفه الكامله السجاديه، ديوان شعر و نامه فلسفي-عرفاني او به ميرزا ابراهيم همداني اشاره كرد وگفت: متأسفانه از اين مجموعه تنها تفسير نهج البلاغه وي به دست ما رسيده است.

وي اين كتاب را حاوي مباحث عرفاني و فلسفي خواند و افزود: عمده افكار ملا عبدالباقي در سه باب معاد، توحيد و نعت رسول الله آمده اند كه مفصل ترين ابواب كتابند.

دكتر عظيمي ويژگي بارز اين اثر را استمداد مؤلف از اقوال عرفا و حكمايي چون: ابن عربي، صدر الدين قونوي ، روزبهان شيرازي، امام قشيري، خواجه نصيرالدين طوسي و استشهاد به اشعار شاعراني عارف همچون مولانا، عطار، شيخ محمد شبستري، ابن فارض و قاسم انوار دانست.

به گزارش خبرنگار "مهر"، آخرين سخنران اين نشست، دكتر نصرالله حكمت بود. وي درباره شيوه مؤلف در شرح نهج البلاغه گفت : مؤلف اين اثر مي خواهد بزرگان عرفا و اهل سلوك را شارحان و مفسران نهج البلاغه معرفي كند و مولا علي را به نام امام اهل عرفان مي نامد.

 وي با اشاره به تأثيرپذيري مؤلف از ابن عربي گفت: عبدالباقي در اين كتاب ، تحت تبعيت از ابن عربي ، هم در مقدمه وهم در لابلاي مطالب كتاب به نقد فلسفه و فلاسفه مي پردازد و كار اهل استدلال را سفسطه مي داند و راه حكمت را از راه فلسفه جدا مي كند.

دكتر حكمت، يكي از نقاط مثبت كتاب را تفاسير مؤلف از كتاب "نصوص" ابن عربي دانست و افزود: با توجه به كاري كه عبدالباقي كرده او را مي توان در عداد شارحان بزرگ نصوص ابن عربي از جمله كاشاني و قيصري قلمداد كرد.

وي در پايان به مباحث انسان شناسانه كتاب  كه متأثر ازانسان شناسي ابن عربي هستند اشاره كرد و گفت :در اين كتاب بيشتربه مباحث نظري انسان شناسي پرداخته شده و به ثمرات عملي انسان شناسي كمتر عنايت شده است. همچنين مؤلف بسيار تلاش مي كند كه ابن عربي را متأثر از امام علي و شارح ايشان معرفي كند اما تفاوتهايي را كه ميان انديشه ابن عربي و انديشه و عرفان امام وجود دارد متذكر نمي شود.

کد خبر 241919

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha