پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۲ آبان ۱۳۸۴، ۱۱:۳۸

/ ديدگاه ميهمان /

‌‌امام‌ علي(ع) و حقوق‌ متقابل‌ مردم‌ و حكومت‌

‌‌امام‌ علي(ع) و حقوق‌ متقابل‌ مردم‌ و حكومت‌

خبرگزاري "مهر" - گروه دين و انديشه : در حقوق‌ متقابله، همانگونه‌ كه‌ حق‌ منشأ تكليف‌ است، همواره‌ قرين‌ تعهد نيز مي‌باشد. لذا اگر كسي، حقي‌ بر ديگري‌ دارد، متقابلاً‌ بايد خود متعهد باشد تا وظايف‌ برخاسته‌ از حق‌ را كه‌ بر عهده‌ دارد كاملاً‌ رعايت‌ كند. لذا حق‌ و تعهد و تكليف‌ هر سه‌ متلازم‌ يكديگرند. و اصولاً‌ در حيات‌ اجتماعي، بويژه‌ در جوامعي‌ كه‌ بر اساس‌ عدل‌ و حكمت‌ پايه‌ريزي‌ شده، كه‌ شاخصه‌ آن، حكومت‌ عدل‌ اسلامي‌ است حق‌ يكطرفه‌ وجود ندارد .

‌ حقوق‌ مردم‌ بر حكومت‌

به گزارش گروه دين و انديشه "مهر"، آيت الله محمد هادي معرفت در آغاز مقاله اي كه به نام " ‌ ‌امام‌ علي(ع) و حقوق‌ متقابل‌ مردم‌ و حكومت " نگاشته، آورده است : ‌ امير مؤ‌منان(ع) نخست‌ حقوق‌ ملت‌ را بر دولت‌ برشمرده است ، زيرا در نظام‌ حكومت‌ اسلامي، مردم‌ بر دولت‌ حاكم، حقوقي‌ دارند كه‌ دولتمردان‌ متعهدند از عهده‌ آن‌ برآيند. امير مؤ‌منان(ع) چهار حق‌ اساسي‌ را بيان‌ مي‌دارد :

‌ ‌1. النصحية‌ لكم‌ (هدايت‌گرايي) : رهنمودهاي‌ خالصانه، پدرانه‌ و حكيمانه، بدون‌ جهت‌گيري، كه‌ در آنها همة‌ اقشار و آحاد ملت‌ يكسان‌ مد‌ نظر باشند. اين‌ بدين‌ معنا است‌ كه‌ دولت‌ اسلامي، در سياستگذاري‌هاي‌ خود، بايد تنها مصالح‌ امت‌ را به‌طور همگاني‌ و بدون‌ تبعيض‌ درنظر بگيرد. گروهها و جناحها و احزاب‌ سياسي‌ كه‌ از توده‌هاي‌ ملت‌ و از متن‌ جامعه‌ برخاسته‌اند، و همگي‌ در راستاي‌ اِ‌علاي‌ كلمه‌ اِسلام‌ و تثبيت‌ اَركان‌ نظام‌ و در سوي‌ تأمين‌ مصالح‌ ملي‌ مي‌كوشند - البته‌ با شيوه‌ها و روشهاي‌ گوناگون، ولي‌ غير متضاد‌ - همگي‌ در سياستگذاري‌هاي‌ دولت‌ يكسان‌ مد‌ نظر قرار گيرند، هرچند ممكن‌ است‌ اكثريت‌ دولت‌ را اعضاي‌ يك‌ جناح‌ يا يك‌ حزب‌ تشكيل‌ دهند، يا متمايل‌ به‌ آن‌ باشند، ولي‌ مقتضاي‌ حكمت‌ سليم‌ و عدل‌ مستقيم‌ آن‌ است‌ كه‌ در سياستگذاري‌ها فراجناحي‌ عمل‌ كنند، تا همسويي‌ و همگوني‌ همگان‌ در پيشرفت‌ اَ‌هداف‌ سياسي‌ حكومت‌ اسلامي‌ به‌ بهترين‌ شكل‌ و با تأييد و پشتوانة‌ مردمي‌ فراهم‌ گردد، و از هرگونه‌ كارشكني‌ مصون‌ بماند.

‌ ‌2. و توفير فيئكم‌ (فقرزدايي) : حضرت، دومين‌ وظيفه‌ و تعهد دولت‌ در برابر ملت‌ را، تأمين‌ رفاه‌ در زندگي‌ همه‌ مردم‌ مي‌شمارد كه‌ با ايجاد اشتغال‌ و رونق‌ دادن‌ به‌ كشت‌ و كار و صنعت‌ و تجارت‌ و بالا بردن‌ سطح‌ درآمدها و ريشه‌كن‌ ساختن‌ بيكاري، ميسر است. دولت‌ عادله، علاوه ‌بر كوشش‌ در تأمين‌ بودجة‌ لازم‌ براي‌ اِدارة‌ كشور در ابعاد مختلف‌ سياسي، نظامي، فرهنگي‌ و غيره، بايد در فراهم‌ ساختن‌ امكانات‌ مورد نياز براي‌ رشد اقتصادي‌ كشور، با تمام‌ توان‌ بكوشد.

امكاناتي‌ را كه‌ در گسترش‌ و بهبود كشاورزي‌ مؤ‌ثر است، به ‌طور گسترده‌ در اختيار كشاورزان‌ قرار دهد، و شرايط‌ لازم‌ براي‌ بهبود بخشيدن‌ به‌ وضع‌ كشاورزي‌ فراهم‌ سازد، و كاستيها را برطرف‌ كند. نه‌ آنكه‌ آنان‌ را - كه‌ بيشتر ناآگاه‌ يا مستضعفند - به‌ خودشان‌ واگذار نمايد. بلكه‌ بايد همواره‌ و بطور مستمر، دولت‌ نظارت‌ كارشناسانه‌ بر پيشرفت‌ كشاورزي‌ داشته‌ باشد.

همچنين‌ در بُعد صنعت‌ براي‌ تأسيس‌ كارخانه‌هاي‌ صنعتي‌ خرد و كلان‌ تا سرحد‌ بي‌نيازي‌ از وارد كردن‌ فرآورده‌هاي‌ صنعتي‌ مورد نياز عموم‌ بكوشد. و در بُعد تجارت‌ داخلي‌ و خارجي‌ و جذب‌ سرمايه‌ها و به‌ كار انداختن‌ آنها، و ايجاد توازن‌ بين‌ درآمد عمومي‌ و مصرف، و توزيع‌ عادلانه‌ ثروت‌ و بالا بردن‌ سطح‌ درآمد سرانه‌ آحاد ملت، زير نظر كارشناسان‌ خبره‌ و دلسوز اقدام‌ نمايد. استفادة‌ حكيمانه‌ از ثروتهاي‌ ملي‌ و طبيعي‌ و اندوخته‌هاي‌ خدادادي، و دادن‌ مجال‌ به‌ مردم‌ در بهره‌ برداري‌ از آنها در چارچوب‌ مقررات‌ و زير نظر مستقيم‌ دولت، از ديگر اقدامات‌ ضروري‌ دولت‌ اسلامي‌ است.

‌ ‌3. و تعليمكم‌ كي‌ لا تجهلوا (جهل‌زدايي) : سومين‌ وظيفه‌ دولت‌ در برابر ملت، تعليم‌ و تربيت‌ به‌صورت‌ فراگير، و فراهم‌ نمودن‌ امكانات‌ پيشرفت‌ به‌سوي‌ مدارج‌ عاليه‌ دانش‌ و ايجاد پژوهشگاههاي‌ علمي‌ در تمامي‌ زمينه‌ها. از اين‌رو، تعليم‌ و تربيت‌ در مراحل‌ ابتدايي‌ بايد اِجباري‌ و فراگير باشد، سپس‌ راه‌ براي‌ همگان‌ براي‌ رسيدن‌ به‌ مدارج‌ بالا باز باشد. به‌علاوه، امكانات‌ آموزشي‌ براي‌ همگان‌ يكسان‌ فراهم‌ شود، و اين‌ وظيفه‌ دولت‌ است، و اگر نهادهاي‌ خصوصي‌ در اين‌باره‌ اقدام‌ كنند، دولت‌ بايد آنان‌ را ياري‌ دهد و شرايط‌ لازم‌ را برايشان‌ فراهم‌ سازد، و با نظارت‌ كامل‌ بر عملكرد آنان، از انحرافشان‌ از خط‌ نظام‌ اسلامي‌ حاكم‌ جلوگيري‌ كند.

