۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۱۵

مرادی کرمانی در نمایشگاه کتاب تهران:

علاقه‌ام ادبیات عامه روستایی است/ تنفر فریدون مشیری از شعر «کوچه»

علاقه‌ام ادبیات عامه روستایی است/ تنفر فریدون مشیری از شعر «کوچه»

هوشنگ مرادی کرمانی با حضور در فرهنگسرای کتاب در نمایشگاه کتاب تهران گفت: فریدون مشیری از شعر «کوچه» خود متنفر بود اما هرجا که می‌رفت به او می گفتند این شعر را بخواند.

به گزارش خبرنگار مهر، یکی دیگر از نشست‌های کتابخوانی هنرمندان، عصر دیروز پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت با حضور هوشنگ مرادی کرمانی در فرهنگسرای کتاب واقع در بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران برگزار شد.

مرادی کرمانی در این برنامه، ضمن خوانش بخش‌هایی از آثارش، گفت: من به ادبيات عامه روستايی علاقه زيادی دارم. ضرب‌المثل‌ها و قصه‌های خيالی روستايی هميشه زمينه كار من بوده است.

داستان «هنرمند» از کتاب «تنور» یکی از داستان‌هایی بود که مرادی کرمانی در این برنامه خواند. این نویسنده بعد از خوانش این داستان گفت: وقتی در همايش چهره‌های ماندگار سال ۱۳۸۴ شركت كرده بودم، اين داستان را نوشتم. افراد زيادی آن را دوست دارند و از من می خواهند برايشان بخوانم. و اين نكته يادآور شعر «كوچه» مرحوم فريدون مشيری است. مشيری هر جا می‌رفت، همه به او می‌گفتند «كوچه» را بخوان و او می گفت من شعرهای بهتر از كوچه هم دارم. مشيری از كوچه متنفر بود. ولی من مثل مشيری از داستان «هنرمند» متنفر نيستم. زيرا هنرمند را در آن تعريف كرده‌ام. «هنرمند» از معدود داستان‌هايی است كه بر اساس تفكر خاصی آن را نوشته‌ام.

این نویسنده کودک و نوجوان در ادامه به خوانش داستان «بهار» پرداخت و سپس داستانی از کتاب جدید خود «ته خیار» را قرائت کرد.

مرادی کرمانی گفت: بعد از انتشار هر يك از مجموعه داستان‌هايم از كسانی كه كتاب را خوانده‌اند، می پرسم كه از كدام داستان بيشتر از همه خوشتان آمد. هر كس بر اساس سليقه خود يك داستان را انتخاب می كند. در مجموعه داستان «ته خيار» بسیاری از خوانندگان، بيش از همه داستان «كار و بار عروسك‌ها» را دوست داشتند. اولین بار است که این داستان را پس از چاپش می‌خوانم.

نویسنده کتاب «خمره» در ادامه این برنامه گفت: اولين كتابی كه برای من خوانده‌اند، اميرارسلان نامدار بود. عمویم كتابخانه كوچكی داشت كه چند كتاب از جمله قرآن، حافظ، اميرارسلان نامدار و عناوین دیگری در آن بود. اما من بيش از كتاب، افسانه‌های روستا را شنيده بودم كه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها برايم تعريف می كردند. جالب بود که گاهی ميان قصه گويی به خواب می رفتند و ذهن قصه پرداز من مابقی قصه را تا صبح در خيالات خود می پرورد.

وي افزود: وقتی که به كرمان آمدم، با مجله «كيهان بچه‌ها» آشنا شدم. بعد از آن بود که داستان‌های عامه پسند زيادی خواندم كه محتوای بسیاری از آنها عشق و بی وفايی و... بود. پس از آن هم مشغول خواندن كتاب‌های سنگين‌تری از نويسندگانی مانند حسينعلی مستعان و صادق هدايت و ديگران شدم. یعنی ابتدا از آن کتاب ها شروع کردم و بعد به خوانش کتاب های جدی تر رو آوردم.

کد خبر 2581218

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha