به گزارش خبرنگار مهر، آرمان طیران که دانشجوی کارشناسی ادبیات نمایشی دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز و کارشناس ارشد کارگردانی از دانشگاه تربیت مدرس و مدرس گروه نمایش در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز در سال های ۸۸ تا ۹۱ بوده در گفتگو با خبرنگار مهر که پیش از آغاز این نمایش انجام گرفت الزام های تئاتر آوانگارد را برشمرد و از شکل گیری تئاتر به شیوه تعاونی نام برد که گروهی از هنرمندان نمایش در نبود امکانات، سالن های مناسب و حداقل های تئاتر برای بردن هنر به میان مردم خبر می دهد.
این کارگردان و نمایشنامه نویس آوانگارد، اسفندماه نیز تئاتر ۲E=MC را فقط برای یک نفر تماشاگر در هر نوبت نمایش به صحنه خواهد برد.
طیران که نوشتن نمایشنامه های بسیاری را در کارنامه هنری دارد سال ۱۳۹۰ با کتاب «آگوستو بوآل و سیستم ژوکر» که توسط نشر افراز ارائه شد با معرفی این نظریه پرداز و نویسنده برزیلی تئاتر به شکلی جامع سیستم ژوکر را تبیین و تماشاگر- بازیگر را معرفی کرد.
اجرای تئاتر در خیابان آن هم درون ۷ خودرو ایده تازه ای است که آن را به زودی اجرا می کنید، این ایده از کجا آمد؟
اجرای تئاتر بر اساس مقتضیات و شرایط در پروژه های تجربی به الزاماتی نیاز دارد که همیشه بیرون از نظام سنتی تئاتر مانند استفاده نکردن از سالن های تئاتر است. از این رو، اینجا ما یا سالن داریم که استفاده می کنیم یا سالن نداریم و استفاده نمی کنیم.
از آنجاکه در کشورهای صاحب تئاتر کارگردان ها و تئوریسین های تئاتر از بس امکانات دارند به سوی کشف و ابداع مدل های جدید انجام پروسه تئاتر می گردند در ایران برعکس از روی ناچاری دست به خلاقیت و ابداع زده می شود که یکی از این خلاقیت ها اجرای تئاتر در خودرو یا آپارتمان یا مترو و شاید هم گالری و هرجایی که پذیرای یک گروه اجرایی باشد، است. با این تفاوت که در اروپا خلاقیت به وجود آمده تولید جریان، موج و سبک تازه ای می کند، اما این سو فقط آرامبخشی برای درد بی درمان نظام تئاتری کشور است.
اتوتئاتر«سرگذشت باورنکردنی دُن کیشوت، ملانصرالدین، هُدهُد و دیگران در سرزمین عجایب» ثمره این نیاز، اجبار، نبود امکانات و در نهایت اندیشه خلاقانه است.
این گونه نمایشی دارای پیشینه تاریخی است؟
حتماً این کاری که صورت می گیرد پیشینه، تاریخچه و شناسنامه ای دارد بویژه که در دهه ۱۹۶۰ میلادی اوج فوران اندیشه ها و دگراندیشی های تئاتری و نبوغ و خلاقیت گروه های مختلفی با رویکردها و ایدئولوژی های متفاوت سبب ساز جنبش و موج آوانگارد و پیشرو شد که هم برای تئاتر و هم برای تماشاگر آن دارای جهان بینی تازه ای است.
از این نمونه گروه های تئاتر زنده(لایو)، باز(اوپن)، نان و عروسک و بسیاری از گروه هایی که امروزه در تاریخ جهان قرار دارند، در این دهه پدید آمدند نوآورانی بودند که اقدامات خلاقانه تئاتری آنها باعث دگرگونی نگرش در برخورد با مقوله ی تئاتر شده است.
خاستگاه این نمایش مانند «سرگذشت باورنکردنی آلیس در سرزمین عجایب» است یا تفاوت دارد؟
در نمایش سرگذشت باورنکردنی آلیس در سرزمین عجایب که شهریور امسال تنها دو شب بصورت خودرویی اجرا شد ایده ای فراهم شد تا در ادامه سرگذشت باورنکردنی دُن کیشوت، ملانصرالدین، هُدهُد و دیگران در سرزمین عجایب را به صورت اتوتئاتر ارائه کنم.
