داور جايزه ادبي پكا با بيان اين مطلب در گفت وگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : معمولا ما آثار " اتيالو كالونيو " و " اجر تواكو " را نمونه هاي آثار تكنيكي ياد مي كنيم اما اگر دقت كنيم مي بينيم حتي در آثار اين نويسندگان هم 5 يا 6 تكنيك بيشتر وجود ندارد . اما اگر داستان هاي ، داستان نويسان جوان ايراني را نگاه ميكنم ميبينيم داستان در خدمت تكنيك قرار گرفته و خواننده با اين تكنيك ها بمباران شده و در نتيجه مخاطب نمي تواند با خط داستاني قصه ارتباط برقرار كند .
فتح الله بي نياز نبودن انديشه را آسيب ديگر داستان نويسي معاصر دانست و گفت : انديشه به معني اين نيست كه نويسنده از فلسفه صحبت كند , بلكه انديشه بايد در خود متن تنيده شود يعني انديشه بايد ار طريق شخصيت ها نشان داده شود . مثل آنچه كه ما در " مسخ " كافكا مي بينيم .كا فكا در اين اثرش حرفي از فلسفه نمي زند اما خواننده , وقتي داستان را تمام مي كند در جريان " مسخ شدن انساني در دوره ماشينيسم " قرار مي گيرد ، اين انديشه اي است كه كافكا با اثرش به ذهن مخاطب وارد مي كند و مخاطب هم اين انديشه را مي گيرد .
اين نويسنده و منتقد ادبيات داستاني از آوردن خرده روايت هاي متعدد و متكثر به عنوان سومين آسيب ياد كرد و ادامه داد : آوردن روايت هاي خرد و متعدد و آوردن بيش از حد اين روايت ها در كنار محور اصلي روايت را خرده روايت مي گوييم .
وي در گفت و گو با مهر تصريح كرد : آوردن اين خرده روايت ها در داستان ايرادي ندارد اما گاهي اوقات تعدد آنها باعث مي شود محور اصلي روايت گم شود و خواننده با افراد فرعي و حوادث فرعي درگير شود وجود اين خرده روايت ها داستان را از تكاپو مي اندازد و اين باعث مي شود رمان 500 صفحه اي , فقط 200 صفحه كشش داشته باشد .
بي نياز چهارمين آسيب داستان نويسي معاصر را " بازي هاي زباني " دانست و گفت : گاهي نويسنده با استفاده از استعاره ، نماد ، تمثيل ، تشبيه و ... كه با زبان بازي مي كند اين تكنيك بيشتر در خدمت نويسندگان مدرنيسم مثل " جويس " قرار گرفته است .
وي درادامه گفت و گو با مهرادامه داد : نويسنده ، بايد توجه كند كه خواننده بر عليه نويسنده است و درهرجاي كتاب به دنبال اين است كه از نويسنده منفك شود اگر بازي زباني در يك اثر زياد باشد اين فرصت را به خواننده را وادار كند كه تا آخر كتاب با او پيش برود . اما نويسنده مي تواند با استفاده به جا از بازي زباني به عنوان يك استراتژي مثبت نويسندگي استفاده كند
اين منتقد ادامه داد : نويسنده بايد توجه كند در چه حجمي از داستان قرار است از بازي هاي زباني استفاده كند و از استعاره ها و بخش هاي زيادي در داستانش استفاده كند .
نويسنده كتاب " مكاني به وسعت هيچ " چند صدايي بودن داستان را آسيب ديگر داستان نويس معاصر دانست و گفت : گاهي نويسنده ، در نوشتن داستان از چند راوي استفاده مي كند و فكر مي كند اين همان تكنيك چند صدايي است .
اين نويسنده معاصردرتبيين مفهوم " چند صدايي " گفت : چند صدا بودن به معناي چند راوي بودن نيست زيرا چند صدايي تنها در لجن نيست ،گاهي نويسنده از چند صدا استفاده مي كند اما در حقيقت يك صدا است چون همه صداها يك مفهوم و ارزش را به خواننده منتقل مي كنند در حالي كه نويسنده در تكنيك چند صدايي عقب مي نشيند و نمي گذارد هيچ صدايي در متن غلبه پيدا كند ، تكنيك چند صدايي وقتي مقبول يك منتقد و نظريه پرداز قرار مي گيرد كه به همه صداها چه حاشيه نشين و چه مركز به اندازه اجازه بروز و ظهور داده شود .
فتح الله بي نياز كه كتاب " تشييع جنازه يك زنده به گور " را نوشته است ؛ در پايان از راوي موجه ، به عنوان آخرين آسيب داستان نويسي معاصر ياد كرد و به مهرگفت : راوي موجه جزء تكنيك هايي است كه از آثار نويسندگان عامه پسند وارد ادبيات جدي ما شده است و باعث شده لطمه زيادي به ادبيات جدي ما برسد اين قضيه همان سپيد نمايي و سياه نمايي شخصيت ها است كه نويسنده ، يك طرفه به قاضي مي نشيند و شخصيت را يا خيلي موجه نشان مي دهد يا خيلي منفي .
نظر شما