نامش را "آكادمي" گذاشتهاند، گرچه چيزي در آنجا آموزش داده نميشود و چون برندگان را با رأيگيري انتخاب ميكنند، خودشان هم چيز چنداني ياد نميگيرند.
به گزارش خبرنگار سينمايي "مهر"، آكادمي علوم و هنرهاي تصاوير متحرك فصلي دارد كه به سرعت به آن نزديك ميشويم و گمان ميكنم بتوانيم با حدس زدن نام ستارگاني ـ بازيگران زن و مرد، فيلمسازان و تهيهكنندگان ـ كه مورد بيمهري آكادمي قرار ميگيرند، به استقبال اين فصل برويم. هنري فوندا را در 1980 يا ال پاچينو را در 1991 به ياد داريد؟ امسال اسكار به چه كساني ميرسد و دست چه كساني خالي ميماند؟
بياييد ابتدا كمي تمرين رياضيات بكنيم. آكادمي تقريباً شش هزار عضو دارد كه به اين شاخهها تقسيم ميشوند:
بازيگر: 1274 نفر، تهيهكننده: 466 نفر، مدير توليد: 434 نفر، صدا: 419 نفر، نويسنده: 398 نفر، طراح توليد: 380 نفر، كارگردان: 377 نفر، روابط عمومي: 373 نفر، عضو آزاد: 371 نفر، فيلم كوتاه و انيميشن: 322 نفر، جلوههاي ويژه: 250 نفر، موسيقي: 240 نفر، تدوينگر: 229 نفر، فيلمبردار: 189 نفر، مستند: 134 نفر، مجموع: 5856 نفر. هر شاخه نامزدهاي برگزيده رشته خود را معرفي ميكند (فيلمسازان نامزدهاي بهترين كارگردان را و به همين ترتيب)، اما در مرحله نهايي همه اعضا براي انتخاب برندگان اسكار در تمامي رشتهها رأي ميدهند.
مارتين اسكورسيزي و لئوناردو دي كاپريو پشت صحنه فيلم "هوانورد"
هيچكس اميدوار نيست حس زيباييشناسي نقشي هر چند كم در روند رأيگيري داشته باشد و همه ميدانند سياست و تبليغات و هياهو در اين روند تأثير ميگذارد. اما واقعيت اين است: اگر شما بازيگري باشيد كه در يك رشته غير از بازيگري مثل نويسندگي و كارگرداني نامزده شده، ميتوانيد انتظار بيشتري براي انتخاب شدن داشته باشيد. همين نكته به ما كمك ميكند بفهميم چرا در 25 سال گذشته بازيگراني نظير رابرت ردفورد، وارن بيتي، كوين كاستنر، كلينت ايستوود و مل گيبسن همگي اسكار بهترين كارگرداني را بردهاند و چرا در 15 سال اخير بازيگراني چون اما تامپسن، بيلي باب تورنتن، مت ديمن و بن افلك برنده اسكار فيلمنامه شدهاند. بازيگران از بازيگران حمايت ميكنند، حتي اگر نويسنده و كارگردان شده باشند.
كارگردان: مستعد نباشيد
به گزارش "مهر"، مارتين اسكورسيزي (با پنج نامزدي بيحاصل) فيلمسازي است كه بيش از سايرين قرباني نبود توازن در سيستم رأيگيري آكادمي شده است. او در 1980 با "گاو خشمگين" خود قافيه را به نخستين تجربه كارگرداني رابرت ردفورد در "مردمان عادي" باخت و در 1990 همين شرايط را با "رفقاي خوب" در برابر "رقصنده با گرگها"ي كوين كاستنر تجربه كرد. سال گذشته هم كه كلينت ايستوود كهنهكار با "بچه ميليون دلاري" خود عرصه را به اسكورسيزي و "هوانورد" تنگ كرد. اما بحثهاي قانعكننده، فيلم بازنده را مستحق اسكار ميدانستند.
البته اسكار همواره فيلمسازان بزرگي را ناديده گرفته كه نبردن اسكار را يكي از افتخارات بزرگ خود ميدانند. اگر كسي اسكار را نبرد تازه آن وقت ميتواند به جمع افسانههايي چون آلفرد هيچكاك (پنج نامزدي بيحاصل)، استنلي كوبريك (چهار نامزدي بيحاصل)، اينگمار برگمان (سه نامزدي بيحاصل)، جوزف فن اشترنبرگ (دو نامزدي بيحاصل) و اورسن ولز (يك نامزدي بيحاصل) بپيوندد. هوارد هاكس براي تمام فيلمهاي كلاسيكي كه كارگرداني كرد ـ "صورتزخمي"، "بزرگ كردن بيبي"، "دختر روز جمعه او"، "گروهبان يورك"، "خواب بزرگ"، "رود سرخ"، "آقايان بلوندش را دوست دارند" و "ريو براوو" ـ تنها يك بار براي "گروهبان يورك" نامزد اسكار شد و در آن مورد هم دست خالي به خانه برگشت. آكادمي دو سال پيش از مرگ هاكس، در 1975 يك اسكار افتخاري به او داد تا به سنت "ابراز تأسف" خود عمل كرده باشد.
