روان شناسان و جامعه شناسان معتقدند افزايش پديده همسر آزاري در هر جامعه همگام با رشد نابسامانيهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي به شكل طبيعي امري انكار ناپذير است.
در جامعه امروز ايران نيز آمارها و تحقيقات نشان از روند رو به رشد اين پديده شوم اجتماعي دارد ، به طوريكه افزايش آمار طلاق به عنوان مشهود ترين پيامد همسر آزاري در كشور ما بويژه شهر هاي بزرگ موجب نگراني بسياري از كارشناسان و مسئولين اين جامعه اسلامي شده است.
اگرچه احترام به رابطه زناشويي همواره يكي از مسايلي است كه در سر لوحه تعاليم ديني ما قرار دارد به طوريكه هيچ بنياني در اسلام نزد خدا محبوبتر از ازدواج و پيوند زناشويي نيست و در قرآن نيز از مودت و رحمت به منزله پايه وحدت زن وشوهر ياد شده است افزايش پديده همسرآزاري درجامعه مسلمان ايران حكايت از چيز ديگري دارد.
عدم سازش در روابط زن وشوهر، آسيب هاي جبران ناپذيري را بر پيكره خانواده وارد مي سازد و بي شك چنين خانواده اي نمي تواند ضامن سعادت فرزندان و در نتيجه جامعه باشد و جالب آنجاست كه در بسياري موارد پديده همسر آزاري و در نتيجه به هم ريختگي خانوادگي با وجود اينكه زمينه ساز تشكيل جامعه اي نابسامان براي نسل هاي آينده است، خود برآمده از اجتماعي ناسالم است.
به اعتقاد بسياري از كارشناسان و صاحب نظران شايد بتوان كمرنگ شدن ارزشها و اعتقادات اسلامي در جامعه ايران بويژه در بين جوانان، افزايش مشكلات موجود در ابعاد مختلف مادي و معنوي و ارتقاء سطح درك و توسعه فرهنگي زنان ايراني را درسالهاي اخير، از عمده ترين دلايل رشد پديده همسر آزاري در جامعه ايران دانست.
البته در قوانين طبيعي و قراردادي موجود در بسياري از جوامع دنيا، توجه به زنان به عنوان قشري آسيب پذيرتر از مردان در تنگاتنگ اين ناهنجاري ناشايست اجتماعي از اهميت ويژه اي برخوردار است و جامعه ما نيز با وجود مشكلات اجرايي بسيار در قوانين مربوط به حمايت از زنان آسيب ديده، از اين قاعده مستثني نيست.
بدون اغراق بايد گفت زن به طور طبيعي به علت برخورداري از عواطف سرشار دروني معمولا آمادگي هر نوع فداكاري و تحمل سختيها را در راه حفظ كيان خانواده دارد و وقتي شادابي روح زن در خانواده تامين نشود و از افسردگي و پژمردگي روحي او در محيط خانوادگي جلوگيري نشود، فرصتي براي ابراز اين سرمايه هاي دروني باقي نمي ماند.
شمار زناني كه از خشونت همسرانشان گلايه دارند در دادگاههاي خانواده حكايت از تحولات اساسي و نگران كننده در روابط خانوادهاي ايراني دارد . خانواده هايي كه همواره از گرمي و صفاي آنان به عنوان سمبلي افتخار آميز ياد شده و زناني كه فداكاري و از خود گذشتگي آنها زبانزد عام و خاص بوده است.
ربابه زني 29 ساله مدتي است از دست آزار و اذيت هاي روحي و جسمي همسرش به دادگاه خانواده به منظور دادخواست طلاق شكايت كرده است البته در هاله اي از شك و دودلي كه مبادا ديگر قادر به ديدن تك فرزندش علي نباشد.
وي خود را فوق ديپلم بهداشت معرفي مي كند و مي گويد:" شوهرم معتاد و بيكار است و مجبورم براي تامين هزينه زندگيمان كار كنم، خستگي كار و زندگي از يك طرف و تحمل كتكها و شكنجه هاي شوهرم از طرف ديگر از زندگي بيزارم كرده است و محيطي غير قابل تحمل را براي خودم و از همه مهمتر پسرم بوجود آورده است."
ربابه كه به عنوان بهيار در مطبي در تهران مشغول است و از فساد اخلاقي همسرش گلايه مي كند و مي افزايد: " اوايل اين رفتار وحشيانه همسرم را تنها به خاطر بچه ام تحمل مي كردم ، و فقط چندين بار كه از شدت آزارهاي همسرم تمام بدنم كبود شده بود به دادگاه شكايت كردم و پس از مراجعه به دادگاه و پزشكي قانوني، شوهرم با پيش كشيدن دلايلي نظير روابط نامشروع به موضوع خاتمه داده است."
ربابه سيگاري روشن مي كند و با عطش به آن پك مي زند ، گويي مي خواهد انتقام سالهاي از دست رفته عمر خود را از نخ سيگار بگيرد و با بازدمي دود آلود تمام آن را رها كند.
او ادامه ميدهد:" هيچ چيز براي يك زن درد آورتر و تلختر از اين نيست كه احساس كند ديگر در خانواده جايي ندارد و شوهرش از او بيزار است تا بحدي كه تا قصد مرگ آدم را به باد كتك و شكنجه بگيرد در چنين لحظاتي فكر مي كنم كه تمام دنيا از من متنفرند و ديگر جايي در اين دينا ندارم و به عنوان يك عضو اضافي نفس مي كشم."
