به گزارش خبرگزاری مهر، در حالی که تا این اواخر سران و دولت های ترکیه از عضویت در اتحادیه اروپا به عنوان یک عامل بسیار مهم در سیاست خارجی و جهت گیری های این کشور یاد می کردند و عضویت در اتحادیه اروپا یکی از مهمترین پایه های سیاست خارجی ترکیه را تشکیل می داد،اما در سالهای اخیر این رغبت را کمتر شاهد هستیم، چرا اینگونه بوده است؟ آیا همانطور که تحلیلگران می گویند شاهد تغییر محور و چرخش در سیاست خارجی ترکیه هستیم؟ خبرگزاری مهر در این رابطه مصاحبه ای را با رئیس دانشکده علوم سیاسی و روابط بین الملل "دانشگاه دولتی دوملوپینار" دکتر "باریش آدی بللی" (Barış Adıbelli)، کارشناس مسائل اورآسیا و مشاور مرکز پژوهش های راهبردی امنیت ملی ترکیه انجام داده است که مشروح بخش دوم و پایانی آن به شکل زیر است:
بزرگترین متضرر از کاهش قیمت نفت سعودی ها، امارات متحده عربی و دیگر کشورهای خلیج فارس هستند.
خبرگزاری مهر : آقای دکتر آدی بللی، در ماه های اخیر شاهد کاهش مصنوعی قیمت جهانی نفت بوده ایم و به نظر بسیاری از تحلیلگران این مسئله به منظور ضربه زدن به کشورهای مستقل از غرب مانند ایران و روسیه بوده است. با در نظر گرفتن این نکته، آیا غرب و آمریکا گرایش ترکیه به شرق و اتخاذ سیاست خارجی مستقل تری را خواهند پذیرفت؟
- دکتر آدی ببلی : ببینید اگر اجازه بدهید من این مسئله را با یک موضوع عینی توضیح دهم. خانم هیلاری کلینتون یعنی هنگامی که در پست وزارت خارجه آمریکا بود، در یک اظهار نظر گفته بود که " ما بار دیگر به روسیه، تحت عنوان هر اسمی که می خواهد باشد اتحادیه اوراسیایی و یا هر عنوان دیگری، هرگز اجازه تشکیل بلوک دیگری را مثل اتحاد شوروی نخواهیم داد". سخن کوتاه و واضح کلینتون این بود که ما به عنوان ایالات متحده آمریکا به روسیه اجازه نمی دهیم که اتحادیه اوراسیایی را تاسیس کند. در اینجا هم ترکیه نباید منتظر این باشد که آیا آمریکا موافق این کار ترکیه است یا نه بلکه باید به دنبال این باشد که آیا این عمل به نفع منافع ملی خود و کشورهای دوست و همسایه هست یا نه.
خیلی جالب هست، اگر کمی دقت کنید به آسانی می بینید که پس از موضع گیری کلینتون چه حوادثی به وقوع پیوست، بحران اوکراین به وجود آمد و پس از آن مسئله سوریه، پس از آن آمریکا دید که نمی تواند به طور مستقیم و با حربه های نظامی و سیاسی با روسیه در افتد و بلوک شرق را ضعیف کند، نشستند و فکر کردند و این بار دیدند که مهمترین مزیت های روسیه و ایران چیست، طبیعتا انرژی و نفت بود. بعد از این هم چون این نکته را می دانستند که خوب نمی توان چاه های نفت و منابع گاز را از دست اینها گرفت، یعنی آن روزها که مثلا در دهه 1950 انجام می دادند و در آن به وسیله شرکتهای خارجی و چند ملتی این کار را می کردند گذشته است. مثل موردی که بر سر ایران آورده بودند.
آن موقع بود که غربی ها در تلاش و تکاپو افتادند که خوب حالا ما چه کار می توانیم انجام دهیم، و این تصمیم را گرفتند، خوب الان که به شکل مستقیم و رودر رو نمی توان با ایران و روسیه در افتاد ما هم قیمت انرژی یعنی مهمترین منبع قدرت و درآمد این کشورها را کاهش می دهیم. خواهش می کنم اکنون روی این مسئله دقت کافی را داشته باشید که الان بزرگترین ضرر کننده ها از کاهش قیمت نفت سعودی ها، امارات متحده عربی و دیگر کشورهای عربی خلیج فارس هستند، بله طبیعتا بزرگترین متضررین از این کاهش بی سابقه قیمت نفت این کشورها هستند. اما خیلی جالب هست که به خاطر هماهنگی با خواستهای غرب و جلوگیری از تاسیس یک نظم نوین جهانی این ضررهای هنگفت را به جان خریده اند. واقعا جالب است که حتی در این زمان نیز برای غرب کار می کنند. در حالی که اگر این کشورها در مقابل نه بلکه اگر در کنار نظم نوین جهانی که از شرق در حال تولد است قرار بگیرند این بیشتر به نفعشان خواهد بود و طبیعتا سربلندتر از شرایطی که اکنون هستند خواهند بود.
یعنی من این سوال را از شما می پرسم عربستان سعودی تا کی خواهد توانست تا از نفت و قیمت آن برای مقاصد سیاسی و مذهبی خود استفاده کند؟ در حالی که اگر کشورهای اسلامی به جای اینکه در مقابل هم قرار بگیرند، در کنار هم قرار بگیرند آن موقع بسیاری از مسائل بسیار آسان تر حل و فصل خواهد شد. اما با وضعیتی که الان بر سر قیمتهای انرژی آمده ضرر و زیان این حتی برای دیگر کشورهای اسلامی مثل ترکیه که نفت ندارند نیز خواهد بود، چرا که وقتی فردا این کاهش قیمت مصنوعی رفع شود و قیمتها به سرعت افزایش پیدا کنند ضرر این حتی به ترکیه نیز خواهد رسید.
بله در مقطع این کاهش شدید ضربه هایی را به روسیه و ایران زده است، اما به نظر من ما در مسئله نمی توانیم آمریکا را متهم کنیم، زیرا تقابل و رقابت ایالات متحده با این کشورها یعنی ایران و روسیه آشکار است و بر هیچ کسی پوشیده نیست. همانطور که گفتم وزیر خارجه آمریکا این موضوع را به صراحت بیان کرده است. اما اینجا مسئله ای که خود من را شخصا متاثر کرده است این است که دلیل همراهی کشورهای مسلمان خلیج فارس با غرب چیست؟ چرا این کشورها که باید سردمدار اتحاد و برادری در جهان اسلام باشند مانند عروسک خیمه شب بازی در دست سیاستهای غرب گرفتار شده اند؟ واقعا دلیل این چیست؟ بله دلیل مشخص است، فقط برای اینکه حاکمیت خودشان را برای چند وقت دیگر ادامه دهند. درحالی که امروز باید روز همکاری و اتحاد میان کشورهای مسلمان و شرقی باشد.
خبرگزاری مهر : امروز ما شاهد حرکت متحد و هماهنگ کشورهای غربی پس از حملات تروریستی که در روزهای گذشته در فرانسه به وجود آمد، هستیم اما ایا این هماهنگی و اتحاد در میان شرقی ها و کشورهای اسلامی وجود دارد؟
- خیر. متاسفانه در میان مسلمانان هرکسی از آن یکی بسیار دور است و هر کشوری خواستهای بسار متفاوتی را دنبال می کند. و همه ما استراتژی غربی ها را می دانیم، بله مهمترین استراتژی امپریالیسم از گذشته تاکنون اختلاف و جدایی بینداز و حکومت کن بوده است.
خوب کشورهای غربی و خلیج فارس می توانند با کاهش قیمت نفت به اقتصاد ایران و روسیه ضربه بزنند، اما در اینجا سوالی که مطرح می شود این است که نگرش مردم ایران و به خصوص جوانان به کشورهای عربی خلیج فارس در آینده چگونه خواهد بود؟ آیا جوانان این توطئه ها را فراموش خواهند کرد؟
ببینید هر کشوری می توان تا سیاست خارجی مستقلی را تعقیب کند و همه مجبور به اطاعت از سیاستهای مشخص شده از سوی آمریکا نیستند. آیا می دانید که سناتور مک کین یک سال قبل در مورد مسئله سوریه چه گفت؟ سناتور مک کین گفت که "منافع ما ارزش هایمان و ارزشهای ما منافع ما هستند". و به نظر بنده این جمله به شکل بسیار کوتاه و واضحی بیانگر نگرش آمریکا به جهان است.
بنده در آخر می خواهم که یک موضوع دیگر را خدمتتان عرض کنم، الان هنگامی که کشورها نسبت به مفاهیم و ارزشهای دموکراتیک رده بندی می شوند، هرچقدر که به واشنگتن نزدیک باشید به همان میزان هم دموکراتیک هستید و هر چقدر که از واشنگتن دور باشید و با آن مخالف همان مقدار هم آنتی دموکراتیک. بنده در اکثر کلاسها برای دانشجویانم و یا در سمینارها و کنفرانس ها بیشتر مواقع مثال ایران و عربستان سعودی را مطرح می کنم. یعنی توجه کنید کسانی که در ایران بر سر کار می آیند چگونه انتخاب می شوند؟ با وجود اختلافاتی با سیستم غربی، رهبران ایران به وسیله صندوق رای و با اصول دموکرات که البته با سیستم غربی متفاوت است انتخاب می شوند. اما در نقطه مقابل بسیاری از کشورهای خلیج فارس دارای حکامی هستند که این به صورت وراثتی از پدر به پسر و از برادر به برادر رسیده است، اکنون نکته جالب این است که از دیدگاه آمریکا، پادشاهی ها و امارت های واقع در خلیج فارس دموکراتیک و در نقطه مقابل آن حکومتهای ایران که به وسیله رای مردم و صندوق رای هر چند با سیستمی متفاوت با مدل غربی، انتخاب شده اند غیر دموکراتیک هستند. مگر همچنین نگرشی عادلانه و بی طرفانه است؟
الان اینجا دموکراسی و دموکراتیک بودن چیست؟ بله از دیدگاه آمریکا اگر دوست و متحد آمریکا باشید شما دموکراتیک و اگر مخالف آمریکا و دارای سیاست مستقلی باشید، دموکراتیک ترین کشور دنیا هم که باشید آن موقع غیر دموکراتیک و مستبد هستید. بله اگر به آمریکا اعتراض کنید آن موقع شما دیکتاتور هستید. مثلا صدام و عراق را به خاطر بیاورید، همه ما زمانی که صدام به آمریکا نزدیک بود را می دانیم و پس از آن بلا و مصایبی را که برای ایران به وجود آورد، هم می دانیم، و اینکه پس از مدتی با آمریکا دچار اختلاف شد، هم فکر کنم همه می دانند، بله هنگامی که صدام نزدیک و دوست واشنگتن بود از سوی آمریکا مشکلی وجود نداشت، اما هنگامی که با آمریکا دچار اختلاف شد تبدیل به دشمن شماره یک آمریکا شد. یعنی اگر این سوال را بپرسیم که آیا حکومت صدام در اوایل دهه 80 میلادی دموکراتیک تر از دهه 90 بود؟ پاسخ این است که، بله از نظر آمریکا اینگونه بود.
نکته آخر اینکه، متاسفانه در این اواخر و پس از بروز بحران سوریه دو کشور ایران و ترکیه بر سر این موضوع دچار اختلاف شدند، اما از سوی دیگر این دو کشور اهمیت یکدیگر را به خوبی برای یکدیگر می دانند و در این اواخر این روابط شروع به ترمیم شده است. از یاد نبریم که ایران و ترکیه دروازه های ورود به آسیا و اوراسیا هستند، یعنی ترکیه پل ورود به آسیا و ایران هم دروازه آن است.
گفتگو از امید شمیزی
نظر شما