داستان این نمایش درباره شخصیت سده شانزدهم و دوره رنسانس، دُن کیشوت به همراه پیشکار وفادارش، سانچو و همچنین داستان عاقل دیوانه نمای نامدار فرهنگ ایرانی، ملانصرالدین و فردی سمبل آگاهی و دانایی به نام هُدهُد و دیگرانی که در این سرزمین شگفت انگیز حضور دارند و البته شخص تماشاگر است.
با این اوصاف تماشاگر، دیدن تئاتری فانتزی و سمبولیک را تجربه می کند. آنچه پیشتر نیز در دیگر آثار نمایشی شما دیده شده است. به این دلیل رگه هایی از تئاتر اجتماعی نیز در این کار دیده می شود؟
اگر دسته بندی کنم خود را در دسته کارگردانان بی دغدغه قرار نمی دهم. زیرا در این دسته بندی آثارم باید در هنر متعهد قرار گیرد.
در این کار ملانصرالدین جمله ای دارد با این مضمون که «پست پاکتی آورد حاوی کتاب شعر. مُهر آبی کوچکی روی کتاب شعر نقل کرده بود: «بنابه اظهار فرستنده این بسته فاقد شیء قیمتی است». جمله را که دوباره بخوانید متوجه می شوید چرا نسبت به جامعه تعهد دارم. چون کتاب را در دسته اشیاء غیرقیمتی دانسته است.
بنابراین تمام دیالوگ های ملانصرالدین در این نمایش از مجموعه آثار اکبر اکسیر، شاعر طنزپرداز برداشت شده است. چراکه می شود او را ملانصرالدین دوران کنونی دانست.
پس در این نمایش موضوع تئاتر برای مردم بیشتر احساس می شود.
همیشه دغدغه ام برای تئاتر تشدید اندیشه است. چون برایم تعداد تماشاگران مهم نیست و به فرد تماشاگر دارای اندیشه بیشتر از جمعِ تماشاگریِ اندیشه نیاز دارم. از این روست که به جایی رسیدم که اجرای تئاتر تنها برای هنر است. گرچه برخلاف قاعده مرسوم و موج شنا کردن ضربه ها و آسیب هایی به همراه دارد، اما اگر ۵ سال به من فرصت داده شود، طبقه و طیف جدیدی از تماشاگر تئاتر را در شیراز خواهید یافت که دیگر به هر اتفاقی روی صحنه، تئاتر نمی گویند.
بنابراین یکی از دلایلی که اجرای تک تماشاگر می گذارم برای این است که به تماشاگر اجازه انتخاب بدهم. چون پیش از اجرا از تماشاگر پرسیده می شود دوست دارد بین ژانرهای اصلی تئاتر یعنی تراژدی، کمدی و ملودرام کدام را ببیند.
بر این اساس خواست و سلیقه تماشاگر است که ژانر مورد نظر اورا درپی دارد، نه آن تئاتری که از پیش بر اساس سنت همیشگی او را مجبور کند از آن دیدن نماید چراکه این مدل اجرای تئاتر به چالش کشیدن کار تماشاگری سنتی است. این نگره دقیقا مفهوم ناب تئاتر برای تماشاگر است و او برای نخستین بار با خشنودی تمام از تئاتر بیرون آمده و اگر از وی پرسیده شود می گوید آنچه باب میلم بود، تماشا کردم.
اتوتئاتر چه ویژگی هایی دارد؟
در گام نخست این مدل تئاتر چون در مجموع در خیابان روی می دهد و ابزار آن ترافیکی و خیابانی است ناگزیر در بستر جامعه و خیابان روی می دهد حتی می شود به آن لقب تئاتر خیابانی ناب داد چون بستر آن نیز خیابان است.
آگوستو بوآل، نظریه پرداز، نویسنده و کارگردان برزیلی تئاتر که گونه ای خاص از تئاتر را با عنوان «تئاتر سرکوب شدگان» ابداع و معرفی کرد از طرفداران این گونه تئاتری است. چراکه این تئاتر لاجرم با همه مردم در ارتباط است و از کودک خردسال تا کهنسالان در خیابان آن را می بیند زیرا اینها در اجتماع حضور دارند و کافی است که با ترفندهایی توجه شان به سایت خیابانی اتوتئاتر جلب شود.
بازتاب این تئاتر در میان اهالی تئاتر را چگونه ارزیابی می کنید؟
متاسفانه در برخورد با تئاتر پیشرو و آوانگارد جبهه گیری گسترده ای از سوی پیشکسوتان هنرهای نمایشی وجود دارد. کسانی که خاستگاه ، اسلوب و تکنیک تئاتری شان دست کم به ۴۰ سال پیش برمی گردد در برخورد با آثار دگراندیش و آوانگارد به دلیل سنجش اشتباهی که این گونه تئاتری را با آثار ۴۰سال پیش انجام می دهند ناخودآگاه و گاه خودآگاه ارزش های مدل های تئاتر را در تقابل با یکدیگر می دانند نه در امتداد یکدیگر که به همین دلیل تئاتر آوانگارد را تئاتر بی ریشه، باری به هرجهت، ناتوان در برقراری ارتباط با تماشاگر، از هم گسیخته، بلاتکلیف و مبهم بودن پیام و عدم پیوند ارگانیک در بخش های مختلف آن می بینند در حالیکه قطعا این بزرگواران در نظام ساختاری تئاتر آگاه هستند که هریک از این ایرادها به تنهایی می تواند یک اجرا را فاقد اعتبار و ارزش کند.
بنابراین آنچه دیده می شود اعتبار و ارزش روزافزون اجرای چنین تئاترهایی است. تنها به این دلیل که فراموش کرده ایم انسان حاضر در سال ۱۳۹۳ نیاز به تئاتری با شرایط و الزامات ۱۳۹۳ دارد نه تئاترهایی با الزامات سال ۱۳۴۰.
یکی از دلایل عدم رغبت تماشاگران هم به دیدن تئاترها همین تفکر قدیمی و رنگ باخته تاریخ مصرف گذشته است. برای تماشاگری که در خانه اینترنت، ماهواره، تلویزیون و انواع فیلم ها در دسترس دارد هیچ جذابیتی وجود ندارد که بنشیند و فقط چیزی به نام تئاتر را ببیند که آنرا به هیچ کجای زندگی او نمی توان سنجاق کرد.
برای تماشاگری که دانش تئاتر دارد و آن را دنبال می کند هیچ جذابیتی بالاتر از تجربه تئاتر در مضامین و فرم های مختلف نیست. تماشاگر عادی و دور از تئاتر به خاطر کنجکاوی هم که شده به سوی تئاتر آوانگارد می آید و تماشاگر درگیر با تئاتر هم به خاطر تجربه اندوزی به این نمایش ها اقبال و روی خوش نشان می دهد.
مدتهاست که تئاتر را در بیرون از سالن ها دنبال می کنید. این نیز از الزامات آوانگاردیسم است؟
ترجیح می دهم مدل جدیدی از تئاتر را تعریف کنم. از این رو بیش از دوسال است از سالن های مرسوم تئاتر خارج شدم دلیلش هم این است که فکر می کنم تئاتر به تنهایی متکی به خود است بدین خاطر صندوقی با اهالی تئاتری درست کرده ایم که با سکه و اسکناس هایی که در آن ریخته می شود هزینه های اجراهایمان را تامین می کنیم تا دربند تهیه کننده و سالن نباشیم.
داریم مدلی جدید از تئاتر با عنوان تئاتر تعاونی را تجربه می کنیم که اهالی آن خود تولیدکننده تئاتر هستند. لذا هر رویداد تئاتری که در این فضا رخ می دهد حتما مثبت است چون به ما یاد می دهد به کسی متکی نباشیم.
امیدوارم همه گروه های تئاتری به این سو بروند که خودکفایی در تئاتر را به دنبال دارد چراکه تجربه نشان داده این کار موجب گشایش، بهبودی و تکامل هنر تئاتر می شود.
بدین شکل بخشی از تئاتر ستمدیدگان آگوستو بوآل را تحقق می بخشید؟
گرچه در مقایسه با ثروتمندان مستضعف تریم، اما تئاتر ستمدیدگان جمع این کم بضاعتی هاست که این نیز قدرت به وجود می آورد. لذا داریم به سمت تئاتر مورد نظر بوآل می رویم چون تئاتری داریم که ستم نبود امکانات، حداقل توجهات، نبود سالن مناسب و دیگر حداقل ها را می چشاند.
از شکست در این ژانر نمی هراسید؟
تنها هنر است که تجربه گری در آن به شکست نمی انجامد چون پدیده ی اثر هنری خودبه خود فاقد شکست است چراکه چیزی که نبوده است را ساخته اید. سال های سال است که مکاتب هنری دنیا اسلوب ثابت خود را دارند اما همچنان در حال پوست انداختن و همراه شدن با مکاتب دیگرند.
خبرنگار: محمدحسین نیکوپور
نظر شما