گروه دفاع مقدس خبرگزاري "مهر" : معضلات و مشكلات ايثارگران حرف تازهاي نيست . مسئلهاي است كه بارها و بارها درباره آن شنيده ايم و خوانده ايم . ولي ظاهرا گوشهايي كه بشنوند و مديراني كه اگر شنيدند ، عمل كنند ، يافت نميشود . اخبار ، گزارشات و مقالات مختلفي پيرامون اين موضوع ، در گوشه و كنار و رسانههاي مختلف تا كنون منتشر شده است . خبرگزاري مهر در كنار سلسله گزارشهاي مربوط به وضعيت اسفبار ايثارگران ، در مجموعه اخباري تحت عنوان « معضلات و مشكلات ايثارگران در آيينه رسانهها » اقدام به انتشار مطالبي كرده است كه تا كنون بصورت جسته و گريخته و گاه مقطعي در رسانههاي مختلف مطرح شده وليكن همچنان بيپاسخ مانده است . يا بهتر است بگوييم هنوز معضل مانده است . چرا كه كم نيستند مطالبي كه هميشه از سوي روابط عموميها پاسخ گرفتهاند ، اگر نگوييم توجيه شده اند . به هر حال كنار هم قرار گرفتن و تمركز مطالبي كه طي ماهها بصورت پراكنده در مورد يك موضوع خاص منتشر شدهاند ممكن است بر تأثيرگذاري آنها بيافزايد.
امروز در صفحه بسيج و دفاع مقدس روزنامه جوان در حاشيه گزارش خبرنگار مهر از تجمع اعتراض آميز جانبازان مقابل نهاد رياست جمهوري ، يادداشتي به چاپ رسيد با عنوان «و اين زخم به چرك نشسته» كه اينك در ادامه مجموعه اخبار «معضلات و مشكلات ايثارگران در آيينه رسانهها» منتشر ميشود :
كافي است تا نگاهي بيندازيم به اقدامات كشورهايي كه درگير جنگ بوده اند و ببينيم كه آنها براي رزمندگان و معلولان و خانواده هاي آنان چه كرده اند تا عرق شرم بر جبينمان بنشيند.
حتي كشوري مثل آمريكا كه ارتش و رزمندگانش درصدر كشورهاي تجاوزكار قرار دارند، چنان قوانيني براي آسيب ديدگان از جنگ هاي خود تدوين نموده اند و چنان تكريم از آنان را در جامعه نهادينه كرده اند كه همه آحاد مردم خود را مديون و وامدار اين جنگاوران متجاوز مي دانند.
آن وقت در كشور ما جنگي در آغاز انقلابي مقدس در مي گيرد؛ جنگي كه دفاع مردانه اي را مي طلبيده و فرزندان برومند سرزمين خورشيد با حماسه حضور خود در اين نوع دفاع جاودانه كه مي توان گفت در تاريخ اين كشور بي نظير بوده است چنان رادمردي ، ايثارگري و از خودگذشتگي را به نمايش مي گذارند كه نمونه آن را فقط درصدر اسلام و در عاشورا مي توان ديد.
جنگ تحميلي پايان مي يابد و شيران بيشه پيكار خسته از رزمي هشت ساله راه شهر پيش مي گيرند ودر مي يابند كه چقدر بين آنها و جامعه فاصله افتاده است . گويا آنان اصحاب كهف بوده اند كه ديگر سكه هاي شان در بازار روزمرگي و دنيا طلبي و تجمل گرايي خريداري ندارد.
و در اين ميان هر فرد بي طرفي با اندكي اطلاعات شهادت خواهد داد كه تاكنون بسيار بد عمل كرده ايم ، برخي مسوولان براي ترقي پا بر شانه هاي نحيف ايثارگران گذاشتند و چنان اقدامات ناكافي خود را در بوق و كرنا كردند كه نگرش توده بي اطلاع مردم نسبت به چشم و چراغ اين ملت تغيير كرد و بسياري از جوانان پنداشتند كه سهم آنان به خانواده شهدا و ايثارگران اختصاص يافته و نهادهاي متولي قدم هاي اصولي براي نهادينه كردن حق و حقوق اين بهترين افراد اجتماعي را بر نداشتند و روز به روز شكاف عميق بين اجتماع و ايثارگران و خانواده هاشان عميق تر و بيشتر شد.
مسوولان اين امر هر يك به فراخور، دست به اقداماتي ناكافي زدند و از مشاوره با افراد مطلع، كاردان و كارشناس سرباز زدند، حتي وقتي كسي از روي تكليف رفت تا با آنان به گفتگو بنشيند يا او را به هيچ گرفتند و يا او را پشت درهاي بسته اتاق هاي مجلل مديريت خسته كردند.
انصاف دهيد چرا امام اينقدر تاكيد داشت كه نگذاريد پيشكسوتان جهاد و شهادت در پيچ و خم هاي روزمره زندگي گم شوند و خانواده شهدا را چشم و چراغ اين ملت خواند و بارها اعلام كرد كه خدمت به ايثارگران وخانواده هاشان عين جهاد است؟
اگر يك مسئول به خود جرأت مي داد و اعلام مي كرد كه تاكنون راه به خطا رفته ايم و نگرش مردم را به اين قشر عوض مي كرد و ديني را كه مردم به اين عزيزان دارند در جامعه نهادينه مي كرد آيا شاهد نارضايتي اين عزيزان بوديم؟
فقط مي توان گفت: بد عمل كرده ايم ، بد شعار داده ايم و تبليغاتمان اثر منفي داشته است ، مگر ما چند جانباز ، ايثارگر ، آزاده و خانواده شهيد داريم و مگر نه اين است كه امنيت و آرامش امروز مردم مديون آنهاست . حتي با يك كار ساده مقايسه اي مي شد اين مشكل را چنان حل كرد كه امروز اينچنين مثل زخمي به چرك ننشيند.
و امروز كار به جايي رسيده است كه گرهي كه مي شد با دست باز كرد را ديگر حتي به دندان هم نمي توان گشود؛ كار ساده است اما انگار عزمي براي فرهنگ سازي و نهادينه كردن حق و حقوق ايثارگران وجود ندارد.
نهادي كه بايد تمام توان خود را براي خدمتگزاري به ايثارگران خلاصه مي كرد، چنان درگير مسائل حاشيه اي شده است كه اصل كار به فراموشي سپرده و گاه شاهديم در اين نهاد چنان با ايثارگران برخورد مي شود و چنان اخباري از عملكرد برخي مديران مي شنويم كه فقط انگشت تاسف به دندان مي گزيم...
باري بگذريم اين زخم به چرك نشسته را تنها بزرگان كشور ، خاصه رييس جمهور و ... مي توانند درمان كنند و اين ديني است كه همه ما به ايثارگران و خانواده شهدا داريم. اين را اگر بپذيريم قدم درست اول را برداشته ايم.
اگر مردم در جريان واقعيت ها قرار بگيرند و دريابند كه تنها چند درصد از ايثارگران از مزاياي ويژه اي برخوردارند و بسياري از آنان پس از جنگ با مشكلات و آسيب هاي فراوان روبرو بوده اند، اولا ديد نادرستي را كه به آنان دارند تغيير خواهند داد و ثانيا تمام تلاش خود را به كار خواهند بست تا آنان به حق و حقوق شرعي و قانوني خود برسند. كافي است كسي براي يك لحظه، فقط يك لحظه خود را جاي يكي از ايثارگران بگذارد.
آيا كسي هست كه در مقابل تمام مال دنيا حاضر باشد عضوي از بدن خود يا عزيزي از خانواده را از دست دهد؟ و يا ... حرف بسيار است مجال اندك در فرصت هاي بعدي از اين مقوله بيشتر خواهيم گفت.
نظر شما