به گزارش خبرنگار مهر، طی سالهای اخیر در کشورهای مختلف دنیا برخی حرکات که نشان دهنده توهین به ادیان الهی و بخصوص توهین به دین اسلام است را شاهد بودهایم. از آتش زدن قرآن کریم تا انتشار کاریکاتور علیه پیامبر گرامی اسلام(ص) و تروریست خواندن مسلمانان از جمله تلاشهای صورت گرفته برخی افراطیون برای خدشه وارد کردن بر دین اسلام و قرار دادن آن مقابل سایر ادیان الهی است.
آنچه در متن زیر آمده حاصل گفتگوی مهر با حجت الاسلام رحیم کارگر مدیر گروه آینده پژوهی پژوهشکده مهدویت و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی است که توهین به ادیان الهی را مورد بررسی قرار داده است.
مهر: علت توهین به ادیان الهی و بخصوص به مقدسات مسلمانان چیست؟
متأسفانه با افول روز افزون قدرت واحد اسلامی و وابستگی پیچیده سردمداران اسلامی به غرب و نیز با رشد فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی و هرج و مرج فکری و معرفتی غرب، شاهد اتخاذ راهبردهای اسلام هراسی، دین ستیزی، معنویت ستیزی و دنیاگرایی ملحدانه هستیم که هدف اصلی آن تخریب بنیانهای اعتقادی جامعه بشری و تضعیف موقعیت دین داران است و برای این کار از انواع شیوهها و ابزار تبلیغی و سیاسی و فرهنگی استفاده کرده و بر آن پای میفروشند. البته مدتی دین ستیزی را به شکل پنهانی و تدریجی انجام میدادند، اما امروزه بصورت آشکار وارد این بازی شدهاند که نمونه واضح آن را میتوانیم در تخریب اسلام و توهین به مقدسات دینی و جسارت به محضر پیامبر اکرم ببینیم.
منشأ و خاستگاه شکل گیری توهین به ادیان کجاست؟
به نظر میرسد عوامل متعددی در شکل گیری روند اسلام ستیزی و فرهنگ سخیف توهین به باورهای دینی، نقش دارد که مهمترین آنها را در رشد سریع و عمیق اسلام در قلب اروپا و آمریکا و گرایش روز افزون قشر جوان به آموزههای متعالی این دین و لرزان شدن پایههای لیبرالی و مفسدانه غرب میتوان رصد کرد. البته چهره پیامبر اکرم(ص) هر روز نورانیتر و درخشانتر به مردم غرب تجلی میکند و این باعث از بین رفتن تمامی بنیانهای معرفتی و فکری آنها میشود.
سناریوهای غربیها برای جلوگیری از رشد اسلام متنوع و گسترده است و یقینا روند تخریب و توهین به ادیان بخصوص اسلام واقعی ادامه یافته و وارد حوزههای دیگر و خط قرمزهای اصلیتری خواهد شد
البته خود شکل گیری انقلاب اسلامی ایران و قدرت فرهنگی این نظام نوپا در دنیا و مقاومت در برابر نظام فاسد و طغیان گر غربی، هراس زیادی در سردمداران این کشورها انداخته و موجب شده آنها را به تلاشهای نافرجام و ناپسند بیندازد. از طرفی خود غرب دچار بحرانهای زیادی از درون شده (مثل بحران معنویت، بحران مشروعیت، بحران مشارکت و...) و آنان میکوشند با انواع ترفندها این بحرانها را به خارج - بخصوص به جهان اسلام - انتقال دهند و در این راه از هیچ کوششی دریغ نمیورزند.
در نهایت نباید از نقش مستقیم و غیر مستقیم نظریه پردازان نزاع تمدنی غافل بود که در رأس آنها هانتینگتون قرار دارد. وی نه تنها توانسته سیاست خارجی آمریکا را جهتدهی کند، بلکه نظریههای اسلام ستیز او در چهارچوب سیاست برخی کشورهای غربی، به صورت یک استراتژی اجرایی آشکار شده است.
وی در نظریه برخورد تمدنها به جهان غرب هشدار دادهاست که در قرن آینده رویارویی و برخورد جدی بین تمدنهای گوناگون و از آن جمله برخورد تمدنهای غرب با اتحاد تمدنهای اسلامی و کنفوسیوسی حتمی است.
طبق نظرات وی در ربع قرن آینده، منشأ بیثباتی سیاسی، یکی رستاخیز اسلام است و دیگری سر برآوردن چین. روابط غرب با این دو تمدن هماوردطلب (اسلام و چین) احتمالاً روابطی با دشواری خاص و آشتیناپذیر است. چگونگی شکل این درگیریها و تحول آن به طرز چشمگیری به این بستگی دارد که دولتهای اصلی تمدنهای دیگری که در میانه قرار دارند، یعنی روسیه، هند و ژاپن به کدام طرف متمایل شوند.
