صدای خواسته‌های مردم شنیده می‌شود

به گزارش خبرنگار مهر، متن تفاهم نامه سه جانبه بین فداسیون فوتبال  و وزارت ورزش و کی روش خنثی ترین و بی هدف ترین بیانیه ای بود که تاکنون از سوی این نهادها ارائه و نوشته شده است، چرا که کار کردن کی روش در چارچوب فدراسیون فوتبال و البته تلاش فدراسیون فوتبال برای مهیا کردن نیازهای تیم ملی ایران در واقع وظیفه طرفین این بیانیه بوده است و این وظایف نیازی به تفاهم نامه ندارد اما واقعیت این است که از این بیانیه و این تصمیم نهایی یک نکته را متوجه شدیم و آن اینکه در مقابل خواست مردم هیچکس نمی تواند بایستد.

در واقع وسط آن همه مخالف در میان تصمیم سازان و مربیان وطنی چون آقایان مایلی‌کهن و قلعه‌نویی و عزیزی و ...و به نوعی خود فدراسیونی که توان پرداخت حقوق کی‌روش را نداشت و البته وزارت ورزش این مردم بودند که حرف خود را به کرسی نشاندند و این شاید مهمترین دستاورد اینهمه کشمکش بود و جلسه.

آنها هم کی روش را و هم مخالفانش را دور یک میز وادار کردند که از خواسته‌های خود عدول کنند و خم شوند و به بیانیه و تفاهم نامه برسند، تفاهم نامه ای که البته بیشتر به نمایش می مانست تا واقعیت.

پس از پروژه کنار گذاشتن کی روش در واقع بحث بسیار شدیدی در گرفت میان مخالف و موافق این مربی، برخی او را اجنبی خواندند و پای پول بیت المال را وسط کشیدند، بعضی او را عالم به علم روز و مربیان ایرانی را سنتی خواندند اما هر چه بود، جنگی نابرابر بود به سود فوتبال ایران که هم کی روش را نگه داشت و هم چارچوب ها را در یک تفاهم نامه دیکته کرد.

این خواسته مردم بود، آنهم با شدت و حدت فراوان که البته مسئولین کشوری و لشگری آن را شنیدند و مخالفان را مجبور کردند که از مواضع خود کوتاه بیایند و عقب نشینی کنند.

در این میان معلوم شد ارقام افسانه‌ای هم که در مورد حقوق کی روش شنیده می شود درست نیست او چیزی در حدود سه برابر مربیان بزرگ وطنی ما دستمزد و پاداش می‌گیرد که نسبت به کارنامه‌ای که در آن قهرمانی جهان با پرتغال و سرمربیگری رئال مادرید و دستیاری فرگوسن دیده می شود خیلی عجیب نیست.

به هرحال تفاهم نامه که به خودی خود چیز جدیدی نداشت، موضوع اصلی صدای مردم بود که مشخص شد شنیده می شود.