خلاصه، حق‌ تعليم‌ يكي‌ از اساسي‌ترين‌ حقوق‌ ملتها بر دولتها است، كه‌ در ارتقأ سطح‌ فرهنگي‌ هر ملت‌ نقش‌ عامل‌ اول‌ را ايفا مي‌كند. و هرگونه‌ عقب‌افتادگي‌ ملتها معلول‌ بي‌توجهي‌ دولتها به‌ مسائل‌ فرهنگي‌ است. البته‌ اين‌ ملتها هستند كه‌ بايد بجوشند و بخروشند، ولي‌ رهبري‌ و راهبردي‌ صحيح‌ در اين‌ جوشش‌ و خروش‌ از نخستين‌ وظايف‌ محوله‌ دولتها است.

‌ ‌4. و تأديبكم‌ كيما تعملوا (قانون‌گرايي) : اگر تعليم‌ براي‌ زدودن‌ جهل‌ است‌ «تعليمكم‌ كي‌ لا تجهلوا»، تأديب‌ براي‌ استواري‌ در عمل‌ است، «و تأديبكم‌ كي‌ تعملوا». اين‌ وظيفه‌ دولتمردان‌ است‌ كه‌ در سايه‌ رهاوردهاي‌ علم، مردم‌ را به‌ عمل‌ وا دارد. زيرا دانش، مقدمه‌ و راه‌ وصول‌ به‌ سالم‌ زيستن‌ است.

اين‌ علم‌ است‌ كه‌ آباداني‌ بوجود مي‌آورد، و راه‌ وصول‌ به‌ سعادت‌ حيات‌ را ميسور مي‌سازد. و هر اندازه‌ كه‌ سطح‌ فرهنگ‌ ارتقا يابد، سعادت‌ و رفاه‌ در زندگي‌ بيشتر و بهتر فراهم‌ مي‌گردد.

و لذا نظام‌ حاكم‌ كه‌ عهده‌دار ارتقأ سطح‌ فرهنگ‌ مردم‌ است، بايد بكوشد تا مردم‌ را به‌ وظايف‌ خويش‌ - در سايه‌ دانش‌ و بينش‌ - هرچه‌ بيشتر آشنا سازد، و به‌ پيروي‌ از راهبرد مدنيت‌ پيشرفته‌ تشويق‌ نمايد، و در صورت‌ لزوم‌ اِلزام‌ و وادار نمايد. و تمامي‌ احكام‌ انتظامي‌ اسلام‌ در همين‌ راستا تشريع‌ شده‌ است.

و لذا است‌ كه‌ امام‌ (ولي‌ امر قائم) در اين‌باره‌ بايد تشديد نموده‌ با كمال‌ صلابت، متخلفين‌ را به‌ تسليم‌ دربرابر مقررات‌ وادارد. اما ابوجعفر باقر(ع) درباره‌ مردمي‌ كه‌ تسليم‌ مقررات‌ نگردند، مي‌فرمايد: «اًذا وليناهم‌ ضربناهم‌ بالسوط، فاًن‌ انتهوا و اً‌لا‌ ضربناهم‌ بالسيف‌ عليه.» هرآينه‌ اگر سلطه‌ و قدرت‌ در دست‌ ما بود، كساني‌ را كه‌ تن‌ به‌ مقررات‌ نمي‌دادند، آنان‌ را با تازيانه‌ وادار به‌ تسليم‌ مي‌كرديم، و اگر علاج‌ نمي‌شدند، شمشير را بكار مي‌برديم. خلاصه، تشديد در اجراي‌ مقررات، يكي‌ از سنگين‌ترين‌ وظايف‌ دولتمردان‌ است، زيرا شانه‌ خالي‌ كردن‌ از مقررات‌ به‌ معناي‌ تجاوز به‌ حقوق‌ ديگران‌ است، و يك‌گونه‌ گردن‌كشي‌ و ستمگري‌ بر مستضعفان‌ به‌شمار مي‌رود، كه‌ وظيفه‌ خطير دولت‌ بازستاندن‌ حقوق‌ ستم‌ديدگان‌ از ستمگران‌ است.

و در همين‌ راستا است‌ كه‌ امير مؤ‌منان(ع) مي‌فرمايد: « و ما أخذ ا علي‌ العلمأ أن‌ لا يقاروا علي‌ كِظة‌ ظالم‌ و لا سغب‌ مظلوم» .
خداوند از دانايان‌ پيمان‌ گرفته‌ - تا در صورت‌ قدرت‌ - در مقابل‌ شكمباره‌ ستمگران‌ و بينوايي‌ ستمديدگان‌ خموش‌ ننشينند. و اگر خموش‌ نشستند، خود اين‌ يك‌گونه‌ سازش‌ با ستمگران‌ است، كه‌ خداوند در قرآن، صريحاً‌ آن‌ را نكوهش‌ كرده‌ و پي‌آمد سوء آن‌ را گوشزد كرده‌ است: «و لا تركنوا الي‌ الذين‌ ظلموا فتمسكم‌ النار.» (هود/ 113) هرگز با ستمكاران‌ از در سازش‌ در نياييد كه‌ آتش‌ آنان‌ شما را فرا مي‌گيرد.

جامعه‌اي‌ كه‌ دولتمردان‌ آن‌ با توانمندان‌ سازش‌ كنند و حقوق‌ ضايع‌ شده‌ محرومان‌ را ناديده‌ بگيرند، همگي‌ در آتش‌ درماندگي‌ و درهم‌ريختگي‌ اوضاع‌ خواهند سوخت.

‌ ‌حقوق‌ دولت‌ بر ملت‌

به گزارش "مهر"، آيت الله معرفت در ادامه مقاله خود به تبيين حقوق دولت بر ملت ژرداخته است .  وي در اين زمينه نوشته است :  متقابلاً‌ دولت‌ نيز بر مردم‌ حقوقي‌ دارد كه‌ نبايد كوتاهي‌ شود، وگرنه‌ در نهايت‌ به‌ زيان‌ خودشان‌ تمام‌ مي‌شود، زيرا توان‌ دولت‌ در انجام‌ وظايف‌ محوله‌ و برآوردن‌ نيازهاي‌ جامعه، به‌ همكاري‌ و همدلي‌ مستقيم‌ مردم‌ بستگي‌ دارد، و به‌ همان‌ اندازه‌ كه‌ مردم‌ در همكاريهاي‌ خود نسبت‌ به‌ دولت‌ كوتاهي‌ كنند، به‌ همان‌ اندازه‌ از توان‌ دولت‌ در رابطه‌ با انجام‌ وظايف‌ محوله‌ كاسته‌ مي‌شود. اين‌ مردمند كه‌ بايد تمامي‌ امكانات‌ خود را در اختيار دولت‌ خدمتگزار خود بگذارند، تا بتواند خدمات‌ لازمه‌ را انجام‌ دهد. دولت‌ در تمامي‌ ابعاد سياستگذاريها، به‌ ياري‌ و كمك‌ مردمي‌ نيازمند است‌ تا همدردي‌ كنند و همكاري‌ نمايند، و در هر يك‌ از اين‌ ابعاد اگر سستي‌ به‌خرج‌ دادند، روند تدبير دولت‌ در آن‌ بُعد، كند و رو به‌ كاستي‌ مي‌رود.

در كلام‌ مولا امير مؤ‌منان(ع) درباره‌ حقوق‌ دولت‌ بر مردم‌ بر‌ چهار أمر تأكيد شده‌ است .

1. الوفأ بالبيعة‌ (وفاداري‌ به‌ پيمان ): مردم‌ در برابر پيماني‌ كه‌ با رهبر بسته‌اند بايد وفادار باشند. زيرا با بيعتي‌ كه‌ انجام‌ داده‌اند متعهد شده‌اند تا تمامي‌ امكانات‌ خود را در اختيار دولت‌ حاكم‌ قرار دهند و او را در تمامي‌ ابعاد كشورداري‌ ياري‌ رسانند و در هيچ‌ بُعدي‌ كه‌ ياري‌ آنان‌ نياز است‌ كوتاه‌ نيايند. دولت‌ آنگاه‌ قدرتمند است‌ كه‌ بالهاي‌ نيرومند مردمي‌ تكيه‌گاه‌ او باشد. و آيه‌ «و أنفقوا في‌ سبيل‌ و لا تلقوا بأيديكم‌ اًلي‌ التهلكة» (بقره/ 195) به‌ همين‌ حقيقت‌ اشارت‌ دارد. يعني‌ از هرگونه‌ مساعدت‌ شايسته‌ در راه‌ پيشرفت‌ و اقتدار نظام‌ بكوشيد، وگرنه‌ با دست‌ خود، مايه‌ نابودي‌ خود را فراهم‌ كرده‌ايد.

2. النصيحة‌ في‌ المشهد و المغيب:  دومين‌ حق‌ دولت‌ بر مردم، خيرخواهي‌ همگان‌ براي‌ دولتمردان، چه‌ در حضور و چه‌ در غياب‌ آنان. آحاد ملت‌ بايد همواره‌ خيرخواه‌ دولتمردان‌ خدمتگزار باشند و چنانچه‌ نقص‌ و كاستي‌ در كارشان‌ يافتند، يا دريافتند كه‌ خطري‌ آنان‌ را تهديد مي‌كند، مشفقانه‌ با خود آنان‌ در ميان‌ بگذارند. البته‌ دولتمردان‌ هم‌ بايستي‌ براي‌ دريافت‌ اين‌ نوع‌ گزارشها، راه‌ را براي‌ مردم‌ باز گذارده‌ باشند تا مردم‌ بتوانند مستقيماً‌ گفته‌ خود را با آنان‌ درميان‌ بگذارند، بدين‌ معني‌ كه‌ واسطه‌ها نتوانند پيامهاي‌ دريافتي‌ را، آن‌گونه‌ كه‌ خود صلاح‌ مي‌دانند در اختيار مسؤ‌ولان‌ فوق‌ بگذارند.

خيرخواهي‌ در حضور و غياب‌ بدين‌ معنا است‌ كه‌ از حالت‌ دوگونگي‌ بپرهيزند، اين‌گونه‌ نباشد كه‌ در حضور، اظهار اخلاص‌ كرده‌ و در غياب‌ بي‌تفاوت‌ باشند. مردم، هرگاه‌ به‌ دولتمردان، با اين‌ ديد بنگرند كه‌ افرادي‌ خدمتگزار ملت‌اند و در جهت‌ تأمين‌ مصالح‌ آنان‌ مي‌كوشند ( البته‌ اين‌ دولتمردانند كه‌ بايد اين‌ جهت‌ را عملاً‌ به‌ اثبات‌ رسانده‌ باشند) در اين‌ صورت‌ مردم‌ از هرگونه‌ خيرخواهي‌ و تذكرات‌ سازنده‌ دريغ‌ نمي‌ ورزند، و همواره‌ در تثبيت‌ و استحكام‌ پايه‌هاي‌ دولت‌ و نظام‌ حاكم‌ مي‌كوشند.

مسأله‌ « نصح‌ الأ‌ئمة» يكي‌ از مهمترين‌ واجبات‌ عبادي‌ - سياسي‌ آحاد ملت‌ است‌ كه‌ در دستورات‌ أكيد پيامبر اسلام(ص) به‌ آن‌ تصريح‌ شده، مي‌فرمايد سه‌ چيز است‌ كه‌ وجدان‌ پاك‌ هر فرد مسلمان‌ از آن‌ فروگذاري‌ نمي‌كند : يك : « اِخلاص‌ العمل‌ » : خلوص‌ نيت‌ در رفتار و كردار و پاكي‌ عمل‌ و پيوسته‌ خدا را در نظر داشتن ؛ دو: « النصيحة‌ لأ‌ئمة‌ المسلمين: اندرز پاك‌ و بدور از آلايش، نسبت‌ به‌ مسؤ‌ولان‌ روا داشتن ؛ سه: « اللزوم‌ لجماعتهم» : پيوستن‌ به‌ جمع‌ مؤ‌منان‌ و علاقمندان‌ به‌ نظام‌ و از آنان‌ كناره‌ نگرفتن.
در همين‌ راستا است‌ كه‌ مي‌فرمايد: « من‌ أصبح‌ و لم‌ يهتم‌ بأمور المسلمين‌ فليس‌ منهم». هركه‌ روزانه‌ - و به‌گونه‌ پيوسته‌ - به‌ مسائل‌ جاري‌ و مرتبط‌ با جامعه‌ اسلامي‌ اهتمام‌ نورزد، هرآينه‌ از جرگه‌ مسلمانان‌ بدور است. عبارت‌ «من‌ اصبح» معناي : روزانه‌ و هميشگي‌ را مي‌رساند. و بكار بردن‌ «اصبح» مي‌رساند كه‌ اهتمام‌ ورزيدن‌ به‌ امور مسلمين‌ بايد بر همه‌ انديشه‌هاي‌ روزانه‌ يك‌ فرد مسلمان‌ مقدم‌ باشد. يعني : انديشيدن‌ در مسائل‌ جاري، مي‌بايست‌ در صف‌ مقدم‌ همه‌ انديشه‌هاي‌ وي‌ باشد.

« امور المسلمين» جمع‌ مضاف‌ است‌ كه‌ از نظر مفهوم، فراگيري‌ را مي‌رساند. يعني : اموري‌ كه‌ جنبه‌ عمومي‌ داشته‌ باشد و به‌ عامه‌ مسلمانان‌ مرتبط‌ گردد. و به‌ عبارتي‌ ديگر: شؤ‌ون‌ عامه، كه‌ همان‌ مسائل‌ جاري‌ در سطح‌ عمومي‌ جامعه‌ است، اعم‌ از فرهنگي، اقتصادي، سياسي، نظامي‌ و غيره. و اين‌ دستور، ضرورت‌ حضور هميشگي‌ آحاد ملت‌ را در صحنه‌هاي‌ سياسي‌ - اجتماعي‌ مي‌رساند.  شعار «مالنا و الدخول‌ في‌ شؤ‌ون‌ السلاطين» ما را چه‌ رسد كه‌ در كار شاهان‌ دخالت‌ كنيم، صلاح‌ مملكت‌ خويش‌ خسروان‌ دانند، از القائات‌ دولتهاي‌ استكباري‌ است‌ و از منطق‌ اسلام‌ بدور است.

3. و الاًجابة‌ حين‌ أدعوكم. هنگام‌ فراخواني‌ آمادگي‌ كامل‌ خود را نشان‌ دهيد :  سومين‌ حق‌ دولت‌ بر ملت، اجابت‌ بدون‌ تعلل‌ است. دولت‌ هرگاه‌ در نيازهاي‌ خود بويژه‌ در رفع‌ مشكلات، مردم‌ را به‌ همكاري‌ فرا خواند، بايد همگي، هر كس‌ به‌ اندازه‌ وُسع‌ و توانايي‌ خود، اين‌ دعوت‌ را لبيك‌ گويد. دولت‌ به‌تنهايي‌ و بدون‌ كمك‌ مردمي‌ نمي‌تواند در رفع‌ مشكلات‌ موفق‌ شود تا آنگاه‌ كه‌ آحاد و گروههاي‌ مردمي، با تمامي‌ توان‌ او را ياري‌ رسانند. و هرگز بهانه‌جويي‌ نكنند و از انجام‌ خدمات‌ محوله‌ سر باز نزنند. همانگونه‌ كه‌ بني‌اسرائيل‌ در برابر فرمان‌ حضرت‌ موسي‌ عذرتراشي‌ كردند و گفتند: «فاذهب‌ أنت‌ و ربك‌ فقاتلا اًنا هاهنا قاعدون(»). تو و خدايت‌ در رفع‌ مشكلات‌ بكوشيد، ما اينجا آرميده‌ايم‌ تا آنگاه‌ كه‌ راه‌ هموار شد با تو مي‌آييم. زيرا سخت‌ از مشكلات‌ پيش‌ آمده‌ هراسيده‌ بودند «اِن‌ فيها قوماً‌ جبارين» (گروهي‌ گردنكش‌ در پيش‌ رو داريم) يعني: مشكلات‌ بسيار دشوار سر راه‌ داريم‌ و ما توان‌ همكاري‌ در رفع‌ آنها را نداريم. و بدين‌ بهانه‌ رسوا، از همكاري‌ با رهبر دلسوز خود حضرت‌ موسي، سر باز زدند.

4. اطاعت‌ كامل : پس‌ از آن كه‌ مردم، دولت‌ را صالح‌ دانستند و با او پيمان‌ بستند، بايستي‌ در تمامي‌ برنامه‌ريزي‌هاي‌ دولت‌ - كه‌ حتماً‌ در جهت‌ تأمين‌ مصالح‌ امت‌ و با مشورت‌ با كارشناسان‌ مردمي‌ و با اخلاص‌ پي‌ريزي‌ شده‌ - فرمانبردار باشند. و هرگونه‌ تعلل‌ در انجام‌ دستورات‌ پذيرفته‌ نيست. حفظ‌ و حراست‌ از نظام‌ در صورتي‌ است‌ كه‌ همگان‌ در اجراي‌ آن‌ بكوشند. مردم‌ به‌ دولت‌ مورد پسند خود رأي‌ اعتماد داده‌اند تا در جهت‌ رفاه‌ و سعادت‌ آنان‌ بكوشد، آنگاه‌ شايسته‌ نيست‌ كه‌ در اجراي‌ برنامه‌ها وي‌ همكاري‌ نشان‌ ندهند. و اگر خللي‌ ديدند بايد تذكر دهند، نه‌ آنكه‌ از انجام‌ آن‌ تعلل‌ ورزند. حفظ‌ نظام‌ ايجاب‌ مي‌كند تا تمامي‌ برنامه‌هاي‌ ارائه‌ شده‌ از جانب‌ دولت‌ خدمتگزار، موبه‌مو اجرا گردد و مردم، كاملاً‌ گردن‌ نهند. نه‌ آنكه‌ به‌ بهانه‌هايي‌ - كه‌ غالباً‌ جنبه‌ مصلحت‌انديشي‌ شخص‌ دارد - شانه‌ خالي‌ كنند و احياناً‌ بر خلاف‌ مصلحت‌ عامه‌ رفتار كنند، چه‌ رسد به‌ آنكه‌ كارشكني‌ كنند. از اين‌ مسأله‌ ماليات‌ كه‌ اگر در اجراي‌ دقيق‌ آن‌ كوتاهي‌ شود، مايه‌ تضعيف‌ دولت‌ مي‌گردد و در اجراي‌ برنامه‌هاي‌ محوله‌ در ابعاد مختلف‌ سياستگذاريها ناتوان‌ گشته، گاه‌ به‌ سقوط‌ انجامد. و مفاد آيه‌ «و أنفقوا في‌ سبيل‌ ا و لا تلقوا بأيديكم‌ اًلي‌ التهلكه» تذكر همين‌ مطلب‌ بود.

کد خبر 244456

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha