آمريكا به دنبال دستاويزي براي جلوگيري از سقوط

به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، آمريكا و همرزمش اسرائيل  اين امر را بارها وبارها به واسطه فيلم هاي سينمايي ، گزارشهاي جهت دار تلويزيوني و مقالات نوشتاري به اثبات رسانيده اند  اما سؤالي كه دراين ميان مطرح مي شود اين است كه تخريب يك قوم ، مليت و يا مذهب چه فوايدي در بردارد كه آمريكا مي پذيرد بودجه ميليارد دلاري به آن اختصاص داده و از كارشناسان براي نيل به اين هدف ياري جويد .

اگر نگاهي  به  موضع گيري آمريكا و اسرائيل داشته باشيم در مي يابيم كه غرض ورزي آنها تنها نسبت به اسلام نيست بلكه  هر قوم و يا مذهبي كه بخواهد تجارت صادقانه را تبليغ و ترويج كند مو رد هجوم  غربيان قرارمي گيرد.

صهيونيستها همچون گذشته تمايل دارند كه ثروت  دنيا را در اختيارگرفته و آن را به هر جهتي كه تمايل دارند ، هدايت كنند. در اين ميان جاي هيچ گونه ترديدي وجود ندارد كه  براي دست يابي به ثروت و جايگاهي كه هرگزنداشته اند ، اقد امات غير اخلاقي را در پيش گيرند .

تنها نگاهي به بانكداران بزرگ دنيا كافيست تا دريابيم  كه عملكرد آنها هماهنگ با دستوراتي است كه ازنياكان خود دريافت كرده اند و در تضاد كامل با قرآن كريم است .  اين گونه است كه در معاملات خود صداقت را رعايت نكرده و دستورات شيطاني سرلوحه كارهايشان است .

بانكداران بزرگ دنيا كه  اغلب اسرائيلي هستند از سرمايه كشورهاي عربي ، آلمان  و آمريكا درجهت رسيدن به مقاصد خود استفاده مي كنند و از ترفند هاي خاصي سود مي جويند.  واضح است كه كمتر مي توان ديد سياست هاي آنها به نفع مسلمانان باشد .

اعمال غيراخلاقي از دنياي تجارت شروع شده و تمايل صهيونيست ها براي دست يافتن  به ثروت رفته رفته موجبات شكل گيري جنگ و ستيز را فراهم مي كند. پيامد جنگ نيز براي اكثر كشورها از بين رفتن ارزشها و اخلاقيات است .

بانكداران غربي از ملت هاي مسلمان باج مي گيرند تا  ارزش پول آنها  در كشورهاي همسايه كاهش نيابد  و تنها  با حركت قلم ، سود حاصل از فروش نفت را ازآن خود مي كنند  .

دراين ميان كشورهايي كه نمي خواهند به اين ستم تن دهند محكوم به تحريم اقتصادي مي شوند و يا اينكه مانند عراق و ليبي ، ثروتشان به يغما برده مي شود . اما از تمامي اين ها كه بگذريم آن چه كه  به عملكردهاي غربي ها وجهي طنز آميزمي دهد اين است كه عنوان صلح دوستان را  به خود نصبت مي دهند  اما  بزرگترين كمونيسم بين المللي را هدايت مي كنند.

به گزارش خبرنگار سينمايي "مهر"، اين روزها ديگر باب شده كه بگويند " كمونيسم مرده است " اما حقيقت اين است كه نه تنها كمونيسم ازبين نرفته بلكه در ذهن ميليون ها معلم ،  پرفسور و انديشمندي كه مورد شستشوي مغزي قرارگرفته اند ، به حيات خود ادامه مي دهد  . دراين بين تنها مي توان به اين نكته اشاره كرد كه كمونيسم  لباس ديگري به تن كرده  و در غالب ديگري نمايان شده است.

چين سرخ نمونه اي از يك كشور كمونيستي است كه با يك ميليارد جمعيت به حيات خود ادامه مي دهد. به رغم اينكه  تهديد كمونيسم از پنداره غربي ها حذف شده اما هراس ازآن همچنان عميق است  ويكي از دلايل  اينكه آمريكا و اسرائيل به مبارزه با اسلام و مسلمانان مي پردازند  در اين امر خلاصه شده است.

بيانيه هايي كه  توسط اسرائيلي ها به چاپ مي رسد تاكيد مي كنند كه مسلمانان در زمره  هواداران كمونيسم هستند و اين اسرائيل كوچك تنها اميد دموكراتيك و ضد كمونيست آمريكا در خاورميانه است. اين درحالي است كه قوانين اسلام نفي وجود خدا را ممنوع كرده است .

صهيونيست تلاش مي كند تا به رابطه اي ميان جهان  اسلام و شوروي سابق دست يابد  و  اطلاعات چنداني پيرامون باورهاي اسلام مبني بر توحيد و مبارزه مسلمانان با نيروهاي اهريمني منكر خدا   ندارد .

به گزارش "مهر"، غربيان لفظ " انقلاب كمونيستي انقلابي " را شنيده اند اما از آنجايي كه اطلاعات چنداني در مورد آن ندارند احساس مي كنند كه معني آن مي تواند به " مادي گرايي ايده آل گرا " و يا " كفر ملكوتي " نزديك باشد.

با وجود اينكه مي گويند كمونيسم رسمي ازبين رفته است ، كمونيست ها همچنان بر رسانه ها ، سيستم آموزشي ، صنعتي و سياسي غرب حكمراني مي كنند.

وجود جنگ ، تورم  در اقتصاد و اعتصاب هاي پياپي درجهان نشان مي دهد كه كمونيسم ازميان نرفته است و با ايجاد تشويش در فرهنگ ، ارزشهاي اجتماعي و سيستم اقتصادي جهان  ، درصدد تثبيت جايگاهش است تا  بدين طريق  بار ديگر برجهان سلطه يابد. دراين بين تنها مي توان گفت كه  تاكتيك هاي آنها تغيير كرده است اما هدفشان همچنان پا برجاست.

به گزارش "مهر"، حتي غربيان نيزنمي دانند كه سلطه كمونيست ها بر غربيان  تا چه ميزان رشد يافته است و درطول  صد سالي كه گذشت به چه توفيق هايي دست يافته اند.

اين روزها آنچه كه ازغرب مانده است ، پيكري بدون روح است كه  مدام تغيير چهره  داده است. البته جاي هيچگونه تعجبي وجود ندارد ، زماني كه ملت هاي بزرگي چون يونان ، مصر ، آريا و رم  دچار تغيير و تحول مي شوند بي ترديد براي غرب نيزاين رخداد اجتناب ناپذير است .  تنها تفاوتي كه وجود دارد اين است كه ملت هاي مذكور از شهامت و هوشي برخورداربودند كه غرب فاقد آن است .

غرب حتي توان دفاع ازخود را ندارد تا به مدد آن بتواند مدت زمان حيات خود درعرصه بين الملل بيافزايد. براي جلوگيري ازچنين سقوطي چه مي توان كرد ؟

غرب براي اينكه بتواند به جايگاه ويژه اي در جهان دست يابد،  بايد از آسيب رساندن به  كشورهاي  ديگر پرهيز كرده و بشريت را به بردگي نگيرد.