به گزارش مهر ، يكي از بسترهاي همواره شعر خيز و حماسه ساز ( حماسه در معناي ادبيات حماسي ) وقوع و بروز جنبش هاي انقلابي و مقاومت اصول گرا و ايدئولوژيك در اقصي نقاط دنيا بوده است .
اشعار افشاگرانه و سياسي متعلق به عصر انقلابات آمريكاي لاتين و تصنيف ها و سرودها و ترانه هاي برخاسته از روح انقلابي گري و مبارزه جويي در آن جغرافيا از جهان در كنار رشد و نضج داستان و رمان نويسي انقلابي - از نوع مكاتب و جرياناتي كه پاپلونرودا و گابريل گارسيا مارگز و ... پايه گذاردند - همواره به عنوان يكي از مهمترين بزنگاه هاي ادبي و جريان سازترين سه فصل هاي ادبيات مبارزه شناخته مي شود .
پيدايش پرقوت ترين آثار ادبي شوروي سابق ، بدون ترديد از هر منظري ، مديون و مرهون تحولات عميق اجتماعي و سياسي آن بوده و فرانسه نيز بي گمان به تبعيت از دگرگوني هاي پديد آمده در طبقات اجتماعي و تغيير پايه هاي حكومتي و سياسي ، شاهد خلق ماندگارترين اشعار و آثار ادبي تاريخ خود بوده است اما شرح " ادبيات مقاومت ، مبارزه يا انقلابي " در ايران يا هر كشور ديگري و نحوه ي پيدايش و مراحل گوناگون تكاملي آن به طور قطع نيازمند نگاهي از جنس ديگر است .
" شعر " بنا به تعريفي گزيده كه از ان موجود است تلاقي و درهم آميزي احساس و تخيل است ؛ شعر مولودي متكيبر حس شاعرانه و تخيل شعور مند ، بازتاب درون و عوالم ناپيداي شاعرياست كه ناظر ، شاهد و روايت گر همه ي آن چيزي است كه در ورا و ماه را رخ داده يا خواهد نمود . شعر ، شيوه ي بياني محسوس از ملموس و ناملموس هاست. شعر در لحظه حادث مي شود؛ از اين رو در بلواهاي بيروني و عرصه انقلاب و جنگ و حماسه ، حتي پيش از فلاش هاي دوربين هاي مكانيكي ، تبلور عيني و ثبت لحظه اي مي نمايد .
مجموعه شعر" فانوس هاي سنگي " ( مجموعه شعر فلسطين) كه به كوشش عبدالرحيم سعيدي راد تهيه و گردآوري گرديده با وجود بهره گيري از انواع سبك ها و گونه هاي شعري - جز مواردي انگشت شمار و قابل تامل - دريچه تازه اي از افق شعري " انقلابي " پيش روي مخاطب قرار نمي دهد و بيش از هر چيز ، گوياي تلاش شاعران براي آميزش ازپيش داشته ها و محفوظات اشعار و ترانه هاي ايدئولوژيك مي باشد .
زبان همگون و يك جنس اغلب شعرها - كه عمدتا به وام گيري متشابه از نشانه هاي و نماد ها باز مي گردد- كتاب را از دستيابي به آثار فاخر و قابل توجه بي بهره كرده است |
به گزارش مهر ، " ام احمد " آن مسافر كوچك " و به ويژه " رو به خورشيد " را مي توان متفاوت ترين آثار مجموعه " فانوس هاي سنگي " دانست . در قطعه " رو به خورشيد " با استفاده از نمادهاي قصه پردازانه و گزينش سبك روايت وارگي هجوم كلاغان سنگي ، آن سارقان سياه و غلبه ي لحظه لحظه تاريكي وظلمت و حس اميد و مقاومت راوي ، فضايي قالب شكن و متفاوت را به روايت در آورده است : وقتي آن شب كلاغان سنگي دردل خانه ما نشستند / سخت و بي عاطفه ، سرد و بي روح ، شيشه هاي دلم را شكستند / سارقاني كه مهمان شمرديم در خفا صاحب دشنه بودند / بر سر سفره هامان نشستند / گرچه بر خون ما تشنه بودند...
ارجاعات سياسي به نام اشخاص ، سازمان ها و مجامعي كه به نوعي حامي فلسطين يا باني جنگ و خونريزي بوده اند بخش ديگري از مضامين شعري كتاب را شامل شده است. در مجموع مي توان گفت زبان همگون و يك جنس اغلب شعرها - كه عمدتا به وام گيري متشابه از نشانه هاي و نماد ها باز مي گردد- كتاب را از دستيابي به آثار فاخر و قابل توجه بي بهره كرده است . توصيف هاي گوناگون از مفاهيم آزادي ، انتقام ، شهادت ، تجاوز و ... كه معمون حاوي لحن و زباني يكدست و عاري از نوآوري هاي شعري مي باشد. لحن خطابگر و هشدار دهنده ي شاعر ، دل پركين و درد و داغدار ، روان رنجور و زخم خورده و چشماني كه انتظار ظفر را خيره شده اند را به عنوان مولفه هاي مشترك و تكرار شونده ي قطعات " فانوس هاي سنگي " بدون اتخاذ زوايا و عناصر فرمي و درون مايه اي متغير معرفي و ارائه نموده است .
-----------------------------------------------------
* عنوان شعر بر گرفته از قطعه اي از اقبال لاهوري است .
نظر شما