اين ترانه سرا، در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، ضمن اعلام اين مطلب افزود : ترانه هاي هر دوره متعلق به فرهنگ و خصلتهاي زمانه خودش است و اين مساله را همواره بايد در پديد آمدن و ميزان ماندگاري ترانه ها در نظر گرفت.
وي به انتقاد از خمودگي فكري نسل حاضر پرداخت و آن را باعث بكارگيري الفاظ و عبارات كم مايه و موضوعات نه چندان عميق در ترانه ها قلمداد كرد و تصريح نمود : جريان ترانه سرايي كنوني را نمي توان بخشي از فرهنگ جامعه دانست ، چرا كه من آن را موجي مي دانم كه همچون ساير امواج زودگذر گذشته ، در رفت و آمد است و ماندني نخواهد بود. فرهنگ ما پشتوانه عظيم ماست و آنچه را امروز رايج شده ، نمي توان ناشي از فرهنگ تلقي كرد.
كورس احمدي درپاسخ به سوال خبرنگار مهر ، در خصوص ارتباط جنبه هاي مردمي و ماندگار ترانه با تحولات اجتماعي و سياسي اذعان داشت : بدون ترديد ، جامعه متاثر از تحولات اجتماعي و سياسي است، به نحوي كه ادبيات ، موسيقي و سينماي ما هم در اوج بلواها و جريانات سياسي ماندگار شده اند. ترانه نيز يكي از همين قالب هاست . ما در دوران جنگ ، اگرچه ترانه هاي حماسي آن چنان توليد نكرديم ، اما سرودهايي انقلابي و حماسي پديد آورديم كه تا حال مانده اند و مردم آنها را زمزمه مي كنند.
احمدي ادامه داد : يكي از عواملي كه سبب ماندن ترانه و شعر مي شود، همذات پنداري شنونده با آنهاست. زماني كه ترانه اي با حال و هواي مخاطب ، يكسان باشد و موضوعات مشترك انساني نظير عشق و مرگ و شادي و غم رنج را مطرح كند ، بواسطه همين اشتراك هاي مفهومي ، همزاد مخاطب شده و در وجود او دروني مي شود.
به گزارش مهر، اين شاعر و ترانه سرا به خصلت خاطره انگيزي و تداعي گري ترانه هاي قديمي ايراني اشاره كرد و گفت : در دوراني كه محمد رضا شجريان تصنيف مرغ سحر ملك الشعراي بهار را خواند ، گل نراقي ترانه مرا ببوس را اجرا كرد و يار دبستاني من با حال و هواي انقلابي سروده شد، مردم زبان حال خود را در آنها يافتند و اين چنين بود كه سالهاي سال، آنها را زير لب زمزمه كردند.اين ترانه ها تبديل به خاطره جمعي شده اند و از آنجايي كه مصداق هاي خاطرات و تداعي هاي معاني هستند ، در جامعه زنده مي مانند.
وي در پايان به مهر ، تاكيد كرد : چنين قضاوتي را درباره آثار امروز ، نمي توان در زمان حال انجام داد. بايد چند سال از خلق آنها فاصله بگيريم و ببينيم كداميك مي مانند و كدام دور ريخته مي شوند .
نظر شما