ربابه ديگر تا ب نمي آوردو قطرات اشكي كه تا چند لحظه قبل در چشمانش گره خورده بود بروي گونه هايش رهامي كند و مي گويد:" ديگر تحملم تمام شده است و براي خلاصي خودم و تنها فرزندم از جهنمي كه تنها اسمي از خانواده را يدك مي كشد، تصميم جدي براي جدايي گرفته ام و تنها نگرانيم در مورد حضانت پسرم و قوانيني است كه هميشه حق را به نفع مردان ميدهند."
مدير كل امور آسيب ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي و توانبخشي كشور در گفتگو با خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر مي گويد:" توجه به هر دو جنبه همسر آزاري را نبايد از ذهن دور داشت اگر چه محور فعاليت هاي سازمان بهزيستي در رابطه با اين پديده بيشتر گرد فراهم كردن امكانات حمايتي براي زنان مي چرخد ولي گفتني است، طبق يك مطالعه اي كه اخيرا صورت گرفته است، زنان با نرخي معادل 54 درصد بيش از مردان همسر آزاري ميكنند."
دكتر سيد هادي معتمدي با تاكيد بر اينكه نبايد از روند رو به افزايش شوهرآزاري درجامعه ايران غافل شد، مي افزايد:" البته جنس اين آزارها در مورد زنان و مردان به كلي متفاوت است درمورد زنان بيشتر آزارهاي فيزيكي مطرح مي شود و در مردان مسايل روحي و رواني اين آزارها مشهود است."
وي از مهمترين عوامل موثر در افزايش شوهرآزاري را بيكاري، اعتياد، نابسامانيها و اختلافات طبقاتي عنوان مي كند و ادامه ميدهد:" امروزه علاوه بر مسايل اقتصادي در مواردي نيزبا توجه به شرايط فعلي جامعه مسايل جنسي مانند سوء ظن هايي در مورد ازدواجهاي دوم و مسايل غير اخلاقي در مردان واكنشهاي شديدي را از سوي زنان ايجاد كرده است."
همچنين اين روانپزشك با اشاره به وجود فرهنگ احترام به زنان در جامعه ايران مي افزايد:" جامعه ايران بايد اين سنت هاي پسنديده را حفظ كند و دختران جامعه نيز بايد با رعايت برخي اصول در برخورد با مردان و روابط با آنها موجب كاهش ارج و قرب خود در جامعه نشوند و اجازه ندهند بيشتر مورد آزار قرار گيرند."
دكتر حسين باهر، مشاور امور رفتاري با اشاره به افزايش پديده همسرآزاري در ايران بويژه شهرهاي بزرگ اظهار مي دارد:" آزار بايد به طور مشخص با توجه به مكان و زمان تعريف شود و همسر آزاري در مورد زنان و مردان از هر دو جهت مورد توجه قرار گيرد."
اين آسيب شناس اجتماعي با اعتقاد به اينكه وجود اهرمهايي همچون حق طلاق ، توانمنديهاي اقتصادي و قدرت بيشتر براي مردان، خواه نا خواه زنان را در كفه استضعاف قرار مي دهد، مي افزايد:"در جامعه ما اسلام ناب محمدي هست ولي متاسفانه هنوز رگه هايي نيز از جاهليت هاي عربي همچون فرهنگ مردسالاري از بين ايرانيان رخت بر نبسته است."
وي با اشاره به نمود تحولاتي آشكار در سطح آگاهي زنان ايراني نسبت يه حقوقشان ادامه مي دهد:" يك زماني زنان ايراني بر اساس يك دسته تصورات اشتباه، تحمل ظلم و ستم همسرانشان را نوعي عبادت مي دانستند اما امروزه زنان ديگربه راحتي تن به آزارها و فشارهاي تحميلي از سوي همسرانشان نمي دهند."
اين حقوقدان استقلال مالي زنان را درجامعه امروز ايران يكي از دلايل مهم افزايش ميزان مراجعات زنان به دادگاهها براي اعاده حقوق خود ميداند و مي گويد:" اگر درتمامي سطوح جامعه از جمله خانواده به عنوان كوچكترين ولي مهمترين واحد اجتماع، فرهنگ رفاقتي جايگزين فرهنگ رقابتي شود، مشكلات فقط در حد اختلافات باقي مي مانند و كار به زورگويي نمي كشد و اين اخنتلافات به راحتي با مراجعه به اهل نظر و مشاورين بدون شك رفع خواهد شد."
دكتر بهرام بهرامي قاضي ديوان عالي كشور بيشتر اختلافات موجود در خانواده هاي كنوني جامعه ايران را ناشي از عدم آگاهي هاي اوليه زوجها مي داند و مي گويد:" برخي زوجهاي جوان بدون آمادگي قبلي و بي آ نكه با وظايف و حقوق خود به درستي آشنا باشند اقدام به تشكيل خانواده مي كنند و آن را امري ساده مي انگارند اما بعد از گذشت مدت زماني كوتاه در مي يابند كه چه اشتباه بزرگي را مرتكب شده اند."
وي ازدواجهاي خياباني، تلفني و اتوبوسي را كه امروزه در بين برخي جوانان باب شده است را مورد نكوهش قرار ميدهد و مي افزايد:" دولت به عنوان راهكاري مناسب مي توانند كلاسهاي ويژه اي جهت آموزش و مشاوره دختران و پسران قبل و بعد از ازدواج تدارك ببيند تا آنها ضمن آشنايي با سلوك زندگي خانوادگي در صورت مواجهه با مشكلي آن را در حد يك اختلاف دانسته وبراي رفع آن بكوشند و بواسطه عدم آگاهي اقدام به بزرگنمايي مشكلات قابل حل و در نتيجه طلاق نكنند."
نظر شما