ضمن اين نامه، با حفظ احترام، گلايههاي جمعي از شاعران، منتقدين و مترجمان نسل ِ نو، نسبت به پارهاي از عملكردهاي بخش فرهنگي سفارت فرانسه در ايران، عنوان شده است.
امضاء كنندگان ِ اين نامه، همگي دست كم طي پانزده سال ِ اخير( و برخي از آنان نيز مدت زمان بيشتري) در عرصه يِ فعاليتها و پژوهشهاي ادبي، حضوري چشمگير، مستمر و قابل تامل داشتهاند و در عرصهيِ شعر ِ نسل ِ نو، همگي اسمهاي آشنايي هستند.
چاپ مستمر كتابهاي شعر، انتشار مقالههاي محتلف در زمينهي ِ شعر ، ترجمه، نقد و پژوهشهاي ادبي در ماهنامهها، روزنامهها و نشريات ِ معتبر ادبي، اهتمام ورزيدن به ايجاد تشكلهاي ادبي و دانشگاهي، فعاليت مستمر در زمينهي انتشار آثار، در فضاي مجازي(اينترنت) و ... از سوي اين افراد، گواه مستندي بر اين مدعاست.
با تاسف، عملكردهاي فرهنگي سفارت فرانسه در ايران، از جمله بي مهري به استعدادهاي درخشاني از اين نسل و ناديده انگاشتن ِ اولويتها در اخذ تصميماتي نظير گزينش شاعران به منظور سفرهاي فرهنگي برون مرزي، واكنش ِ گلايه آميز ِ طيف ِ تلاشگر و ذي حقي از اين نسل را برانگيخته است و موجب بي اعتمادي ِ آن ها به معيارهاي اين گزينش ها و گزينش گران ِ آن شده است.
پرسش هايي كه در ذيل ميآيد، پرسشهاي فعالانِ ادبي اين نسل، از بخش فرهنگي سفارت فرانسه، به عنوان ِ نهادي فعال و موثر در حركتهاي فرهنگي و تبادلات ادبي ِ دو كشور است:
1- ما مشتاقانه مايل هستيم بدانيم چه نهاد ِ ذي صلاح و بي طرفي، متشكل از چه افرادي و با چند گونه سليقه و زيبايي شناسي ِ گوناگون و بنا به چه معيارهايي، به گزينش اين شاعران اهتمام ميورزد؟
2- چرا و بنا به چه مصلحت انديشيهايي، بسياري از استعدادهاي شاخص و به نام ِ اين نسل، به بخش ِ فرهنگي سفارت فرانسه معرفي نشدهاند و از بسياري از برنامههاي فرهنگي اين سفارت كاملا بي خبرند؟
3- چرا جاي بسياري از نامداران و صاحب نظران شعر ِ ايران(يا دست ِ كم، شماري از ايشان) به عنوان ِ هيات ِ ناظر، هيات ِ معرف، يا جمع ِ مشورتي، در بخش فرهنگي سفارت خالي است؟
4- آيا براي اين گزينشها، همواره افرادي خاص، كه درگير ِ دُگماتيسم ِ سليقهيِ فردي خود هستند، محل ِ مشورت ِ بخش ِ فرهنگي ِ سفارت فرانسه قرار ميگيرند؟
5- دليل قائل شدن تبعيض ميان شاعران و به عنوان نمونه، دعوت ِ مكرر(دست ِ كم سه بار) از يك شاعر ِ مشخص، به كشور فرانسه چيست؟ افزون بر اين، در همين زمينه ميتوان به گزينش شاعراني اشاره كرد كه طبقِ نظر بسياري از وجدانهاي آگاه و منصف ِ جامعهيِ ادبي، در سالهاي اخير، جزو كم كارترين و غير اثرگذارترين افراد، در حوزهيِ شعر و پژوهشهاي ادبي بودهاند.
6- چگونه به طرز ِ شگفت انگيزي، اسامي ِ چند تن ِ ديگر از اعضاي "كاروان شعر ايران و فرانسه" در سفر بازگشت به فرانسه حذف شد؟ اين در حاليست كه خبر ِ سفر ِ بازگشت، از ماهها قبل، در چند روزنامهي معتبر و رسمي ِ كشور با درج اسامي به چاپ رسيده بود و در برخورد هاي دوستانهي ِ ضمن سفر، آقايان آلن لانس، كلود استبان و ژان باتيست پارا، با اشتياق، وعدهي ِ ديدار با شاعران ِ موجود در كاروان را به پاريس، با صراحت اعلام كردند.
7- آيا در سفر اخير دوستان شاعر ِ جوانترمان ( به عنوان ِ نمايندگان ِ شعر ِ امروز ِ ايران!!!) به" بي ينال شعر" در فرانسه، ملاك قرار دادن شرط ِ سني ِ زير ِ سي سال حقيقت داشته است؟ در اين صورت چرا ماهها قبل آقاي محمد علي سپانلو، ضمن نظر سنجي از پگاه احمدي( از شاعران حاضر در كاروان شعر ايران و فرانسه)، نظر ايشان را در خصوص معرفي ِ زنده ياد نازنين نظام شهيدي به سفر مذكور جويا شدند و در پاسخ به حيرت ِ پگاه احمدي در خصوص شرط ِ سني، آن را فاكتوري نه چندان جدي و قابل حل اعلام كردند؟!!!
از اين دست اجحافات را در تمام ِ اين سالها، در زمينههاي مختلف، از جمله اهداي جوايز ادبي، گروه بازيهاي مطبوعاتي، سانسور كردن و ناديده انگاشتن خلاقيتهاي غير وابسته به اين دسته بنديها،سفرهاي برون مرزي و... در نهاد ِ محفلي ِ ادبيات مان كم نديدهايم و اين، مشتي از خروار است.
بنا به همهي ِ آن چه ذكر شد، امضاكنندگان اين نامه، مشتاقانه در انتظار شنيدن دلايل ِ كافي و قانع كنندهي ِ مسئول محترم بخش فرهنگي سفارت فرانسه هستند و در غير اين صورت، با تاسف از اين پس، عملكردهاي فرهنگي سفارت فرانسه در ايران را در حوزه ي ِ شعر، به رسميت نمي شناسند.
با احترام
امضا كنندگان تا اين لحظه :
پگاه احمدي ـ شيوا ارسطويي ـ چيستا يثربي ـ مريم خراساني ـ مهرنوش قربانعلي ـ سپيده جديري ـ علي قنبري ـ رضا حيراني ـ كبوتر ارشدي ـ جواد شريفي ـ سيد حبيب موسوي
حمايت كنندگان از اين بيانيه تا اين لحظه:
مسعود احمدي ـ بنفشه حجازي ـ حجت بداغي ـ مهدي نويد ـ ميثم عليپور ـ دلارام امين زاده
نظر شما