به گزارش خبرنگار مهر، غلامعلی حداد عادل استاد فلسفه دانشگاه تهران امروز ۳ اسفندماه در نشست نقد و بررسی کتاب «سهروردی، افکار و آثار او: تأملی در منابع فلسفه اشراق» که در سرای اهلقلم برگزار شد گفت: انگیزه من قبل از هر چیز برای شرکت در این نشست زیارت دکتر مجتهدی بود چون مدتها ایشان را ندیده بودم. ارادت من به ایشان از سال ۱۳۴۸ است که پا به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران گذاشتم. چهارشنبه هفته گذشته دکتر مالک شجاعی نسخهای از کتاب را به من دادند و فهرست کتاب را مشاهده کردم.
وی ادامه داد: تعجب کردم که دکتر مجتهدی چگونه وارد مباحث فلسفه اسلامی شدند، چون آنچه از ایشان معهود و متوقع بود تألیف کتاب در فلسفه جدید غرب و فیلسوفانش مانند دکارت، لایبنیتس، هگل، کانت و ... بوده و این نخستین بار است که دکتر مجتهدی کتابی درباره یک فیلسوف ایرانی مینویسد و البته این موضوع حکایت از وسعت نظر ایشان دارد.
وی افزود: کتاب دکتر مجتهدی میتواند الگویی برای کسانی باشد که میخواهند کتابی درباره یک فیلسوف تألیف کنند. در سنت فلسفی ما توجه به زمینه و زمان فکر فلسفی نبوده است. این مطلبی است که شهید مطهری هم در مقالهای به آن اشاره میکند و آن را ضعف سنت فلسفی ما میداند. کار دکتر مجتهدی در این کتاب به لحاظ صورت و صورتبندی میتواند الگویی برای دانشجویان جوانی باشد که قصد تألیف کتاب دارند.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: در این کتاب یک نظم منطقی میبینید که حکایت از تسلط نویسنده بر شیوه تحقیق، قطع نظر از موضوع آن دارد. بخشهای مختلف کتاب شامل الگویی برای تالیف کتاب است. شما اگر بخواهید کتابی دربار ملاصدرا بنویسید، میتوانید این چارچوب را رعایت کنید. این ارزشی است که نباید در کنار ارزشهای محتوایی کتاب فراموش شود.
وی با بیان اینکه امروز کمتر قوت مهندسی کتاب را میبینیم افزود: حتی در مقالهای که دانشجویی مینویسد و ما تصحیح میکنیم، متوجه میشویم دانشجو محفوظات را مدیریت نشده روی کاغذ میریزد بدون اینکه هندسه بحث را شناخته باشد.
استاد دانشگاه تهران در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: ما حکمتالاشراق را با دکتر سیدحسین نصر در دوره فوقلیسانس خواندیم. در آن زمان هانری کربن هم به ایران آمده بود و به دانشگاه ادبیات میآمد. آنجا ما دانشجویان فلسفه جمع میشدیم و هانری کربن هم با موهای آویخته سپید سخنرانی میکرد. از همان زمان من همیشه یک عشق و علاقهای به سهروردی و تتبع در فکر او داشتم.
وی با اشاره به نامگذاری سهروردی بر کتابهایش گفت: نامگذاری کتابها و رسالههای سهروردی برخلاف روش فلاسفه دیگر است و او از نامهای شاعرانهای که فیلسوفان سراغ آن نمیروند مانند آواز پر جبرئیل، روزی با جماعت صوفیان و غیره استفاده میکند. از دکتر مجتهدی میخواهم بپرسم که علت این ذوق در سهروردی چیست؟
مجتهدی در پاسخ گفت: فلسفه ذوقی این اجازه را به مؤلف میدهد که به صورت استعاره صحبت کند. در اینجا فلسفه محض دانشگاهی مطرح نیست. سهروردی فقط یک فیلسوف و مدرس به معنای عادی نیست و با ایما، اشاره، استعاره و تمثیل سخن میگوید.
حداد عادل در سؤال دیگری از مجتهدی پرسید که در دعوای اصالت وجود و ماهیت، آیا سهروردی اصالت ماهیتی است و آیا طرح این پرسش برازنده فلسفه اوست و فلسفهاش در این بخش میگنجد؟
مجتهدی نیز در پاسخ یادآور شد: به هر حال میرداماد صددرصدی اصالت ماهیتی است. در سهروردی، به گفته هانری کربن، ماهیت حضور وجودی دارد و رئالیسم واقعبینی قرون وسطی در گفتههای سهروردی هست و فرشتگانی که در قرون وسطی وجود دارند، واقعاً حضور دارند.
وی با بیان اینکه در سهروردی اصالت ماهیت در عین حال جدایی او را با فلسفه مشاء نشان میدهد، گفت: در حالی که فلسفه ملاصدرا به طرف اصالت وجود میآید و به ارسطو از نو میدان میدهد اما در سهروردی ارسطو خوانده میشود اما میدانی به او داده نمیشود.
نظر شما