پیام‌نما

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا * * * * قطعاً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی [خدای] رحمان برای آنان [در دل ها] محبتی قرار خواهد داد. * * مؤمنى را كه هست نيكوكار / بهر او مهر مى‌دهد دادار

۲۳ آبان ۱۳۸۴، ۲۰:۱۱

نقد شفاهي تئاتر / صمد چيني‌فروشان: كلام، لحن و ريتم "در ميان ابرها"، در خدمت انتقال معناست

نقد شفاهي تئاتر / صمد چيني‌فروشان: كلام، لحن و ريتم "در ميان ابرها"، در خدمت انتقال معناست

"در ميان ابرها" به شكلي اجرا مي شود كه به نظر مي رسد تماشاگر شاهد حادثه يا حوادثي است كه ميان خدايان افسانه اي و اساطيري در شرف وقوع است .

"صمد چيني فروشان"، عضو كانون ملي منتقدان تئاترايران، در گفت وگو با خبرنگار "مهر"، در نقد تئاتر " درميان ابرها " نوشته و كار "امير رضا كوهستاني"  با بيان اين مطلب، گفت : "درميان ابرها" به نظرم نوعي تازه از اثر دراماتيك است. اين اثر ضمن اينكه به قصه و افسانه هاي كهن رجوع مي كند. تعريف متفاوتي ازآنها به مخاطب ارائه مي دهد. او در اين نمايش ازعناصري استفاده مي كند كه بسيارظريف وتيزهوشانه به سمتي هدايت مي شوند كه هويت ومفهوم تازه اي ازاين افسانه ها به ما مي دهد. اين شكل تازه قادراست مسائل بشرمعاصررا به گونه اي تازه درسطح وسيع روايت كند. اگردرگذشته ادبيات فاخرمتون دراماتيك حائز اهميت بود ، امروزه نمايشها برمحورطراحي حركت وعمل ساخته وپرداخته مي شود . دراين نمايشها ديگرآن هندسه دقيق طراحي داستان وغيره وكنشهاي دراماتيك مطرح نيست بلكه نمايش عبارت است ازيكسري برش هاي لحظه اي كه واقعيت افسانه وتاريخ را دركنارهم مي چيند .

وي افزود: اين آثارپيش ازهرچيزاول دربرابرتجربه نمايشگري پاسخگو است . يعني آن چيزي كه قراراست به نمايش گذاشته شود. نه تجربه ادبي وداستاني . بعد هم خودش را به مفهوم ومضاميني متعهد مي داند كه ازطريق آن بشود مفاهيم عام بشري را مورد بررسي قرار داد .اين نمايش دربرخورد اول ما را با نوعي آشنايي زدايي مواجه مي سازد. يعني بهم خوردگي قواعدي كه ما به آنها عادت داشتيم . دراين آثارنه تنها شكل نحوه بيان متفاوت است بلكه طرح وفرم روايت نيزجزيي ازمقصود ومفهوم نمايش است . وقتي قراراست ازبي سرانجامي هرگونه تلاش واميدي براي آينده صحبت كنيم دراين اثرخود طرح وشكل ونحوه بيان وكلام وزبان وفضا وغيره اجزاء تشكيل دهنده ومنتقل كننده اين مفهوم مي شوند . مانند آن چيزي كه درانتظارگودو اتفاق مي افتد .

او معتقد بود: درانتظارگودو همه عناصردرخدمت بيان يك مفهوم هستند . اجزا جداي ازموضوع داستاني پرداخته نمي شوند تا ازطريق آن فلسفه ومعنايي به مطالب انتقال يابد. بلكه تمام اجزاي نمايش درخدمت همان يك مفهوم قرارمي گيرند، شكل نمايش، نوع ديالوگ وغيره وغيره . دراينجا هم هينطور. درميان ابرها دروهله اول بيشتربه داستان كوتاه شبيه است .البته نه يك داستان كوتاه كلاسيك بلكه ازنوع جديد ونو آن. داستاني كه درآن خط زمان درروايت كاملا شكسته مي شود وبه همراه آن عناصرافسانه و واقعيت درهم فرومي روند ومرزميان تخيل وواقعيت فرومي ريزد .

" در ميان ابرها " - كاري از امير رضا كوهستاني

چيني فروشان در ادامه اشاره كرد: دراين نمايش بروجه نمايشگري ونمايش بودگي بيش ازهرچيزتاكيد شده است. برخلاف آثاركلاسيك كه سعي مي شد اين وجه پنهان بماند . يعني وانمود مي شد كه ما داريم يك واقعيت رامي بينيم يك زندگي واقعي را مي بينيم اما دراينجا هيچ تلاشي براي واقع نمايي نمي شود . اصلا تلاشي نمي كند كه بگويد من دارم يك واقعيت را نشان مي دهم اوسعي دارد نمايش به ما نشان بدهد واين امررا مرتب تكرارمي كند . مثلا وقتي وسط صحنه ايستاده مي گويد(( اينجا رودخانه است يا من دررحم مادرم هستم)) درحاليكه درحوضچه اي كوچك فرو رفته است وقتي ظرف آبي به جاي  رودخانه ودريا درنمايش دربرابرما ظاهرمي شود. وقتي بازيگردرحوضچه ايستاده ومي گويد من وسط رودخانه ام . اينها همان وجوه روايتي ونمايشي هستند كه سعي مي كنند بروجوه نمايش بودگي آن تاكيد كنند . درواقع همان بحث قديمي فاصله گذاري است كه اينجا خودش را به شكل ديگري نشان مي دهد .

عضو كانون ملي منتقدان و نويسندگان تئاتر ايران، در ادامه افزود: صحبت كردن مستقيم با مخاطب ، سپردن طراحي فضا و مكان به ذهن مخاطب هم يكي ديگرازترفندهايي است كه نمايش بكارمي برد تا بروجه نمايشي بودن خود تاكيد كند. مثل وقتي كه هنرپيشه اعلام مي كند  من درمرزبوسني هستم بدون اينكه چيزي درنمايش نشان دهد . همه اينها تكنيكهايي هستند كه تاكيد برنمايشي بودن دارند . كلام ولحن وريتم درنمايش تماما درخدمت انتقال معناي اثرطراحي شده اند ودرحقيقت عناصرمعنايي مهمي هستند . هرعنصروذره اي دراين اثربا هدف انتقال فلسفه ومعناي معيني شكل گرفته نمايش با يك وضعيت بحراني شروع مي شود .داستان درمورد مردي است كه وقتي با گاو وگوسفندانش مي خواهد ازرودخانه عبوركند درآن رودخانه غرق يا ناپديد مي شود. حالا نامزدش وسط رودخانه ايستاده ومنتظراواست .اين زن ماههاي زيادي دررودخانه منتظرمي ماند ومردم آبادي اورا فراموش مي كنند. بعدها اين زن ازآب همان رودخانه باردارمي شود وبه خاطرهمين وقتي بچه بدنيا مي آيد مورد نفرت آبادي قرارمي گيرد . او خودكشي مي كند . اما همه اين داستان وحشتناك وفضاي بحراني غالب برآن با لحن آرام وساده اي ادا مي شود . اين تضاد اساسا نمايشي است ومي كوشد آن تنش را درجان مخاطب دروني كند . وقتي دربوسني درآن فضاي كثافت زندگي مي كند ، آنقدرلحنش آرام ولطيف است كه موجب حيرت تماشاگرمي شود . همه چيزآنقدرآرام است كه واقعا آدم كلافه مي شود واين تنش وتضاد وارد روح انسان مي شود . به همين دليل وقتي ازنمايش بيرون مي آيي  چيزي دردرون ما به شدت آزارمان مي دهد. لحن آرام وكاملا روزمره وعادي نمايش درتضاد جدي با موقعيت پراضطراب آدم ها قرارمي گيرد . به علاوه درادامه همين لحن است كه نمايش قادراست ترس واضطراب وتنش جاري درلحظه لحظه خود را به جان تماشاگرسرريزكند واين پيروزي كوچكي نيست .

صمد چيني فروشان در پايان گفت : داستان نمايش يا موضوع مورد بررسي هم چند سويه وچند معنايي وكاملا باز و گشوده است. از سويي ما با مفاهيم وافسانه هاي باستاني نظير"سوشيانت " و" منجي رهايي بخش " وغيره روبروهستيم ازسويي با مساله مهاجرت وتلخي هاي آن.  يك جوري قراراست اين دوبه هم پيوند بخورند . درميان ابرها به شكلي اجرا مي شود كه به نظرمي رسد تماشاگرشاهد حادثه يا حوادثي است كه ميان خدايان افسانه اي واساطيري درشرف وقوع است واوشاهد نزاع قدرتهاي فوق طبيعي است . ازسوي ديگركاملا با مساله روزمره مهاجرت سروكاردارد. شايد مهاجران ازنظراين نمايش همان پهلوانهاي اساطيري باشند كه فعلا به قهرخداياني اساطيري روبروشده اند وسرگردانند . اما اميد بازگشت به اريكه قدرت را ازدست نداده اند .تشخيص واحساس اينكه چنين آينده اي مي تواند وجود داشته باشد يا اساسا چنين اميدي مي تواند وجود داشته باشد . بسته به روحيات تماشاگرمتفاوت خواهد بود .

کد خبر 253537

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha