به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاري "مهر"، قرار است 15آذرماه ، نمايش " زن نيك ايالت سچوان" به كارگرداني " آزيتا حاجيان " روي صحنه تئاتر برود. نمايشي معروف از دست نوشته هاي "برتولت برشت" كه با وجود اجراي 4ساعته اين نمايش دركشورهاي ديگر دنيا، " آزيتا حاجيان " اين نمايش را به مدت سه ساعت روي صحنه تئاترشهرمي برد تا طرفداران متن هاي برتولت برشت ازديدن نمايش آن لذت ببرند. محمدرضا شريفي نيا تهيه كننده اين نمايش است و مهراوه، دخترش ،دستياراول كارگردان وبرنامه ريز.
بايد ديد تلاش چند ماهه " آزيتا حاجيان "مي تواند زواياي متفاوت وپنهان اين متن برشت را به نمايش بگذارد يا نه؟ حاجيان معتقد است : پايه اوليه كار(نمايش زن نيك ايالت سچوان) همان سبك برشت است. اما همان سبك برشت هم نيست. او با اجراي نمايش "زن نيك ايالت سچوان" مي خواهد هركارتازه اي درعرصه تئاتر به يادگار بگذارد.
درنمايش آزيتا حاجيان، " مريلا زارعي " در نقش " شنته " امين زندگاني " جلنان يانگ سون " اميرسليماني " توفو " و افسراسدي و مصطفي طاري و ... ديگر بازيگران اين نمايش هستند .
وقتي در تاريك - روشن سالن اصلي تئاترشهر، كناركارگردان نمايش "زن نيك ايالت سچوان" مي نشينم، انرژي مي گيرم، آنقدر فعاليت و پويايي دراوهست كه تك تك ديالوگهاي بازيگران نمايشش را درحافظه اش بايگاني كرده است و با يك كلمه جابجايي از راه دور فرياد مي زند كه نه، نه بايد اين را بگوئيد...
ازآن بالا ، مي توان روي صحنه تئاتر "مريلا زارعي " را فعال تر و پويا تر ديد. پر تحرك و قبراق و سرخوش از اين كه توانسته يك تجربه حرفه اي تئاتري ديگر را با گروهي شناخته شده آغاز كند. افسراسدي ، امين زندگاني ، اميرسليماني ، شهرام عبدلي دررديف اول سالن اصلي تئاترشهرنشسته اند و سرعت عمل مريلا زارعي را روي صحنه مي سنجند .
آري! مريلا زارعي، همان " زن نيك ايالت سچوان " است ، شخصيتي در نمايش كه با وجود گذشته پليد وناپاكي كه داشته، اكنون تصميم دارد تغيير كند ، اما آيا جامعه پذيراي اين زن هست ؟ اين سوال زماني به ذهن خطورمي كند كه شنته درطول سه ساعت نمايش را به اجرا بگذارد و براي تماشاگران صداقت وپاكي خود را درميان انبوهي ازبي صداقتي ها ثابت كند. حالا آزيتا حاجيان به حرف مي آيد و مي گويد : الان ما در دكور نمايش " ملودي شهرباراني " تمرين مي كنيم . بعد او با دست اشاره مي كند و مي گويد : آنجا بايد يك در باشد كه همسرايان به آنجا بروند. بعد هم اين طرف را نشان مي دهد و مي گويد كه اينجا مكان رب النوع هاست .
سختي كار گروه نمايش، اين است كه هم بايد تمرين مداوم داشته باشند وهم به دليل عدم كمبود مكان، حتي نقش بازي كردن در و پنجره را در تمرين نمايش اجرا كنند.
به گزارش "مهر"، "آزيتا حاجيان" همچنين، ادامه مي دهد و همسراها مي آيند و دكور را جابجا مي كنند . لت ها را برمي دارند و لت هاي جديدي مي آورند و " آكساسوار " صحنه را مي چينند . مي پرسم كه اين همان سيستم معروف "برشت"، يعني "فاصله گذاري" است ؟ حاجيان مي گويد : بله ، يك سيستم فاصله گذاري است، اما نه به سبك برشت ، به سبك ديگري است.
گاه كه فضاي سالن اصلي "تئاترشهر" ازصداي همسرايان و رب النوع ها به خروش مي آيد، ازكارگردان راجع به جذابيت اين نمايش مي پرسم . آزيتا حاجيان مي گويد : اين يك متن ازلي و ابدي است. همه آدمها با سوالي كه درمتن اين نمايش مطرح مي شود هميشه درگيرهستند و هيچوقت جوابي براي آن ندارند ، وآن تقابل عقل ودل است .
ازميان مضامين مختلف برشت، حاجيان برروي اين مضمون متمركزشده است . تا آنجا كه مي دانم چيزي حدود 5 سال است كه جاجيان برروي اين نمايش كاركرده است و بعد از 4 بار خلاصه نويسي متن را در اختيار "مينوفرشچي" قرارداده تا به وجوه طنز آن بيفزايد . صداي همهمه همسرايان شكل كاملتري مي گيرد و همه يكصدا مي گويند : انسان هرگزمامن خوبي براي خود نبوده است ....
امروز، كارگردان، به جاي يكي از بازيگرانش، روي صحنه مي رود و با ورود او، صحنه، جان ديگري به خود مي گيرد. او آنقدر نسبت به تمرين حساس است كه دراوج بازي هم گاه از نبود يك باشتي كه بايد درصحنه باشد، با صداي بلند تذكراتي مي دهد .
كارگردان بازي مي كند و وقتي دوباره به جايگاه تماشاچي ها برگشت، درباره "شنته" اين چنين مي گويد : فرمانهايي را رب النوع ها ازآن بالا به "شنته" مي دهند و مي گويند كه قراراست دنيا به پايان حياتش برسد، مگر اين كه ما كسي را پيدا كنيم كه خوب باشد و حالا "شنته" را پيدا مي كنند، و به او مي گويند حالا كه تو انسان خوبي هستي ، از اين به بعد، بايد فرمانهايي كه ما به تومي دهيم را عينا اجرا كني .
"شنته" مي گويد، چگونه رعايت كنم؟ زندگي خرج دارد و رب النوع ها يواشكي دور از چشمان رب النوع هاي ديگر(زئوس ، آريس وهپاريس توس و... ) به "شنته" هزار سكه مي دهند . "شنته" با هزار سكه مغازه اي دست و پا مي كند و كسب و كاري راه مي اندازد و قراراست درتمام مدت به همه خوبي بلاشرط داشته باشد.
"شنته" اين خوبي را روي صحنه اين گونه ابراز مي كند : عشق را چگونه مي شود نوشت، ديگرحتي فرصت دروغ هم برايم باقي نمانده است و گرنه چشمانم را مي بستم و به آوازي گوش مي دادم كه درآن، دلي مي خواند من تو را... به اينجا كه مي رسد، خنده اي مي كند و مي ايستد. مثل اين كه بقيه جمله را فراموش كرده است.
حاجيان ازانتهاي سالن فرياد مي زند ، من تو را ، او را ، كسي را ... كارگردان براي جذابيت متن برشت، براي تماشاگر ايراني، به سبك او فاصله گذاري را خوب رعايت كرده است. آزيتا حاجيان در اين رابطه مي گويد : "من اصلا كاري به برشت ندارم . ما فقط تقابل عقل و دل را آگرانديسمان كرده ايم و به آن مي پردازيم. فاصله گذاري هم درحدي است كه تماشاگرايراني را خسته نكند، مثل آهنگها و دكلمه ها . "
اما آيا اين همان سبك برشت است؟ حاجيان اشاره مي كند و مي گويد : " نمي توانستيم فعل به فعل برشت حركت كنيم . چون تماشاچي ما تماشاچي است كه بحث تفريح نمايش براي او مهمتراست. چون به سختي پول درمي آورد . به سختي بليط مي خرد و هزينه مي كند و من مطمئن هستم بيشترين بخش نمايش را، مفرح بودن آن مي خواهد. درصورتي كه ما بخش انديشمند بودن را هم دراين تفريح لحاظ كرديم. "
به گزارش مهر، اميرسليماني هم نقش "توفو" را دارد. او دراين رابطه وارتباط با "شنته" مي گويد : "توفو" آدم ساده لوح و متوقعي است كه با اين كه سنش بالا است ،حالا عاشق شده است. اوعاشق "شنته" مي شود و حاضراست تمام دارائي اش را به شنته بدهد، اما شنته قول مساعد به خلبان "يانگ سون كبير" را مي دهد و با اوازدواج مي كند . اين درحالي است كه تمام درآمد وسرمايه شوفو خرج شنته مي شود، اما شوفو ارتباطي با شنته پيدا نمي كند.
ايفاگر نقش "شوفو"، نظرش را درباره شنته اين گونه بيان مي كند كه اين زن يا اين نمايش جدال زن واجتماع را نشان مي دهد. اگر نگاه كنيم ، يك خانم بزهكار يك خانم خوب بود، اما خوش قلبي، رئوفي ومهرباني اورا بيشتراززماني كه درصحنه هستند مي بينيد، ازخود گذشتگي اين زن، حتي درشكم بارگي و درشهوت راني ازهمه بيشتراست. حتي زماني كه پول به او قرض مي دهند، با اين كه مي خواهد كرايه 6ماهه مغازه اش را بپردازد، همان مقداررا براي مادر "يانگ سون" مي فرستد تا "سون" بتواند به آرزويش كه همان پرواز است برسد .
سليماني آنچه كه دراين نمايش برايش مهم است، زاويه فقر جامعه است. او مي گويد : "سون" با "شنته" ازدواج مي كند، ولي به خاطر پول قالش مي گذارد . و اين همان انديشه سوسياليسم برشت است . شوفو ادامه مي دهد : متاسفانه اگر يك بزهكار بخواهد آبرومند شود . آيا اجتماع اين هوشياري را دارد كه بسترش را فراهم كند؟ وقتي كمي تنفس داده مي شود سوسن مقصودلوهم يكي ديگرازبازيگران اين نمايش نقش زن بدبخت وآواره اي را دارد كه شنته به اوجا مي دهد . اما وقتي شنته ازنقشه سون باخبرمي شود كه ديگركارازكارگذشته است.
امين زندگاني ( ايفاگر نقش سون ) 10سالي است كه ازصحنه دور بوده و حالا دارد نقش يك خلبان عاشق پيشه را بازي مي كند. او درباره نقشش مي گويد : "خلبان سانگ سون من را دركش وقوس با خودم انداخت كه عادتهاي بازيگري جزء عادتهاي ثانويه زندگي خودم شود كه وقتي نقش روي صحنه رفت وهمه راجع به آن منفي فكرمي كنند چگونه است؟ اما با راهنمايي خانم حاجيان وپيشنهادات خوب گروه درمسيري افتادم كه آلان دارم ازاين نقش لذت مي برم چون فيزيولوژي بدنم به انرژي مثبت دوستان عادت كرده بود . اما با اين نقش همه چيزعوض شد ومن به اين نگاه هم عادت كردم ."
از انتهاي تمرين، فرصتي پيش مي آيد كه در بيرون از سالن اصلي "تئاترشهر"با "مصطفي طاري" صحبت كنم. او درحال حاضرمشغول بازي درسريال مختارنامه است، اوهم 8-9 سالي هست كه ازصحنه دوربوده، اما درميان بازيگران اين نمايش تجربه بيشتري دارد وكارنامه اش سرشارازبازي وكارگرداني درتئاتروتلويزيون است . حالا او بواسطه آشنايي با آزيتا حاجيان وهمكلاس بودن با او پذيرفته كه نقش نجاري را دراين نمايش بازي كند كه اسمش را هم مدام فراموش مي كند . اوبواسطه اين كه كارگردان اين نمايش( آزيتا حاجيان) خودش هم عاشق هنر تئاتر و بازيگرخوبي است ، قبول كرده كه درنمايش حضورداشته باشد .
مصطفي طاري، نمايش را برداشت سليقه اي خود كارگردان از متن مي داند و مي گويد : چه اشكالي دارد تازگي ها درهنروصحنه تئاتر وجود داشته باشد. اين بحثي ندارد چارچوب نمايشنامه برشت شخص است. اما كاملا هم مشخص است كه چه تغييراتي درآن داده شده است به نظرم كار نويي است و اين تحليل كارگردان، قشنگ است. طاري معتقد است تحليل حاجيان از نمايش برشت مسائل روزجامعه است ، شما الان هم حس خواهيد كرد كه مساله امروزه دنيا ريشه اش فقراقتصادي وفرهنگي است واين درنمايش برشت گفته مي شود حرف اول اين نمايش هم فقر فرهنگي واقتصادي جامعه است.
طاري هيج كاري را بدون انتقاد نمي داند. به همين خاطر آن زماني كه از او راجع به انتقادهايش به متن اين كار مي پرسم، مي گويد : من الگو مي خواستم كه اين نمايش را كار كنم . اين كار را نمي كردم. شايد سلايق فرهنگي و تفكرها فرق دارد او زيركانه اشاره مي كند: من به جذابيتهايي كه محتواي فرهنگي وهنري تئاتر دارد، توجه مي كنم .
به گزارش مهر، دوباره ، صداي همسرايان سالن اصلي تئاتر شهر را پر مي كند : انسان هرگز مامن خوبي براي خود نبوده است. عشق را چگونه مي شود نوشت... ديگر حتي فرصت دروغ هم برايم باقي نمانده است ....
اما جداي از سوالي كه برشت در نمايشش مطرح مي كند، سوالي هم خود كارگردان در اجراي خود مطرح كرده است. خودتان نمايش را ببينيد تا به سوال آن پي ببريد .
گفتني است ؛ پيش از انتشار اين گزارش ، خبر رسيد كه مصطفي طاري ، از اين گروه جدا شده و رضا فياضي جايگزين او شده است، ولي حرفهاي طاري از انتهاي گزارش حذف نشد.
نظر شما