۱۶ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۵۱

«مارکسیسم و نقد ادبی» به چاپ دوم رسید

«مارکسیسم و نقد ادبی» به چاپ دوم رسید

کتاب «مارکسیسم و نقد ادبی» نوشته تری ایگلتون با ترجمه اکبر معصوم‌بیگی از سوی انتشارات بوتیمار، راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب اولین بار در سال ۱۹۷۶ هنگامی که تاریخ غرب در حال چرخش بود، منتشر شد. نویسنده کتاب می‌گوید گرچه در آن هنگام نمی‌توانستم از این چرخش خبر داشته باشم، عصری از رادیکالیسم سیاسی در آستانه غرق شدن در عصری از ارتجاع سیاسی قرار داشت. مارکسیسم و نقد ادبی از شور و غلیان اندیشه‌هایی انقلابی سربرآورد که از اواخر دهه ۱۹۶۰ تا میانه دهه ۱۹۷۰ به درازا کشید.

ایگلتون معتقد است نقد مارکسیستی بخشی از آن چیزی است که ماتریالیسم فرهنگی خوانده شده و مدعی است که فرهنگ،‌ سرانجام، چیزی نیست که مردان و زنان با آن زندگی می‌کنند. اما در عین حال، نمی‌توان از فرهنگ چشم‌پوشی کرد، هر نبرد سیاسی مهم، از جمله نبردی در پهنه اندیشه‌هاست. کتاب پیش رو نیز به تعبیر نویسنده‌اش برای ادای سهمی در این مبارزه در یکی از عرصه‌های اصلی علوم انسانی نوشته شده است.

تری ایگلتون به نسل منتقدان پاس - لوکاچ تعلق دارد. به این معنا که بهترین و زنده‌ترین عناصر نقد مارکس و انگلس، پلخانوف، لنین، تروتسکی، لوکاچ،‌ برشت، بنیامین و آدورنو را گرفته و با «فراسچری» هگلی از این همه برگذشته و با برآمیختن این عناصر با ساختارگرایی آلتوسر و به ویژه همکار او، پی‌یر ماشری و بن‌مایه‌های نقد پساساختارگرایی و نقد فمینیستی، نقد تازه‌ای پدید آورده که خود آن را نقد سیاسی می‌خواند.

بعد از دیباچه بر چاپ مارکسیسم و نقد ادبی در مجموعه کلاسیک‌های راتلچ، متن اصلی کتاب با چهار فصل آغاز می‌شود. عناوین این فصل‌ها عبارت است از: ادبیات و تاریخ، شکل و محتوا، نویسنده و تعهد، پدیدآورنده همچون تولیدکننده. این کتاب اولین عنوان از مجموعه «اندیشه» انتشارات بوتیمار است.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

پرسش معمول، در میان برخی محافل نقد مارکسیستی، برای ارزیابی ارزش آثار ادبی ـ مبنی بر اینکه آیا اثر دارای گرایش سیاسی درستی است، آیا به آرمان پرولتاریا یاری می‌رساند ـ مسائل مربوط به زیبایی‌شناسی «محض» اثر را به کناری می‌نهد. نمونه‌ای از این دوشاخگی میان امر «ایدئولوژیکی» و امر «زیبایی‌شناختی» را می‌توان در کتاب رمان تاریخی مشاهده کرد. لوکاچ می‌گوید: «مهم این نیست که اسکات یا ماندنزونی از نظر هنری برتر از، مثلا، هاینریش مان بودند یا نه، یا دست‌کم نکته اصلی این نیست. مهم این است که اسکات و ماندنزونی، پوشکین و تالستوی قادر بودند زندگی عمومی را به شیوه ژرف‌تر، اصیل‌تر، انسانی و مشخصا، تاریخی‌تر از حتی برجسته‌ترین نویسندگان روزگار ما دریابند و آن را تصویر کنند...» اما، آیا اصطلاح‌هایی چون «ژرف‌تر، اصیل‌تر، انسانی‌تر و مشخصا، تاریخی‌تر» معنای دیگری جز از نظر هنری برتر دارند؟...

چاپ دوم این کتاب در ۱۳۶ صفحه، با شمارگان هزار نسخه و به بهای ۹ هزار و ۷۰۰ تومان منتشر شده است.

کد خبر 2458116

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha