پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۳۰ آبان ۱۳۸۴، ۱۴:۵۴

نقد نمايش "در ميان ابرها" ؛

تجليل فرآيندهاي نشانگي در ميان ابرها

تجليل فرآيندهاي نشانگي در ميان ابرها

خبرگزاري "مهر" - گروه فرهنگ و هنر : نمايش در ميان ابرها " كه در هفته هاي اخير در تالار قشقايي مجموعه تئاتر شهر روي صحنه بود، امروز آخرين اجراي خود را به نمايش مي گذارد. "صمد چيني فروشان" نقدي بر متن و اجراي آن قلمي كرده و در اختيار سرويس تئاتر "مهر" قرار داده است كه از نظر مي گذرد .

افسانه ها ، اسطوره ها وحماسه هاي پهلواني وديني ، هميشه دست مايه تاليف آثارادبي وهنري تازه تربوده اند وبارها دربازخواني هاي تازه ، خود را با واقعيت انسان معاصرمنطبق كرده اند . " درميان ابرها " كه به لحاظ قالب متني واجرايي ، آميزه اي ازاسطوره وقصه ونمايش است ، رجوع تازه ومتفاوتي به افسانه ها واسطوره ها داشته . تا سيرتاريخي مهاجرت وغربت انسان هميشه درسفرمشرقي ، ازخويشتن به ديگري را درگذشته وحال يكبارديگردرقالبي شاعرانه ودرتاويلي جديد به روايت بنشيند .

" درميان ابرها " درمرحله اول، بيشتر به يك داستان كوتاه ازنوع جديد ومعاصرش شباهت دارد . داستاني كه درآن خط زمان وروايت به تبعيت ازمفهوم غربت وگسست ازلي وابدي كه ازدرونمايه هاي معنايي نمايش است كاملا مي شكند، عناصراسطوره و واقعيت درهم ادغام مي شوند ومرزميان تخيل وتوهم فرومي ريزد .

به گزارش منتقد تئاتر گروه فرهنگ وهنر "مهر"، يكي ازوجوه ساختاري ونشانه اي مهم اين نمايش ، وجه نمايشگري وتاكيد برنمايش بودگي آن است تا درتقابل جدي با آثاركلاسيك قرار گيرد كه سعي درپنهان كردن واقعيت نمايشي وحقيقت نمايي داشته اند. اين وجه ساختاري ونمادين اگرچه به ظاهربرگرفته ازتجربه هاي بومي وملي نمايش( تعزيه ) درايران است وشباهت هايي با نظريه برشتي فاصله گذاري دارد اما بيش ازهمه وامدارنقش قدرتمند نمايشي وتصورسازكلام ، زبان ولحن نمايش است كه خود ريشه درادبيات كهن فارسي دارد .

زبان دراين نمايش نه صرفا وسيله روايت وقايع وابزاربيان موقعيت ومعرفي اشخاص ونيات آن ها بلكه خود يكي ازعناصركليدي درساخت وپرداخت فضاي نمايش وتقويت تئاتريكالته آن است . كوهستاني درنگارش متن نمايش" درميان ابرها " تاكيد خاص ودراماتيك ويژه اي برسادگي كلمات ، آرامش وسكون ، استفاده ازواژگان روزمره غيرادبي وبي جنبش داشته است . كه درتقابل وتضاد جدي با محتواي روايت ، تنش واضطراب جاري دروقايع وماهيت حماسي وپرتحرك حوادث ظاهرمي شوند . خشكي وسردي زبان ولحن مسخ شده بازيگران وراويان روايت ها ، وماهيت روايي صحنه پردازي درحوزه اجراي نمايش همسوبا طراحي ميني ماليستي صحنه درتضادي دراماتيك با هيجان واضطراب دروني اشخاص وصحنه ها ، تئاتريكاليته نمايش را تشديد مي كند وبرنمايش بودگي تاكيد مي گذارد .

نمايش با پخش صداي " ايمور" يكي ازدوشخصيت نمايش با پس زمينه اي ازصداي امواج رودخانه درتاريكي صحنه آغازمي شود وكوهستاني درهمين صحنه با بهره گيري نشانه شناختي ازتاريكي وصدا ، تمام قراردادهاي نمايش خود را با مخاطب درميان مي گذارد . قايقي كه ايموروسايرمهاجران غيرقانوني ايراني را ازطريق رودخانه " ساوا " به بوسني مي برده وخانواده ايمورنيزدرآن بوده اند واژگون شده است واكنون ايموربا لحني آرام ، بدون هيجان كه كاملا درتضاد با موقعيت است وبا ضرب آهنگي كند كه رفته رفته چون تپش قلبي روبه مرگ كند وكندترمي شود تصاويري واقعي وقابل لمسي ازلحظه واژگوني وچگونگي غرق شدن خود وهمراهانش را درتاريكي صحنه فرا مي خواند وما كه آرام وبي دغدغه وآگاه ازموقعيت امن خويش درذهن خود وبه ياري واژگان محدود وساده اي كه ايموربراي شرح واقعه به كارگرفته است شاهد فاجعه اي انساني هستيم تناقض دراماتيك غيرعادي وبي سابقه اي را تجربه مي كنيم ورفته رفته دستخوش اضطراب مي شويم . اضطرابي كه ازيكسوحاصل وقوع حادثه وموقعيتي غريب ، غيرعادي وفاجعه باراست وازسوي ديگرمتاثرازلحن آرام ، شاعرانه وصميمي روايتگري است كه با تشريح مظلومانه لحظه هاي مرگ خود وديگران آنهم با دقت وجزء پردازي شاعرانه بي هيچ مقدمه اي تمام روح و وجدان ما را مخاطب قرارداده وبه شهادت گرفته است . اودرحالي كه آخرين نفس هايش را براي روايت آخرين دقايق زندگي خود اختصاص داده است ( كه چند كلمه كوتاه وجمله اي ناتمام بيش ترنيست ) ما را دروضعيتي حيرت آوروپرشرم درخلاء رها مي كند . ( ايمورزنده مي ماند ) واكنون درزيرنورموضعي آكواريومي درسمت راست صحنه به چشم مي آيد كه موجودي انساني وطلايي رنگ ، همچون جنين ، درون آن غوطه ور است .اينجا رودخانه قره قاج است وزني كه دقايقي بعد آب چكان درميان آن ايستاده است مادر" ايمور" است - زني قشقايي ازقبايل وطوايف فارس - كه سرنوشت حماسي واسطوره اي خويش را به همان شيوه ؛ آرام متين وازشدت سادگي اش همچون شعركه " ايمور" درشرح واقعه غرق شدن خود وهمراهانش در26سالگي به كارگرفته بود ، براي ما بيان مي كند. اينكه چگونه نامزدش درهمين رودخانه هنگام جابجايي گله گاوها توسط قايق، غرق يا ناپديد شده و اوعليرغم قبيله ، درميان رودخانه ، بازگشت وي را انتظارمي كشيده وچگونه ازهمان رودخانه باردارمي شود ومورد سوء ظن طايفه اش قرارمي گيرد ،سرانجام فرزندش را درميان رودخانه به دنيا مي آورد. درصحنه بعد آكواريومي درزيرنورموضعي ديده مي شود كه ايموررا چون رحم مادردرميان دارد وصداي ايمور ازمادرمي گويد وتنهايي شان .اوشرح مي دهد كه چگونه مادربا شليك گلوله به همان سينه اي كه ايمورازآن شيرمي خورده  به رنج تنهايي وترد شدگي اش پايان مي دهد( گويا كه ديگرهيچ كس را دغدغه آموزه هاي پدران نيست ).

پس ازاين روايت حماسي تلخ ومقدمه ضد اسطوره اي به نشانه مرگ اساطيروتنها ماندگي ابدي بشر، نوبت به معرفي دومين شخصيت نمايش يعني " زينا " مي رسد . دختري معصوم وبازهم ترد شده به خاطربارداري افسانه اي اش كه نتيجه خلسه وطلب عارفانه اي دريك امامزاده است .اگرايمورنتيجه ناكام وسرگردان تحقق يك روايت اسطوره اي است باري كه " زينا " درشكم خود حمل مي كند نتيجه يك توهم افسانه اي است . "زينا " كه درشكم خود باردارموجودي ناقص درميان مايعي بويناك است .

اولين شخصيت نمايش است كه پا برزمين صحنه مي گذارد وكوهستاني به نشانه توجه ويژه اش به اووبرتري اش به ايمور، اورا همواره برسكويي بلند ترقرارمي دهد .صحنه بعد  رويارويي " زينا " وايموراست كه با  شرح مختصري توسط ايموردرباره محل وقوع نمايش يعني ( مهمانخانه اي درمرزاسلووني وكرواسي ) آغازمي شود . در اينجا" زينا " با ايمورآشنا واز او تقاضا مي كند تا درعبورغيرقانوني اش ازمرزاسلووني به فرانسه وسپس انگلستان ياري اش كند .

روايت " زينا " نيزبا همان واژگان اندك ، لحن آرام ومعصوم بدون هيجان وهرگونه شيفتگي وتلاش براي جلب دلسوزي شنونده صورت مي گيرد . مكالمه اين دوقهرمان غريب وترد شده ( يكي ، ازاعصارتاريخي واساطيرمي آيد . ديگري ازهمين نزديكي ها ونسبت بيشتري با ما دارد ولذا نشانه هاي رئاليستي بيشتري را با خود به همراه مي آورد )  ."ايمور" كه گويا وظيفه اي ماوراء طبيعي را برعهده گرفته " زينا " را سوارتخته اي برپشت خويش مي كند وبه شيوه اي كاملا برشتي اورا ازارتفاعات وكوهها عبورمي دهد ودرفرانسه دراردوگاه پناهندگان فرود مي آورد . اين سفركه بيشتربه سفري حماسي واسطوره اي شباهت دارد در آن " ايمور" نقش يك نيروي فوق طبيعي را ايفا مي كند . سفري سخت ودشواركه به مفاهيم ضمني بسياري دلالت دارد: اسطوره اي كهن اما ترد شد، انسان ترد شده اي اززمان ما را درسفرغربت همراهي مي كند . انساني كه خود باردارموجودي ناقص الخلقه است و...

" زينا " دراردوگاه " كاله " بار بويناكش را برزمين مي نهد ودرآخرين لحظه هاي اقامت " ايمور" دركاله وپيش از سوارشدنش برامواج دريا به قصد انگلستان ازاوتقاضاي فرزندي مي كند تا جايگزين جنين ساقط شده شود و بتواند درفرانسه اجازه اقامت بگيرد . به اين ترتيب زيباترين ، شاعرانه ترين وبه لحاظ معنايي عميق ترين صحنه نمايش خلق مي شود. روشي كه كوهستاني درطراحي صحنه لحظات سفر" ايمور" و" زينا " دركوهستان ودرقطارولحظه " ازدواج اسطوره اي " آن دوبه كارگرفته است ازشدت برهنگي ، سادگي وشكوه دروني اش نفس را درسينه حبس مي كند . نشان ازدرك عميق كوهستاني ازامكانات صحنه وحركت آگاهانه اودرتئاتردارد . غربت آشنا وآشنايي غريب اين دوموجود سرگردان وگسسته ازاصل خود ( يكي ازميهن وآئين اش وديگري ازاسطوره وتاريخ ) واعتماد غيرقابل توضيح " زينا " به " ايمور" كه بي هيچ مقدمه اي صورت مي پذيرد ولحن آشنا وغريب اين دودرگفت وگويي كه به مكالمه خدايان وموجوداتي ازدوجهان متفاوت ، با دردي مشترك ، شباهت دارد ، يكي ديگرازعناصرنشانه اي متن است كه مضمون پيش گفته غربت وگسست را ازماهيت ماوراء طبيعي اش تهي مي كند و به آن معناي اين جهاني وزميني مي بخشد . نمايش همچون لحظه آغازش با صداي ايموربه پايان مي رسد كه سواربرامواج دريا ، نشسته برقايقي دست سازرو به سوي انگلستان دارد . آيا ايموربه ساحل خواهد رسيد ؟ نمايش پاسخ صريح نمي دهد اما شكل قرارگرفتن ايموردرقايق وكلماتي كه بيش ازهرچيزازآرامش واحساس امنيت اودرميان امواج دريا خبرمي دهند نشانه هاي صريحي هستند كه به بازگشت " ايمور" به حالت جنيني وسپس به آغوش امن پدر( دريا ، تاريخ واسطوره ) گواهي مي دهند .

به گزارش منتقد تئاتر گروه فرهنگ و هنر "مهر"، " درميان ابرها " تاثيرگذاري عميق خود را علاوه برانتخاب وطراحي شكل برتعليق وفرا مدرني ازروايت مفاهيم وداستان پركشش ونيزعلاوه برطراحي صحنه بديع به خلق تصاويرجادويي وتلفين صورت بندي هاي متنوع رئاليستي ، سورئاليستي ودرون مايه هاي اسطوره اي ، حماسي با موضوعي جهاني ( پناهندگان ومهاجران غيرقانوني ) مديون انتخاب وكاربرد درست نشانه هاست . علاوه برموارد پيش گفته " درميان ابرها " ازعناصرنشانه اي آشكارچندي برخورداراست كه عبارتند از: آب ( دراشكال مختلف : رودخانه ، دريا ، مايعات رحمي وغيره ) قايق ، بارداري ، مهاجرت ، تولد ، مرگ وفرآيندهايي كه به توليد نشانه ها وتكثيرجنبه هاي نشانگي متن دامن مي زنند: نظيربارداري " زينا " ومادرايمورو....

عنوان نمايش : " درميان ابرها " علاوه بر شاعرانگي اش ، دريچه اي براي ورود به مفاهيم گسترده متن است . علاوه برمفهوم صريح ، ما را به مفاهيم ضمني واستعاري متعددي ارجاع مي دهد كه ازآن جمله اند : بارداري ، باروري ، رطوبت ، زايندگي ، آب ، روندگي ، نا ايستايي ، سبكي ، بي شكي ، گريزاني ، هجرت ، فراربودگي ، باران زايي ، رويا ،توهم ،گسست وغربت . مفاهيمي كه هريك سهمي درپرداخت درون مايه اي نمايش داشته اند .

گذشته ازجلوه هاي جادويي وجذابيت هاي صحنه اي ، نمايش " درميان ابرها " بخاطربازي هاي تحسين برانگيزومتفاوتش نمايشي به ياد ماندني است . بازيهايي عميقا متكي برلحن ، بيان ، موسيقي كلام احساسات وعواطف فروخورده ودروني شده ومتكي برحضوروغياب شخصيت وبازيگر.

اميررضا كوهستاني دراجراي اين نمايش نه تنها تسلط خود را برصحنه بلكه توانايي خود را درهدايت بازيگران نيزاثبات كرده است . اوتنها كارگرداني  طي سال هاي اخيربوده كه توانسته استعدادهاي ذاتي ودروني حسن معجوني را برصحنه آشكاركند وبا فراخواني توانايي هاي بالقوه اين بازيگرارزنده اورا ازتكراري كه درچند سال اخيرگرفتاربوده رهايي دهد .

" صمد چيني فروشان "
مدرس تئاتر و عضو كانون ملي منتقدان تئاتر ايران

کد خبر 255693

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha