به گزارش خبرنگار مهر، چهارمین شب از آخرین دوره شبهای داستان عصر سه شنبه 18 آذر 93 با کتابخوانی شهرام اقبالزاده، احمد پوری، محمدرضا شمس، شکوه قاسم نیا و فریبا کلهر برگزار شد.
شهرام اقبالزاده، داستاننویس و مترجم، در چهارمین شب از پنجمین دوره شبهای داستان برج میلاد، داستان كوتاهی از جانی روداری خواند. او درباره این نویسنده ایتالیایی اظهار کرد: جانی روداری در قلمرو ادبیات كودك و نوجوان، آنطور كه باید و شاید شناخته نشده است. آشنایی من با او به سالها قبل و زمانی بازمیگردد كه ترجمه یكی از داستانهایش را با نام «جادوگر بیكار» مطالعه كردم. چند سال قبل هم که داور جایزه كتاب سال بودم، رمان درخشانی از او خواندم با نام «ماجرای پیازچه» كه داستانی تحسین برانگیز بود و به تمام نوجوانان و بزرگسالان توصیه میكنم آن را بخوانند.
اقبال زاده، پیش از آنكه داستان «آسمان رسیده است» را از مجموعه داستانهای «ماركو و میركو» بخواند، درباره اهمیت داستانهای روداری گفت: روداری در بحبوحه جنگ جهانی دوم و حكومت فاشیزم، با قصد و نیت قبلی، كودكان را به عنوان مخاطب انتخاب كرد و برای آنها و از درد و رنج آنها نوشت.
وی با نقل خاطرهای از دوران کودکی که از کنجکاویاش در سرک کشیدن به پستوی خانه حکایت داشت، گفت: روزی که دیدم درِ پستوی خانهمان باز است، به قصد دستبرد زدن به گردوها و خوراکیها یواشکی وارد آنجا شدم و بعد از اینکه گردوها را برداشتم، چشمم افتاد به یخدانی که همیشه برایم سوال بود چرا در آن را قفل میکنند. حالا در آن تنهایی و در کمال خوششانسی، میدیدم که قفلی به در یخدان نیست و میتوانم بازش کنم و از سرّ درون آن مطلع شوم. درون یخدان چیزی جز کتاب نبود؛ فهمیدم کتابهایی هستند که ما بچهها نباید از آنها مطلع شویم. چهار جلد کتاب را برداشتم و رفتم گوشهای و بازشان کردم. یکی از آنها درباره سقراط بود و یکی دیگر درباره حضرت علی. کتابها به نظرم خیلی مهم آمدند. دوتای دیگر نوشته محمد مسعود بود. آنها را با لذت خواندم، در حالی که در آن زمان برای ما ممنوعه تلقی میشدند. آنها را تا صبح خواندم و برگرداندم.
اقبالزاده در ادامه، درباره پیوند كودكان با شعر و داستان گفت: هر آنچه را در بچگی خواندهام به یاد دارم و بخش عمدهای از آموختههایم مربوط به كودكی است، بنابراین باید بچهها را جدی بگیریم. به علاوه اگرچه ادبیات، سرگرمكننده و لذت بخش است اما چیزهای زیادی را همزمان با لذت و سرگرمی میتوان از ادبیات آموخت و اگر میخواهیم دنیای بهتری داشته باشیم و بچههایمان موفق باشند، باید آنها را با ادبیات مانوس كنیم حتی اگر بخواهند ریاضیدان و مهندس شوند.
احمد پوری، نویسنده و مترجم، دیگر مهمان چهارمین شب از شبهای داستان برج میلاد بود. او كتابی را با عنوان «عنكبوت و مگس» سروده مری هویت با خود آورده بود و همان كتاب را برای كودكان حاضر در سالن روخوانی كرد. پوری پیش از آن گفت: این داستان در انگلستان به همان اندازه مشهور و محبوب است كه شعر روباه و زاغ در ایران محبوبیت دارد و مردم این كشور، آن را حفظ هستند و میخوانند؛ به علاوه از نظر داستانی هم به یكدیگر شباهت دارند.
وی با بیان اینكه «عنكبوت و مگس»، 70 سال پیش منتشر شده است، افزود: من معمولاً در ترجمه سعی نمیكنم كه شعرها را به وزن شناخته شده فارسی و وزن عروضی برگردانم ولی درباره كتاب عنكبوت و مگس، این كار را كردهام و وزن شعرهای ایرج میرزا را برای این شعر مناسب دیدم.
پوری در انتها دو قطعه از شل سیلور استاین هم خواند و گفت: سیلور استاین محبوب 9 تا 90 سالههاست.
محمدرضا شمس نیز با اشاره به اینكه چند كتاب جدید را برای انتشار به انتشارات افق، كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان و پیدایش سپرده است، داستانهای «پستهای كه درش باز نمیشد»، «عكس خانوادگی»، «اتوبوس دریا» و «گاو بابام» را برای حاضران خواند.
شكوه قاسمنیا، دیگر مهمان این شب، شعرها و قصههای كوتاهی را برای كودكان و نوجوانان خواند.
برنامه شب چهارم از آخرین دوره شبهای داستان، میزبان یك قصه گوی شش ساله هم بود. هانا حیدری اگرچه هنوز نمینویسد اما داستان «اسبی كه فكر میكرد» را که در ذهنش ساخته و پرورانده بود، برای حضار تعریف كرد.
فریبا كلهر، نویسنده نوجوان و بزرگسال نیز به عنوان آخرین مهمان داستانخوانی کرد. او بخشهایی از رمان «سیسا سیاوش» را خواند كه از سوی نشر آموت منتشر شده است.
در پایان این شب، شهرام اقبالزاده تعدادی از کتابهای حوزه کودک و نوجوان را که با خود آورده بود، با همراهی سایر نویسندگان و شاعران حاضر در برنامه، تقدیم بچههای حاضر در سالن کرد.
در شب پنجم از شبهای داستان، پروین جلوه نژاد،هادی خورشاهیان، نوید سیدعلیاکبر، شهرام شفیعی و اسدالله شعبانی، برای علاقهمندان شعر و داستان خواهند خواند. این برنامه تا 20 آذر هر شب ساعت 18 در سالن سعدی مرکز همایشهای برج میلاد تهران برگزار میشود.
نظر شما