اما اوضاع فيلمسازان امروزي چطور است؟ رابرت آلتمن هم، مثل اسكورسيزي، پنج بار نامزد شده و اصلاً نبرده. پيتر وير با چهار بار نامزدي اسكاري نبرده و همچنان دارد به فيلم ساختن ادامه ميدهد. ديويد لينچ و مايك لي هم به ترتيب با سه و دو بار نامزدي در اسكار، نصيبي از جوايز نبردهاند و جوئل كوئن و الكساندر پين هم هر كدام يك نامزدي بيحاصل را تجربه كردهاند. ديويد اُ. راسل هم حالا حالاها بايد منتظر نامزدي بماند.
اما بي هيچ بحث و گفتگويي ميتوان به راحتي به شرم آورترين چشمپوشي تاريخ آكادمي اسكار حكم داد. آنها كه پاييز امسال مستند "هيچ راهي به خانه نيست" را از شبكه PBS ديدند، بر اين نكته تأكيد داشتند كه مارتين اسكورسيزي سرانجام اسكار را در رشتهاي مثل بهترين فيلم مستند ميگيرد. شايد هم آكادمي براي "ابراز تأسف" و كمكاري خود يك اسكار افتخاري به او بدهد و خلاص!
فيلمنامهنويس: بامزه نباشيد
به گزارش "مهر"، حرف زدن درباره اين كه آكادمي اسكار كدام فيلمنامهنويس را ناديده ميگيرد بيهوده به نظر ميرسد. چرا كه هيچ رشتهاي به نام بهترين فيلمنامهنويس وجود ندارد و جايزه صرفاً به بهترين فيلمنامه تعلق ميگيرد. اين هم يكي ديگر از روشهاي آكادمي براي تقدير از نويسندگان. شما تنها آن كسي هستيد كه بايد جايزه فيلمنامه برتر را بگيريد. همين كه به داخل سالن راهتان دادهايم بايد كلاهتان را به آسمان بيندازيد.
وارن بيتي در كنار همسر بازيگرش آنت بنينگ
ذكر اين نكته هم كه فيلمنامهها معمولاً چندين و چند بار بازنويسي ميشوند ظاهراً هيچ فايدهاي ندارد. دانستن اينكه نسخه نهايي كار چه كسي است غيرممكن به نظر ميرسد، مگر اينكه شما عضوي از پروژه باشيد. اسكار بهترين فيلمنامه "ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه" را سه نفر با هم گرفتند: پيتر جكسن، فران والش و فيليپا بوينز. خب، ديالوگهاي مورد علاقه شما را چه كسي نوشته است؟ (احتمالاً ج. ر. ر. تولكين) صحنه محبوب شما را چه كسي اقتباس كرده؟ آيا بازيگران اصلاً بداهه كار نكردهاند؟ پس عجيب نيست كه نام اين جايزه را گذاشتهاند بهترين فيلمنامه.
حالا با توجه به اين دغدغهها، بياييد كمي در اين مورد بيشتر بحث كنيم.
اگر وارن بيتي يكي از آن مثالهايي است كه تأثير رأي بازيگران بر اسكار بهترين كارگرداني را تشريح ميكند، در عوض در فيلمنامهنويسي كاملاً شرايطي متضاد دارد. در سي سال اخير، 361 نويسنده مختلف نامزد اسكار بهترين فيلمنامه اقتباسي و غيراقتباسي شده و خيليها هم تنها يك بار اين نامزدي را تجربه كردهاند. بيتي چهار بار نامزد شده و هيچ جايزهاي نبرده. اين بيشترين تعداد نامزدي بيحاصل در بين فيلمنامهنويسان است كه حتي كمك همكاران هم نتوانسته مؤثر واقع شود.
به گزارش "مهر"، اين ناديده گرفته شدن احتمالاً به خاطر ژانري است كه بيتي در آن تبحر دارد: كمدي سبك. او هم مثل همتايش رادني دنجرفيلد هيچ عزت و احترامي در عرصه كمدي نديده است. بهتر است نگاهي بيندازيم به ديگر نامزديهاي بيحاصل در رشته بهترين فيلمنامه: نيل سايمن (چهار بار)، نورا افرون، لارنس كاسدان، بري لوينسن و گري راس (هر كدام سه بار) و لري گلبرت (دو بار). همه بامزهها فيلمنامههاي بامزهاي مثل "توتسي"، "ترس بزرگ"، "وقتي هري سالي را ملاقات كرد" و "ديو" مينويسند. باختن "توتسي" به "گاندي" را به هيچ وجه نميتوان توجيه كرد.
اما چه كسي شايسته اسكار بهترين فيلمنامه است؟ شايد يكي از انتخابها گلبرت باشد، اگر بيشتر فيلمنامه بلند سينمايي بنويسد. اما من هم مثل خيليهاي ديگر كمدي را به نفع درام ناديده ميگيرم. جان سيلز تا به حال دو بار نامزد اسكار بهترين فيلمنامه شده و هر بار هم ناكام مانده. او يكي خارجي مستقل و تكرو است و هاليوود هرگز با چنين افرادي خوب تا نكرده. خيلي دوست دارم او يك اسكار براي فيلمنامهاي بزرگ بگيرد، البته اگر بتواند دوباره يكي از آنها بنويسد.
نظر شما