هانتینگتون به صراحت میگوید: مشکل ریشهای غرب بنیادگرایی اسلامی نیست، خود اسلام است. یعنی تمدنی متفاوت که مردمانش به برتری فرهنگ خود ایمان دارند.
البته جهالت مدرن حاکم بر غرب و شهوت لجام گسیخته در آن و فردگرایی فرعونی آنها نیز عامل مهمی در توهین به عقاید دیگران است.
توهین به ادیان تا کجا پیش میرود و در آینده نیز آیا شاهد چنین رویکردهایی خواهیم بود؟
واقعیت این است که سناریوهای غربیها برای جلوگیری از رشد اسلام متنوع و گسترده است و یقینا روند تخریب و توهین به ادیان بخصوص اسلام واقعی ادامه یافته و وارد حوزههای دیگر و خط قرمزهای اصلیتری خواهد شد. البته آنها با دینهای ساختگی و اسلامهای آمریکایی و انگلیسی هیچ مشکلی ندارند و معضل اصلی آنها اسلام ناب محمدی و سیمای درخشان رسول خدا و خاندان پاک او است.
پس اگر بخواهیم سناریوهای غربیها را در آینده شناسایی کنیم، میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم که تخریب مستقیم آموزههای دینی اسلام جهت بد جلوه دادن آن، تکرار توهینها و تخریبها جهت عادی جلوه دادن و کم کردن حساسیت معتقدان به ادیان، شتاب دادن به رشد ادیان کاذب و ساختگی و معنویتهای دروغین و پوشالی، سیاه نماییهای فراوان علیه دین اسلام توسط دینهای ساختگی در کشورهای اسلامی (همچون افراط گریهای سلفیها و تندروهای داعشی و امثال آنها) و سرگرم ساختن مردم بخصوص جوانان با شبکههای اجتماعی مجازی و در اختیار گرفتن کنترل آنها برای اثرگذاری بیشتر از جمله این موارد است.
عواقب توهین به ادیان الهی چیست؟
اگر بخواهیم عواقب توهین به ادیان الهی را بررسی کنیم، میتوانیم از جنبههای مختلفی آن را، ارزیابی و تحلیل نماییم. از نظر حقوقی، چه در حقوق بین الملل و چه در حقوق خصوصی توهین به هرکس و عقیده نادرست شمرده و قابل پیگیری است و اتفاقا حقوق دانان ما باید بتوانند از طریق قانونی موارد توهین آمیز را پیگیری کنند. هر چند خلأها و تناقضهای فراوانی در این زمینه وجود دارد که در کشور فرانسه شاهد چنین تناقض و تبعیض و دوگانگی هستیم. آنها به این کار خود افتخار میکنند؛ اما ما باید از طریق ابزار قانونی و تبلیغی، بکوشیم چهره مدافعان و کارگزاران این جریان پلید را به دیگران بنمایانیم و ابعاد فاجعه بار آن را به جهانیان گوشزد کنیم.
همچنین باید با اتخاذ رویههای واحد اسلامی، عواقب سوء مادی و اجتماعی و اقتصادی اقدامات توهین آمیز غربی را نشان دهیم و آنها را مجبور کنیم دست از این حماقت آشکار بردارند. متأسفانه تا زمانی که وابستگی کشورهای اسلامی و تفرقه موجود بین امت مسلمان، برقرار باشد، توهینها و تخریبهای غربیها نیز ادامه خواهد یافت. پس حداقل کاری که امت واحده اسلامی میتوانند انجام دهند تحریم کالاهای کشورهای حامی ترویج فرهنگ سخیف اهانت و توهین به مقدسات دینی است.
غربیها باید متوجه عواقب سوء سیاسی و فرهنگی اقدامات خود نیز باشند و بدانند که این اقدام نه تنها فایدهای به حال آنها ندارد، بلکه موجب تنفر روز افزون مسلمانان و دینداران از آنها و محبوبیت روز افزون اسلام و شخصیت والای پیامبر اکرم(ص) میشود. حاکمان کشورهای اسلامی نیز حداقل کاری که میتوانند انجام دهند اعلام اعتراض رسمی و دیپلماتیک به این مسئله و کم کردن رابطه سیاسی با آنها است.
البته کیفرهای اخروی و الهی این گونه اعمال نیز نباید نادیده گرفته شود و خداوند در موقعیتهای مناسب و بر اساس سنتهای تغییر ناپذیر خود عقوبتها و عذابهای خاص خود را متوجه آنها خواهد کرد و در طول تاریخ کسی از این اهانت کنندگان نتوانسته از کیفرهای سخت الهی فرار کند.
اهداف و پشت پرده توهین به ادیان الهی با وجود حساسیتهای فراوانی که افراد نیز بر آن واقف هستند چیست؟
غربیها و کارگزاران فرهنگی آنها اهداف زیادی را پیگیری میکنند. به نظر میرسد آنان در کوتاه مدت به دنبال تضعیف و تحدید دایره نفوذ اسلام و مصون نگه داشتن فرهنگ منحط غربی از فروپاشی درونی هستند، اما اهداف بلند مدت آنان در سیطره و کنترل کامل بر آینده و در دست گرفتن کامل جریان فکری - فرهنگی جهان در راستای اقدامات ضدانسانی و ضد اخلاقی و از بین بردن قدرت فکر و اندیشه فطری قابل ارزیابی است.
آنان بخوبی میدانند که اسلام دین آینده نزدیک اروپا خواهد بود و به همین جهت درصدد انحراف اذهان عمومی و ایجاد نفرت و کینه نسبت به اسلام و رسول گرامی(ص) هستند.
آنان از همه ابزار و شیوهها استفاده میکنند که جلوی رشد سریع اسلام و معنویت گرایی را بگیرند و مانع شوند منافع دنیوی و مادیشان در خطر افتد.
نحوه برخورد با مسببان توهین به ادیان الهی باید چگونه باشد؟
باید بتوانیم ضمن کنترل اوضاع برنامهها و برخوردهای مناسبی تدارک ببینیم و با پرهیز از بازی در زمین حریف، از امکانات و ابزار موجود علیه خود آنان استفاده کنیم و قدرت بالای فرهنگی خود را نشان دهیم. چنان که مقام معظم رهبری در پیام خود به جوانان به خوبی و با قدرت تمام، توانایی جهان اسلام و قرآن را نشان دادند. این پیام در دورهای حساس و حیاتی صادر شد و توانست فضای منفی جهانی علیه اسلام را تا حدودی تغییر دهد.
به جای آنکه ایشان با یک شیوه و رویکرد منفی، به این تبلیغات منفی و نادرست و یک طرفه پاسخ دهد، به جذابیت منطق و استدلال متوسل شدهاند و با یک اقدام فرهنگی مناسب، به حس و فطرت آرمانگرا و حقیقت جوی جوانان توجه کردهاند.
مقام معظم رهبری جوانان را به آشنایی صحیح و بیطرفانه با اسلام توسط مطالعه مستقیم قرآن و آموزههای نبوی فراخواندند و مسیر تبلیغی و فرهنگی را فرا روی ما گشودند. نیاز داریم فرهنگ مفاهمه و درک متقابل و گفتگو شکل بگیرد و به طور مستقیم مردم دنیا بتوانند به آموزههای اسلام دسترسی پیدا کنند.
البته مهمترین کار ما باید آینده نگری و آینده پژوهی باشد و فعالان فرهنگی و دینی، با رصد همه تحولات جهانی بتوانند توطئهها و ترفندهای غربیها را بشناسند
پس برخورد فرهنگی باید در اولویت فعالیتهای ما قرار گیرد. اما نباید از برخورد تهاجمی نیز غافل شد. باید بتوانیم به صورت عالمانه و دقیق تمامی مبانی و آموزههای لیبرالی و ملحدانه غرب را زیر سئوال ببریم و اذهان عمومی را از عمق ناراستی و ناپاکی نظام فکری - فرهنگی غرب آشنا سازیم. رویکرد تهاجمی و انتقادی گسترده از سوی جهان اسلام میتواند آنها را در لاک دفاعی فرو برده و مدتی مشغولشان سازد.
چگونه میتوان از اسلام هراسی و توهینهای مکرری که در جهان نسبت به اسلام و مسلمانان میشود جلوگیری کرد؟
یقینا مجموعهای از پاسخهای مناسب ضروری و اثرگذار است، حتی همین راهپیماییها. در جایی که صاحبان قدرت در کشورهای اسلامی حاضر نیستند هیچگونه برخورد دیپلماتیک و سیاسی با این گونه مسائل داشته باشند، راهپیماییهای عمومی و تظاهرات سراسری در جهان اسلام، میتواند صدای رسای اعتراض عمومی باشد. پس باید در سال روزی به عنوان پاسداشت قرآن و پیامبر(ص) در نظر گرفته شود و همه مسلمانان جهان در این روز بیعت و همراهی خود را با پیامبر و قرآن نشان دهند و شکوه و عظمت اسلام را به جهانیان بشناسانند.
البته مهمترین کار ما باید آینده نگری باشد. باید آینده پژوهی جای خود را در جهان اسلام باز کند و فعالان فرهنگی و دینی، با رصد همه تحولات جهانی و دیده بانی همیشگی، بتوانند سمت و سوی توطئهها و ترفندهای غربیها را بشناسند و پاسخ مناسب و درخوری داشته و یا تحولات را مدیریت کنند.
متاسفانه مهمترین ضعف ما در نبود آینده نگری و نداشتن نظام درست آینده پژوهی است. مهم این است که سناریوهای غربیها را برای آینده بشناسیم و برای هر سناریو برنامههای مختلف فرهنگی و سیاسی و حتی اقتصادی داشته باشیم. باید نشان دهیم که برخوردهای نادرست با اسلام میتواند پیامدهای سیاسی و اقتصادی برای آنها داشته باشد.
نظر شما