پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۴، ۱۶:۳۸

یادداشتی بر یک نمایش

استفاده هوشمندانه «تقدیربازان» از فرم در بیان بحران عاطفی انسان

استفاده هوشمندانه «تقدیربازان» از فرم در بیان بحران عاطفی انسان

یک رمان نویس، نقدی بر نمایش «تقدیر بازان» نوشته و بیان کرده است که در آن فُرم، ترفندی هوشمندانه بوده تا مضمون اصلی این اثر که تنهایی و سردرگمی آدم‌ها در کشاکش بحران‌های عاطفی است، شکل بگیرد.

به گزارش خبرنگار مهر، فرشته نوبخت منتقد و نویسنده رمان های «سیب ترش» و «از همان راهی که آمدی برگرد» نقدی بر نمایش «تقدیر بازان» به کارگردانی سیما تیرانداز که این روزها در سالن چهارسو در مجموعه تئاتر شهر به صحنه می رود نوشته و در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.

متن این یادداشت در ذیل آمده است:

نمایش «تقدیربازان» کار مشترک و تازه‌ سیماتیرانداز و هاله مشتاقی‌نیا، محاکاتی از روابط آدم‌ها است. موتیف‌هایی از حال و گذشته‌ شخصیت‌ها که به تحلیل موقعیت و ذهن و روح آن‌ها می‌‌‌پردازد. می‌شود، گفت در این نمایش با اتوپیائی روبرویی هستیم که هر کدام از ما به فراخور تجربیات زیسته‌ خویش، خود را درون آن باز می‌یابیم. از منظر ادبی و به لحاظ توانایی‌ روایت یک درام پیچیده و نیز به لحاظ شخصیت‌پردازی، با متنی بسیار قوی مواجه هستیم. پاشنه‌ آشیل این درام که کار را در مرحله‌ اجرا دشوار و نیازمند به هوشمندی و درایت می‌سازد، فرم خاص و ویژه‌اش است. در واقع فُرم، ترفندی هوشمندانه بوده تا مضمون اصلی این اثر که تنهایی و سردرگمی آدم‌ها در کشاکش بحران‌های عاطفی است، شکل بگیرد.

فرم روایت «تقدیربازان» بیشتر از آن‌ که نمایشی باشد، به سینما نزدیک است و اجرای درخشان چنین فرمی که تنها می‌تواند نتیجه‌ تحلیل خوب و دقیق از متن باشد، یکی از دلایل و شاید اصلی‌ترین دلیل موفقیت «تقدیربازان» است. احتمالا یکی از تفاوت‌های کارگردانی در تئاتر با کارگردانی در سینما، همین شکاف چالش‌برانگیز فرم و شکل بیان است، که اهمیت خلاقیت و جسارت او را برای خلق بهتر و ایجاد موقعیت‌های با شکوه، دو چندان می‌کند.

 در «تقدیربازان» شش شخصیت را بر صحنه می‌بینیم (هامان، قصیده، لادن، فوآد، مهراس و آوا) که درگیر بحرانی سخت به لحاظ روحی هستند، بحرانی که به روابط آزاردهنده‌ روانی منتج شده است. مخاطب در چنین موقعیت آشفته‌ و متشنجی وارد بازی می‌شود و بنابراین لازم است این ورود، ورودی شکوهمند، باورپذیر و درگیرکننده به لحاظ دراماتیک باشد.

نشان دادن وضعیت بحران روحی شخصیت‌ها بر صحنه، صرف‌نظر از توانایی‌ها و قابلیت‌های متن، بستگی شدیدی به بازی‌ها و بده‌بستان‌های بازیگرها روی صحنه دارد. در «تقدیربازان»، با بازی‌هایی به شدت رئال و طبیعی مواجه هستیم. احساسات، بی‌واسطه و شلاقی بیان می‌شوند و بالاتر از آن نشان داده می‌شوند. به همین دلیل مخاطب به راحتی و در همان دقایق اولیه‌، شخصیت خود را در میان این شش نفر پیدا می‌کند و به دلیل هم‌ذات پنداری با او، با بقیه‌ شخصیت‌ها و همچنین با داستان ارتباط برقرار می‌کند.

اما هوشمندی کارگردانی مثل سیما تیرانداز که بازی‌گر بسیار توانایی است، تنها در یافتنِ چنین نکته‌ای نبوده است، بلکه توجه آگاهانه‌ او به فرم برای شکل‌بخشیدن و پررنگ‌کردن مضمون، دقت در میزانسن‌ها و ساختن فضا به کمک طراحی یک دکور ساده که رنگ خاکستری (به نشانه‌ اندوه عمیق) بر آن غلبه دارد، نورپردازی (و استفاده از آن برای درآوردن فلاش بک‌ها)، موسیقی و استفاده از صداهای خارج از میزانسن به کمک این کنش‌های دراماتیک، ترفندهایی هنرمندانه بوده‌اند.

از آنجا که کنش دراماتیک، بدون وجود معنا اثرگذار نیست و معنا بدون میانجی‌گری فلسفه ممکن نمی‌شود. ناچاریم باز‌گردیم به متن. «تقدیربازان» در لایه‌های بسیار عمیق خود، درگیر پرسش‌هایی در باره‌ امری کم‌تر درک‌شده‌ و شدیدا انسانی به نام عشق است. پرسش درباره‌ چیستی و حقیقت این مساله‌ بزرگ بشریت و ضرورت‌‌ها و شکل‌های آن. عشق به عنوان بزرگترین درگیری فلسفی انسان مدرن، قبل از مرگ، موضوعی مهم، جذاب و مساله‌ای تقریبا حل نشده است. در «تقدیربازان» عشق از جایی مساله می‌شود که روابط آدم‌ها درگیر پیچیدگی‌ها و بحران‌های هویتی ناشی از آن می‌شود. آدم‌هایی که «نه با خود» و «نه با دیگران» قادر به گفتگو و برقراری دیالوگ نیستند. نقطه‌ ثقل این بحران البته از شخصیت هامان با بازی تحسین آمیز هومن کیایی آغاز می‌شود و به مانند خونی گرم در بافت دراماتیک اثر جریان می‌یابد. هومن کیایی به درستی این مرکزیت را به لحاظ اهمیت نقش هامان در روند داستانی و نیز قدرت خویش در تاثرات چندجانبه‌اش بر گروه بازیگران دریافته است.

بی‌تردید مجموعه‌ عوامل و مخصوصا بازی بسیار خوب و تاثیرگزار بازیگران روی صحنه به کمک بازنمایی وجوه و قابلیت‌های متن و هوشمندی‌ و توانایی‌های کارگردان شتافته است، تا مخاطب با خاطره‌ اجرایی قابل تامل و به یادماندنی سالن چهارسو را ترک کند.

کد خبر 2566365

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha